29
مرداد

سلمان 23

بلال ، راوى سخنان پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم )


بلال ، از آنجا كه ساليان درازى در حضور پيامبر و از ياران نزديك آنحضرت بود، طبعا سخنان زيادى از آنحضرت به ياد داشت و با عمل و گفته هاى پيامبر، آشنائى فراوانى داشت . از اين رو، آنچه را اين صحابى بزرگ از پيامبر نقل و روايت مى كرد، سندى معتبر و كلامى قابل استناد به حساب مى آمد.
بلال ، ايامى را كه در شام به سر مى برد، با نقل احاديث پيامبر و خاطراتى از آنحضرت ، به تعليم و تربيت مسلمانان مى پرداخت و سخنانش براى مردم ، حجت بود.
مرحوم علامه مجلسى ، گفتگو و نقل تاجرى را ذكر كرده است كه در سفر تجارتى خود، با بلال آشنا شده و از او، سخنان پيامبر را شنيده است . خوب است كه ماجرا را از زبان خود (راوى عبدالله بن على ) بشنويم :
كالائى را از بصره به مصر مى بردم . در مصر، يكى از روزها در راه به پيرمردى بلند بالا و سبزه رو و سفيد مو برخوردم كه دو قطعه پارچه ، سياه و سفيد، بعنوان لباس  بر تن داشت . پرسيدم او كيست ؟
گفتند: بلال ، مؤ ذن رسول الله .
لوح هاى خود را برداشته براى نوشتن سخنان پيامبر از زبان او پيش وى رفتم . سلام گفتم . بلال جوابم را داد. گفتم :
رحمت خدا بر تو باد، از آنچه از پيامبر شنيده اى برايم حديث كن .
گفت : چه مى دانى من كيستم ؟
گفتم : تو بلال ، اذان گوى پيامبر هستى .
بلال ، با شنيدن نام پيامبر گريه كرد، من هم گريستم . مردم جمع شدند و همه گريان شديم .
آنگاه بلال از من پرسيد:
اهل كدام شهر هستى ؟ گفتم : اهل عراقم .
گفت : به به . آفرين آنگاه مدتى سكوت كرد سپس گفت : اى برادر عراقى
بنويس : بسم الله الرحمن الرحيم
اذان گويان ، امين هاى مؤ منين اند، بر نماز و روزه هاشان و بر جسم و جانشان .
از خدا چيزى نمى خواهند مگر آنكه عطايشان كند و درباه چيزى شفاعت نمى كنند مگر آنكه شفاعتشان پذيرفته مى شود.
گفتم : رحمت خدا بر تو باد، بيشتر بگو.
گفت : بنويس : بنام خداوند. از پيامبر شنيدم كه فرمود:
هر كس چهل سال ، براى خدا و به حساب او اذان گويد، خداوند در قيامت او را برمى انگيزاند، در حاليكه براى او، عمل چهل صديق پارسا را كه مقبول درگاه حق باشد منظور نمايد.
گفتم : بيشتر بگو
گفت : بنام خدا، از پيامبر شنيدم كه : هر كس بيست سال اذان گويد خداوند در حالى او را مبعوث مى كند كه همچون نور آسمان ، او را روشنائى باشد.
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
بالله كز آفتاب فلك ، خوبتر شوى
گفتم : خداى رحمتت كند، باز هم بگو
گفت : پيامبر فرمود: هر كس ده سال اذان بگويد خداوند او را در بارگاه و درجه ابراهيم محشور مى كند.
گفتم : باز هم بيفزاى
گفت : پيامبر فرمود: هر كس يكسال اذان بگويد خداوند در قيامت او را برمى انگيزد، در حاليكه تمام گناهانش بخشيده شده باشد، هر چند همپاى كوه احد باشد.
گفتم : باز هم بگو.
گفت : خوب ، پس حفظ كن و عمل نما و حساب كن ، از پيامبر شنيدم كه فرمود:
هر كس در راه خدا و از روى ايمان و به حساب خدا و به منظور تقرب به پروردگار، براى يك نماز اذان بگويد خداوند، گناهان گذشته اش را مى آمرزد و از خطاهاى آينده مصونش مى دارد و در بهشت او را با شهيدان قرار مى دهد.
گفتم : رحمت خدا بر تو. برايم بهترين چيزى را كه شنيدى بگو.
گفت : واى بر تو، اى جوان !بند دلم را بريدى !…
و گريه كرد . من هم گريستم . تا آنجا كه دلم برايش سوخت
سپس گفت : بنويس : بنام خدا. از پيامبر شنيدم كه فرمود: در روز رستاخيز، چون خداوند همه را در يكجا گرد آورد، خداوند فرشتگانى را با پرچم ها و نشانه هائى همه از نور، بسوى اذان گويان مى فرستد، با مركب هائى زبرجد نشان و عطر آگين ، كه مؤ ذن ها بر آنها سوار مى شوند و شكوهمندانه بر آن مركب ها ايستاده و با رساترين صدا، اذان سر مى دهند.
دوباره بلال را گريه اى سخت ، فرا گرفت ، كه من هم با او همناله شدم . وقتى آرام شد گفتم گريه ات براى چيست ؟
گفت : مرا به ياد سخنانى انداختى كه از دوستم محمد (ص ) شنيده ام كه درباره اذان و پاداش اذان گويان و جايشان در بهشت عنبرين فرموده است .
آنگاه بلال به من نگاه كرد و گفت : اگر بتوانى كه اذان گو باشى و در حال مرگ ، مؤ ذن باشى و از دنيا بروى چنين كن … (90)
سخنان بلال براى آن مرد، طولانى است و همه درباره اوصاف بهشت و چگونگى نعمت هاى پروردگار براى بندگانش در آخرت ، كه ما به نقل همين مقدار، اكتفا مى كنيم .
وفات بلال ، آغاز حيات جاودان
چون بلال ، از ضعف شد همچون هلال
بلال ، كه رخت هجرت به شام كشيده بود، تا زنده بود، هر سال به مدينه مى آمد، قبر رسولخدا (ص ) و دخترش زهراى اطهر (س ) را زيارت مى كرد و را اهلبيت پيامبر، ديدارى تازه مى كرد.
در سالهاى 19 20 هجرت ، بلال ، به مرض طاعون از دنيا رفت .
در آن هنگام ، از عمر بلال 63 سال گذشته بود.
پس از وفات ، در محلى بنام باب الصغير كه قبرستان معروفى است ، در كنار جمعى ديگر از اصحاب ، به خاك سپرده شد. (91)
اينك ، بر قبر بلال ، قبه اى است و بنائى ساخته شده ، كه مزار اهل معرفت است و مسافران شام ، در نزديكيهاى دمشق ، براى عرض ادب و تكريم مقام پرجلال بلال ، به آنجا مى روند.
رحمت خدا بر بلال باد، كه پاك زيست و متعهدانه عمل كرد و تا آخرين روز حيات ، در راه دين خدا استوار ماند.
و امروز، نامش الهام بخش ماست و زندگيش ، الگو و اسوه اى براى كسانى كه در مسير خودسازى و ايمان در راه خدا، گام بر مى دارند.


نام كتاب : سلمان و بلال

نام مؤ لف : جواد محدثى


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم