روز نزدیک شدن به رحمت خداوند
عيد قربان، عيد پيروزي وظيفه بر غريزه است. مخلوقات خداوند 3 دسته هستند:
1-گروهي كه فقط پيرو غريزه هستند مانند: حيوانات
2-گروهي كه فقط پيرو وظيفه هستند، مثل: ملائكه
3-گروهي كه گاهي دنبال غريزه رفته و گاهي دنبال وظيفه مي روند، مانند: انسان.
هرگاه انسان بر سر دو راهي غريزه و وظيفه قرار گرفت و غريزه را انتخاب كرد، به سوي حيوانات گرويده بلكه از حيوانات هم پست تر شده است، چون كه از عقل و فكر و رهنمودهاي انبيا استفاده ننموده است (اولئك كالانعام بل هم اضل)(1) آنان، هم چون چهارپايان بلكه گمراه ترند همانا بدترين جنبنده ها نزد خداوند، انسانهائي هستند كه گويا كر و گنگ اند و حاضر به تعقل هم نيستند.(2) اما همين كه انسان در اين دو راهي خطرناك وظيفه را انتخاب نمود و در خط ملائكه و پاكان قرار گرفت آن را عيد مي گيرد، مثلاً غريزه گرسنگي و تشنگي و شهوت انسان را به استفاده از آب و نان و به سوي همسر مي كشاند، ولي وظيفه دستور مي دهد كه ماه رمضان خودداري كن، كساني كه سي روز وظيفه را انتخاب كردند، روز عيد فطر را بايد عيد بگيرند، زيرا وظيفه را بر غريزه ترجيح داده اند.
غريزه فرزند دوستي به ابراهيم(ع) مي گويد: اسماعيل(ع) را ذبح نكن، اما وظيفه مي گويد: او را ذبح نما. حضرت ابراهيم(ع) در اين دوراهي، رضاي خداوند و وظيفه بر تمايلات شخصي خود و غريزه پيروز كرد، لذا بايد آن را عيد بگيرد، اگر در حديث مي خوانيم! هر روز كه در آن معصيت خدا نشود، عيد است،(3) به همين معنا است كه در برابر جاذبه هاي هواي نفس خط خدا قرار گرفته، بر سر خواسته همه شيطان هاي دروني و بيروني پا مي نهد، آن روز را بايد عيد بگيرد.
آري، عيد قربان، روز پيروزي عقل و وحي بر هوي و هوس است.
قربان چيست؟
(قربان عبارت از كارهاي نيكي است كه انسان بوسيله آن بخواهد خود را به رحمت خداوند نزديك كند) بنابراين عمل نيكي كه انسان انجام دهد تا بدان وسيله خويشتن را به رحمت حق تعالي نزديك سازد آن كار را قربان گويند مانند فرمايش رسول اكرم(ص) كه فرمود: نماز موجب تقرب و نزديكي هر پرهيزكار به رحمت پروردگار است.
بديهي است كه مراد از تقرب به خداي تعالي قرابت زماني و مكاني نيست چه بين خالق و مخلوق هيچگونه خويشاوندي وجود ندارد بلكه منظور آن است كه از راه طاعت و انجام كارهاي شايسته مي توان مشمول الطاف الهي قرار گرفت و به رحمت او نزديك گرديد. از جمله اعمالي كه حجاج در روز دهم ذي الحجه در سرزمين مني بعد از رمي جمره عقبه انجام مي دهند كشتن شتر يا گاو و يا گوسفند و انفاق آن به مستحقين است تا بوسيله اين عمل نيك به رحمت پروردگار نزديك شوند كه آنرا قربان گويند و در زبان فارسي (ياءنسبت) به آن ملحق شده و نامش را قرباني گذارده اند، بنابراين قرباني براي امتثال امر خداوند متعال و تقرب به سوي اوست.
در زبان فارسي هم كلمه قربان به معني فدا شده و كشته شده در راه دوست استعمال مي شود چنانچه به يكديگر مي گويند فدايت شوم و قربانت گردم.
عيد قربان را عيد اضحي نيز مي گويند و وجه تسميه آن چنين است: اضحي جمع است از ماده (ضحي) كه به معناي ارتفاع روز و امتداد نور آفتاب مي باشد و هنگامي كه خورشيد بالا مي آيد (قبل از ظهر) و آن موقع را ضحي گويند، چنانچه در قرآن كريم آمده است: والشمس و ضحها (قسم به خورشيد و چاشتگاه آن). و چون حجاج موقع بالا آمدن آفتاب قرباني مي كنند و قرباني را اضحيه يا ضحيه گويند بدين سبب روز دهم ذي الحجه را كه قبل از ظهر آن، عمل قرباني انجام مي شود عيد اضحي نيز گفته اند.
قرباني از چه زماني معمول شده است
تاريخ قرباني بسيار قديم است و از زمان حضرت آدم ابوالبشر(ع) معمول بوده و در اديان گذشته نيز جزو مقررات ديني به شمار مي آمده كه شمه اي از آن به اختصار بيان مي شود:
1- قرباني فرزندان حضرت آدم(ع) كه نخستين قرباني در عالم بشمار مي رود و در آيات 27 و 28 و 29 و 30 سوره مائده تصريح شده كه خلاصه شرح آن چنين است: دو پسر حضرت آدم بنام هابيل و قابيل به ترتيب شباني (چوپاني) و كشاورزي مي كردند و صاحب گوسفندان و آب و خاك فراوان بودند، حضرت آدم(ع) آنان را امر به قرباني در راه خدا كرد، هابيل يكي از بهترين شتران يا گوسفندان را براي قرباني در راه خدا اختصاص داد و قابيل دسته اي از گندم هاي پست و نامرغوب را جهت قرباني انتخاب كرد كه قرباني هابيل مقبول درگاه پروردگار گرديد و قرباني قابيل بعلت عدم اخلاص مردود گشت. قابيل به سبب قبول نشدن قرباني حسادت ورزيد و آتش خشم و كينه اش زبانه كشيد، نفس اهريمني و شيطاني قابيل او را به كشتن برادر وادار كرد و هابيل را كشت و در دنيا و آخرت زيانكار گرديد.
2- حضرت نوح پيغمبر پس از طوفان، مذبحي ترتيب داد و حيوانات بسياري در آنجا براي خدا قرباني كرد.
3- قرباني حضرت ابراهيم خليل(ع) يگانه فرزندش اسماعيل(ع) كه در آيات 102 تا 107 سوره صافات بيان گرديده است فلما بلغ معه السعي الي و فديناه بذبح عظيم.
4- در زمان حضرت موسي(ع) به عقيده يهوديان دو نوع قرباني معمول بوده است.
1- قرباني دموي
2- قرباني غير دموي
قرباني دموي بر 3 قسم بشرح زير بوده:
الف- قرباني كه آنرا به آتش مي سوزانند و جز پوست آن چيزي باقي نمي گذارند.
ب- قرباني كه براي جبران گناه تقديم مي كردند و قسمتي از آنرا مي سوزاندند و قسمت ديگر را براي كاهنان باقي مي گذاشتند.
ج- قرباني كه براي تندرستي انجام مي دادند و در خوردن گوشت آن مختار بودند.
قرباني غير دموي: عبارت از رها كردن حيوان در بيابانها بود و اعراب نيز از بني اسرائيل تقليد كردند و به عنوان تقرب به بتان خود، حيوانات را در بيابان رها مي كردند و اسلام اين عادات نكوهيده را تحريم كرد و اين همان قرباني است كه در آيه 103 سوره مائده بنام بحيره و سائبه ناميده شده است.
5- در آئين مسيحيت نيز بعقيده عيسويان، قرباني منحصر به شخص مسيح بوده و گويند حضرت عيسي(ع) خون و گوشت خود را فداي مردم جهان ساخت و به همين مناسبت يكي از فروع دين نصاري آن است كه بايد ماهي يك مرتبه و يا حداقل سالي يك بار نزد كشيش بروند و به قدر تمكن، وجهي به وي تقديم دارند و به تمام گناهاني كه در مدت مزبور مرتكب شده اند اقرار كنند تا كشيش كه به عقيده آنان جنبه غفاريت دارد آن گناهان را بيامرزد.
6- در اعراب زمان جاهليت كه سران قبائل به مكه مي آمدند، ساكنان مكه مهماندار و ميزبان آنان بودند و هر دو دسته خود را به كشتن شتر و گاو و گوسفندان براي بتان خويش و اطعام به فقرا و گرسنگان موظف مي دانستند.
اسرار و حكمت قرباني
1- فدا كردن مال و انفاق آن در راه خدا است.
2- كشتن حيوان اشاره به كشتن نفس اماره است و مرد خداشناس با شمشير برنده عقل و ايمان، حيوان نفس كه دائماً وي را به كارهاي زشت وا مي دارد مقتول سازد و خانه دل را از لوث نفس لئيم پاك گرداند و آنرا در راه حق و پيشگاه محبوب قرباني كند و حج اكبر نمايد كه اگر نفس اماره و خواهش هاي او كشته نشود و آرام نگيرد هرگاه تمام نعمت ها و ثروتهاي دنيوي در اختيارش باشد و زمين و آسمان را ببلعد باز هم سير نمي شود و نداي هل من مزيد دارد.
«مسئله قرباني در مكه را از چند نظر بايد بررسي نمود»
- كمك رساني به اهل حجاز يك اصل است. اگر از اين سال ها كه حجاز كشوري وابسته و بازارش نمايشگاه اجناس شرق و غرب شده بگذريم، و به چند سال قبل برگرديم مي بينيم كه مردم حجاز چندان راه درآمدي نداشته اند مكه شهر صنعتي و كشاورزي نيست، زماني كه آيه منع ورود مشركان نازل شد(4) عوام مكه ناراحت شدند كه نصف زائران، مشركان هستند و با منع ورود آنان، وضع اقتصادي ما بهم مي خورد، لكن آيه نازل شد كه اگر از فقر مي ترسيد ما در آينده شما را بي نياز مي كنيم(5) اين وعده خداوند بايد محقق شود. يكي از راههاي تحقق آن مسأله خريد قرباني است، صدها هزار زائر خانه، هر كدام كه يك گوسفند مي خرند، گروه هائي به زندگي و نوامي رسند. در روايات ما مسأله كمك رساني به مردم حجاز از طريق وسائل حمل و نقل و كرايه منازل و خريد هدايا و قرباني و داد و ستدهاي زيادي كه در موسم حج مي شود، يك اصل معرفي شده و روي آن سفارش شده است(6) گرچه امروز به دليل وابستگي سران اين كشور، مسأله به نحو ديگري درآمده كه هر چه ما كمتر از بازار آنجا خريد نمائيم، روح رسول خدا(ص) از ما راضي تر مي شود، ولي بايد در فكر استقلال اقتصادي باشيم، تا تمام كشورهاي اسلامي، توليدات خود را در آنجا به نمايش بگذارند و زائران خانه خدا هم، آنها را خريده بازار آنجا رونق بگيرد.
و مردم حجاز از آمد و رفت حجاج خشنود شوند. وقتي كه نبي مكرم اسلام(ص) با جمعي از مسلمانان به مدينه هجرت نمودند، اقتصاد مدينه در دست يهود بود. حضرت فوراً (در كنار تأسيس مسجد) به تأسيس بازاري كه مركز خريد و فروش مسلمانان باشد، اقدام فرمود و دستور داد كه مسلمانان اجناس را مستقيماً به اين بازار وارد كرده، از اين بازار صادر نمايند. بعلاوه كالاهاي مورد نياز را حتي الامكان خودشان توليد كرده، در اين بازار به معرض فروش درآورند(7) آري مسئله كمك رساني به مردم حجاز يك اصل است.
- همانگونه كه صفا و مروه از شعائر الهي است. مسأله قرباني هم از شعائر است (والبدن جعلناها لكم من شعائرالله) شترهاي چاق و فربه را براي شما از شعائر الهي قرار داديم.
وجود قربانگاه و مسلخ و حركت دادن شترهاي پرگوشت و نحر كردن و تقسيم گوشت آنها هم، يك جلوه و شكوهي دارد.
در روايات مي خوانيم اولين قطره خون قرباني كه ريخت، خداوند گناهان صاحبش را مي بخشد(8) اوقاتي كه بخاطر تولد نوزاد يا ورود مسافر يا دفع بلا، در منزل، گوسفند ذبح مي شود (با اين كه گوسفند كوچك و در خانه ساده ايست) در روح و روان و حركت اهل خانه شور و نشاطي پديد مي آيد.
بهرحال، ذبح صدها هزار گوسفند و نحر هزاران شتر، يك نوع جلوه و زيبايي بوده، مظهر روحيه ايثار دسته جمعي است كه خود از شعائر الهي است.
3- سير كردن گرسنه ها- يكي از اسرار قرباني سير كردن گرسنه ها است (بگذريم كه در اين سال ها در حجاز گوسفند كم است، ولي نبايد نظر قانون به يك زمان و يك مكان و يا شرايط خاص باشد). قرآن در اين باره مي فرمايد: «فكلوا واطعيمواالقانع والمعتر»(9) از گوشتهائي كه قرباني مي كنيد هم خودتان ميل نمائيد، هم به قانع و معتر بدهيد. قانع، فقيري است كه به آنچه مي گيرد، قانع است. معتر، فقيري است كه علاوه بر تقاضاي كمك اعتراض هم مي كند چه زيباست كه هم استفاده خود حجاج و هم اطعام ديگران را كنار هم مطرح كرده است و اطعام شوندگان را با يك چشم (خواه افراد قانعي كه به هنگام اطعام دعا مي كنند و شاد مي شوند و خواه كساني كه زخم زبان زده و اعتراض مي نمايند) و اين نشاندهنده بينش وسيع اسلام است كه سفارش به خود را فراموش كنيد نه ديگران را و در تقسيم گوشت و اطعام، پاي بند تملق يا دعا و تواضع فقير نباشيد، او را سير كنيد، گرچه با شنيدن زخم زبان باشد.
تقوي
هدف اصلي در مسأله قرباني، رسيدن به مقام عالي تقوي است، قرآن در اين زمينه مي فرمايد: اين قربانيان كه زائران خانه خدا به هنگام توقف در مني ذبح مي كنند، گوشت يا خون آنها به خدا نمي رسد، بلكه هدف از قرباني، شكوفا شدن روح ايثار و نشان دادن مقدار عشق و قرب به خدا و تقوي است.
منبع:
ناصر شیری
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب