9
مهر

كودكان امروز بزرگان فردا

كودكان امروز بزرگان فردا
حـضـرت امام حسن مجتبى (ع ) هر از گاهى فرزندان را دور خودجمع مى كرد و آنان را نصيحت مـى نـمـود.
روزى فـرزنـدان خـود وفرزندان برادرش را فرا خواند.
كودكان قبل از شرفياب شدن بـه حضورامام , نمى دانستند ايشان به چه قصدى آنها را دعوت كرده است ,ولى خوشحال بودند كه هر وقت نزد امام مى روند, با دست پربازمى گردند.
همه كودكان كه دور امام (ع ) گرد آمدند, امام (ع ) فرمود: همه شما,كودكان امروز هستيد و اميد مـى رود كـه بـزرگان اجتماع فردا نيز باشيد,پس دانش بياموزيد و در كسب علم كوشش كنيد.

بلخى , جلال الدين محمد: داستانهاى مثنوى مولانا, انتشارات انجمن كتاب ,دفتر دوم .


free b2evolution skin
9
مهر

گام اول در تنبيه كودك

گام اول در تنبيه كودك
خـانـواده اى از دسـت فرزند شرورشان كلافه شده بودند.
بى ادبى فرزند خردسال , پدر و همه اهل منزل را رنج مى داد.
بيرون از منزل نيزكسى از آزار و اذيت او آسايش نداشت .
پدر نيز هر بار او را به باد كتك مى گرفت , به اميد اين كه بر اثر تنبيه , دست از كارهاى زشت بردارد, امافايده اى نداشت .
روزى دسـت فـرزنـد خـود را گرفت و نفس زنان , نزدحضرت ابوالحسن (ع ) آورد و از وى شكايت كـرد.
حـضـرت نـگـاهـى بـه آن مـرد كـرد و خـواسـت راه و روش تربيت كردن را به او بياموزد.
فرمود:فرزندت را نزن .
مرد از خودش پرسيد: پس چگونه فرزندم را تربيت كنم .
منتظربودتا ادامه كلام امام را بشنود.
امام ادامه داد: براى ادب كردنش ازاو دورى و قهر كن .
مـرد گـويا دنياى جديدى در تربيت فرزند به رويش گشوده شد.
درهمان لحظه تصميم گرفت شـيـوه قهر و دورى را پيشه خود سازدوبافرزندش سخنى نگويد.
در همين فكر بود كه ادامه كلام امـام , او راآگـاه تـر كـرد.
امـام فرمود: ولى مواظب باش قهرت زياد طول نكشد وهرچه زودتر با فرزندت آشتى كن .

بيان : شيوه تنبيه بدنى در تربيت كودك هيچ تاثيرى ندارد, بلكه نتيجه عكس دارد.
چون علاوه بر عـادت بـه تـنـبيه , عظمت و ابهت پدر ومادر و يا معلم را نزد كودك خدشه دار مى كند و راه براى تربيت بعدى نيز بسته مى شود.

بـذرافـشان , مرتضى : سيد محمد كاظم يزدى فقيه دورانديش , چاپ اول ,دفترتبليغات اسلامى حوزه علميه قم , 1376 ش .


free b2evolution skin
9
مهر

توجه به كودك

توجه به كودك
گروهى از كودكان مشغول بازى بودند.
ناگهان با ديدن پيامبر(ص )كه به مسجد مى رفت , دست از بـازى كـشـيـدنـد و بـه سـوى حـضـرت دويدند و اطرافش را گرفتند.
آنها ديده بودند پيامبر اكـرم (ص ),حسن (ع ) و حسين (ع ) را به دوش خود مى گيرد و با آنها بازى مى كند.
به اين اميد, هر يك دامن پيامبر را گرفته , مى گفتند: شتر من باش ! پـيامبر مى خواست هر چه زودتر خود را براى نماز جماعت به مسجد برساند, اما دوست نداشت دل پـاك كـودكـان را بـرنـجاند.
بلال درجستجوى پيامبر از مسجد بيرون آمد, وقتى جريان را فهميد خـواسـت بـچه ها را تنبيه كند تا پيامبر را رها كنند.
آن حضرت وقتى متوجه منظوربلال شد, به او فرمود: تنگ شدن وقت نماز براى من ازاين كه بخواهم بچه ها را برنجانم بهتر است .
پيامبر از بلال خواست برود و از منزل چيزى براى كودكان بياورد.
بلال رفت و با هشت دانه گردو بـرگـشـت .
پـيـامـبـر(ص ) گـردوهـا را بين بچه ها تقسيم كرد و آنها راضى و خوشحال به بازى خودشان مشغول شدند.
….
بيان : توجه به نياز و خواسته هاى كودك از اصول اوليه تربيت است .
آسان ترين و پسنديده ترين راه , راضـى كـردن كودكان و همان روش متواضعانه پيامبر است كه علاوه بر تامين نياز كودك , به آنها نوعى شخصيت نيز مى بخشد.

ابن ابى الحديد: شرح نهج البلاغه , چاپ دوم , داراحياء التراث العربى , بيروت 1386ق , ج 10.

 


free b2evolution skin
9
مهر

پدر خيانتكار

پدر خيانتكار
اواخر آن شب زمستانى , مسافران در ايستگاه اتوبوس به انتظارماشين ايستاده بودند.
مردى تنومند بـا چـهره اى غير عادى , به همراه طفل شش ساله اش در كنار ديگر مسافران منتظر آمدن اتوبوس بـود.
حـالـت سـرگـيـجه و تهوع , آن طفل بى چاره را راحت نمى گذاشت .
تااين كه حال آن طفل مـعصوم بدتر شد و در كنار خيابان استفراغ كرد.
همه فكر مى كردند غذايى آلوده كودك را مسموم كرده است .
كنجكاوى , يكى از مسافران را واداشت از پدر طفل بپرسدفرزندش چه مرضى دارد.
آن مـرد پـس از كمى سكوت با صداى درشتى گفت : فرزندم مريض نيست .
امشب او را به مجلس عيش و نوش يكى از دوستانم بردم وعلى رغم ميل كودك , به او شراب خوراندم !
بيان : فكر مى كنيد پرورش اين كودك در چنين خانواده اى ,چه نتيجه اى به دنبال خواهد داشت .
آيا خيانتى بالاتر از اين تصورمى شود؟

انصارى , مرتضى : زندگانى و شخصيت شيخ انصارى , 1380 ق .


free b2evolution skin
9
مهر

بوسيدن كودك

بوسيدن كودك
بـسـيـار ديـده مـى شـد كـه پـيـامبر اسلام (ص ) حسن (ع ) و حسين (ع ) رادر آغوش مى گرفت و مى بوسيد.
روزى آن دو را در بغل گرفت وبوسيد.
شخصى كه حضور داشت , وقتى علاقه پيامبر و رفـتـار وى رابـااطفال ديد به فكر فرو رفت و پيش خود گفت : آيا تا به حال در اشتباه بوده ام ؟ آيا روش اسـلام در تـربـيت فرزند اين است ؟ اگر اين طور است پس من در اين مساله بسيار كوتاهى كرده ام .
بـه پـيـامبر نزديك شد و در حالى كه خجالت مى كشيد سخن بگويد,عرض كرد: يا رسول اللّه من داراى ده فرزند كوچك و بزرگ هستم ,اماتاكنون هيچ يك از آنها را نبوسيده ام .
پـيـامـبر از گفته او به قدرى ناراحت شد كه رنگ چهره مباركشان تغيير كرد.
ايشان به او فرمود: خـداوند مهر و محبت را از قلب توبيرون كرده است .
آن كس كه به كودكان ما رحم نمى كند و به بزرگ مااحترام نمى گذارد, از ما نيست .

امـامـى , محمدجعفر و آشتيانى , محمدرضا: ترجمه گويا و شرح فشرده اى برنهج البلاغه , چاپ اول , انتشارات مطبوعات هدف , ج 3.


free b2evolution skin