29
بهمن

روابط و دوستی

 به عنوان مثال، دخترى كه در شهرى كوچك، نامه اى از پسرى دريافت كرده بود، در حالى كه منحصرا يك نامه به پسر داده بود، به علّت بروز اختلاف خانوادگى، پسر نامه ى وى را در پانصد نسخه تكثير و در سطح شهر پخش مى كند. دختر بعد از آن واقعه، در وضعيّتى قرار مى گيرد كه حتى از خانه نيز نمى تواند خارج شود. چه بسيار دخترانى كه تنها به خاطر معشوقه بودن و به پاس آن كه دلى دلداده ى او شده است و به احترام وعده هاى دروغينِ ازدواج، پا در اين ميدان نهاده و مهر پسر را به حريم دل خويش راه داده است؛ اما بعد از آن كه لطافت روح و عفّت و پاكى او خدشه دار شد و از زمره ى دختران خويشتن دار، خارج گرديد، پسر، دل در گروِ ديگرى نهاده و او را در عرصه ى بدنامى، با دنيايى از غم و اندوه و ناكامى رها نموده و به دنبال طعمه ى پاك و زلال ديگرى است تا قسم ها و وعده هاى دروغين او را باور كند و به قطرات خونى كه از قلب كاغذى او جارى است، ايمان آورد.

چنين جوانى به هنگام ازدواج، به هر دخترى برسد، با شك و ترديد به او مى نگرد و انتخاب همسر برايش مشكل مى شود. و با اين كه ده ها گل را بوييده است، به دنبال غنچه ى تازه شكفته اى است كه لطيف و پاك باشد. به ويژه در جامعه اى كه بافت سنّتى دارد و در عمقِ وجود افرادش وجدان و اخلاق حاكم است، بيش تر افراد، حتى كسانى كه اهل رعايت ضوابط اخلاقى نيستند، دخترانى را كه سابقه ى روابط و دوستى دارند، فاقد عفّت و وجاهتِ لازم دانسته، آنان را براى ارضاى شهوات و چشم چرانى خويش شايسته تر مى دانند؛ تا شريك زندگى و محرم اسرار؛ در نتيجه دخترانى كه با اين عنوان معرفى شوند، بد نام شده، دچار آسيب هاى روانى و اجتماعى مى گردند و آينده ى آن ها به خطر مى افتد. جوانى در گفت و گويى درباره ى چگونگى روابط دختر و پسر، على رغم اصرار بر رفع محدوديّت هاى موجود در جامعه و خانواده مى گويد: من هيچ وقت امكان نداشت با دخترى كه دوست هستم ازدواج كنم … [و ازدواج طبق معمول و باهمراهى خانواده پسنديده است …] شما اگر معناى ازدواج را بدانيد، آن وقت حسّاسيّت مردهاى ايرانى را مى فهميد. اگر دخترى با چند پسر دوست بوده باشد، حاضر نيستم با او ازدواج كنم.

💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌

«ويل دورانت» به صراحت مى گويد: زنان بى شرم، جز در لحظاتى زودگذر، براى مردان جذّاب نيستند … مردان جوان به دنبال چشمانِ پر از حيا مى باشند و بدون آنكه بدانند، حس مى كنند كه اين خوددارىِ ظريفانه (حيا و عفاف) از يك لطف و رقّت عالى خبر مى دهد.دختران جوان بايد بدانند، آن كه هر روز در پى دلدارى است و عاشقِ هزار معشوق است، همچون صيّادى است كه با دانه هاى رنگارنگ خود، در پى شكار صيد است؛ نه عاشق دلداده. عاشق، خانه ى دلش را تنها، مهمان سراى يك دوست مى كند. دل بستن به دل هر جايى، غوطه ور شدن در مردابى بيش نيست. نكته ى ديگر آن كه: پايه و اساس عشق و محبّت، تعهّد عميق به يك ديگر است و در جايى كه محرّك هاى جنسى فزونى يابد، هوس، جانشين عشق شده، تنوّع طلبى به جاى تعهّد و وفادارى مى نشيند كه در اين باره، در بخش هاى گذشته بحث شده است. آقاى دكتر سروش در حرمت شرعى ابراز دوستى ميان دختر و پسر نامحرم تشكيك كرده مى گويد: در فرهنگ گذشته ى ما، ابراز دوستى بين زن و مرد و دختر و پسر، به هر شكلش تحريم شده بود كه همه اش معلوم نيست جنبه ى شرعى داشته باشد؛ بلكه جوانب عرفى و اجتماعى و ايرانى هم دارد. مسئله ى حلّيت و حرمت، مال مقام اختيار است. در جبر كه مسائل اختيارى نيست؛ نه حلال دارد نه حرام.

💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌💖‌‌

 نفهميدم، عشق حرام يعنى چه؟ اصلاً عاشقى، ترك اختيار است. گفتيم كه صرف ارتباط و صحبت كردن و برخورد زن و مرد با هم در زندگى روزمرّه بدون اشكال است؛ اما دوستى ها و روابط عاشقانه اى كه آقاى دكتر در اين سخنرانى به آن پرداخته است و بر ترويج آن تأكيد مى ورزد، به هيچ وجه قابل توجيه نيست و جداى از مشكلات و معضلاتى كه گفته شد، امنيّت و سلامت نسل جوان را به خطر مى اندازد. اين نوع دوستى ها و روابط در فرهنگ و فقه اسلامى نيز مورد تأييد قرار نگرفته، تشكيك ايشان در حرمت اين گونه روابط، مستند فقهى ندارد. در بخش دوم، مسئله ى عشق و عاشقى را مطرح نموديم و چنين نتيجه گيرى مى شد كه ارتباطِ آزاد، با پاسدارى از حريم عشق، منافات دارد و هوس و شهوت را جايگزين آن مى نمايد. اما در مورد مسئله ى غير اختيارى بودن عشق و حلال بودن آن، بايد بگوييم كه اگر بپذيريم، پيدايشِ عشق و سلطه ى آن بر جان و روان آدمى، غير اختيارى و خارج از اراده ى انسان است، اما به خوبى روشن است كه مقدّمات پيدايش آن، كه از نگاه و ارتباط به وجود مى آيد، اختيارى است. هم چنين در صورت پيدايش عشق، دنبال آثار و تبعات آن رفتن و تماس و نامه نگارى هاى بعدى و ايجاد و حفظ ارتباط با نامحرم، همه تحت اراده و اختيار آدمى است. از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرموده اند: من عشق فكتم و عف فمات، مات شهيدا؛ كسى كه عاشق شود، پس آن را پنهان كرده و عفت پيشه كند و در اين حالت بميرد، شهيد از دنيا رفته است. 

منبع جوانان و روابط ابوالقاسم مقیمی حاجی

 

 

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...