29
مرداد
سلمان 7
سخنانى از سلمان
مردى به سلمان از بى توفيقى خود براى برخاستن جهت نماز شب ، شكايت كرد. سلمان گفت : در روز گناه مكن . (50)
سلمان ، در مقام مجاهده با نفس و تهذيب خود، نفس خويش را مورد خطاب قرار مى داد و مى گفت : سلمان ! بمير. (51)
سلمان ، قبل از عبدالله بن سلام از دنيا رفت . عبدالله ، شبى سلمان را در خواب ديد. پرسيد: حالت چگونه است ؟ سلمان گفت : خوب است .
پرسيد: كداميك از اعمال را برتر يافتى ؟
سلمان : توكل را چيز عجيبى يافتم (52)
هر گاه گناهى را در پنهانى مرتكب شدى ، كار خير را هم در خفا انجام بده ، و چنانچه لغزش آشكارى داشتى ، عمل خير را هم آشكارا انجام بده تا آن گناه آشكار را جبران كند. (53)
نام كتاب : سلمان و بلال
نام مؤ لف : جواد محدثى
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب