سلمان 20
در آستان وفات پيامبر (ص )
فتح مكه گذشت ، مسلمين به مدينه بازگشتند.
در آخرين سال حيات پيامبر، آنحضرت همواره با بيش از صدهزار نفر از مسلمانان ، به زيارت خانه خدا رفت .
در بازگشت از اين آخرين حج (حجه الوداع ) بود كه پيامبر، از سوى خداوند فرمان يافت كه مسئله ولايت و رهبرى امت را پس از خود، براى مردم بيان كند و امامت و جانشينى على (ع ) را در حضور همه حاضرين ، اعلام نمايد.
البته خلافت و وصايت و جانشينى ، مسئله اى تازه نبود،آنحضرت ، از اوائل بعثت در مكه ، تا آخرين روزهاى حيات خود، به مناسبت هاى گوناگون ، خليفه و وصى خود را (كه على (ع )باشد) به امت معرفى كرده بود ولى اين بار، فرمان اكيد خداوند، نسبت به طرح و ابلاغ آن ، وى را به ابلاغ صريح و قاطع پيام ، ملزم ساخت . (83) (آيه 67 مائده : يا ايهاالرسول بلغ …)
صداى بلال ، در آن وادى پيچيد و همه را متوجه امر مهم و خطيرى كرد كه رسولخدا مى خواست بيان كند. بلال ، به دستور پيامبر، ندا در داد و همه جمع شدند. وادى غدير خم مملو از مسلمانانى شد كه از گوشه و كنار كشور پهناور اسلام ، امسال در آخرين حج پيامبر، در ركاب وى حضور داشتند و پيامبر اسلام ، على (ع ) را بعنوان خليفه و جانشين خود، به مردم معرفى و منصوب كرد. (84)
پس از بازگشت از سفر حج ، پيامبر در مدينه بيمار شدند و بسترى گشتند. كسالت آنحضرت روز به روز بيشتر مى شد. در عين حال ، اذان بلال و حضور پيامبر براى نماز جماعت در مسجد، مدينه را گرم و مسجد را باصفا مى ساخت .
بلال ، پس از اذان ، معمولا حضور پيامبر مى رسيد تا به نماز بروند. اين برنامه در ايام بيمارى آنحضرت هم ادامه داشت .
يك روز، بلال طبق معمول پس از اذان به در خانه پيامبر رفت و در انتظار خروج آنحضرت بود كه اطلاع يافت حال غير مساعد پيامبر، امكان شركت او را در نماز نمى دهد. در اينجا بود كه جريان امامت جماعت ابوبكر در آخرين روزهاى حيات رسولخدا پيش آمد.
او بدون اطلاع پيامبر به مسجد رفته و به امامت جماعت ايستاد، پيامبر كه از اين موضوع آگاه شد با آنكه نمى توانست از بستر برخيزد، ولى با تحمل مشقت به مسجد آمده ، ابوبكر را كنار زد و خود به نماز ايستاد. (85)
نام كتاب : سلمان و بلال
نام مؤ لف : جواد محدثى
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب