راه هاى حضور قلب در نماز کدام است؟
راه هاى حضور قلب در نماز کدام است؟
مقصود از حضور قلب، آن است که دل، از غیر یاد خدا خالى باشد و توجه قلبى انسان به اذکار و کارهایى باشد که در نماز انجام مى دهد نه این که عملى یا ذکرى را انجام دهد و فکرش به جاى دیگرى مشغول باشد. شکى نیست که این حضور موجب کمال و قبولى نماز در پیشگاه خداوند مى شود. از این رو، کسى که عظمت پروردگار و آفریننده هستى را باور دارد و به رحمت گسترده او امیدوار است، باید حریم دستورهاى الهى را بزرگ بشمارد و از کوتاهى خود در برابر عظمت پروردگار، شرمسار باشد; اگر چه همه اعمالش را در حدّ کمال انجام داده باشد. کسى که در تمام لحظات عمر خود از این ویژگى برخوردار است، هرگز نباید هنگام اشتغال به نماز، خاطرش آشفته باشد و به جاى راز و نیاز، به افکار پراکنده، خود را مشغول سازد. از این رو، بهترین راه ایجاد حضور قلب و توجه خاطر، مبارزه جدّى با هجوم افکار پراکنده و آشفته است. براى دفع هجوم این افکار و اوهام، راهى جز برطرف ساختن انگیزه هاى آنها نیست. بهر حال براى حصول حضور قلب، بایستى علل و اسباب آن را یافت و موانع آن را از بین برد.
علل و انگیزه هاى هجوم افکار دو نوع است: 1ـ خارجى، 2ـ داخلى.
عوامل خارجى پراکندگى افکار
امور خارجى مانند شنیدنى هایى که به گوش مى رسد و یا دیدنى هایى که در برابر دیده ظاهر مى شود و افکار انسان را به سوى خود جذب مى کنند و او را از چیزى به چیزى و از شاخه اى به شاخه اى دیگر سوق مى دهند. از این رو، کسانى که اراده قوى و همّت عالى داشته باشند، در برابر هجوم این افکار چون کوه مى ایستند و دستخوش اوهام نمى شوند، ولى از آنجا که بیشتر مردم، از داشتن چنین اراده و همتى محروم هستند، با اوهام و افکارى روبرو مى شوند و نمى توانند نیروى خیال خود را در یک جا متمرکز کنند. براى مبارزه با هجوم این افکار، باید اسباب وانگیزه هاى آن را از بین برد. راه هاى مبارزه با آن عبارت است از:
1ـ دور کردن آنچه فکر انسان را مشغول مى کند، از جلو چشم و مکان نماز;
2ـ پرهیز از نماز خواندن در خیابان ها و معابر عمومى و جاهایى که در معرض دید قرار دارد;
3ـ پرهیز از نگاه کردن به اطراف;
4ـ نگریستن در حال قیام، به محل سجده;
5 ـ از همه مهم تر توجه به کسى که در مقابل او قرار گرفته و تجسم عظمت معبود و کوچکى او.
عوامل داخلى پراکندگى افکار
علل داخلى پراکندگى افکار، از علل خارجى آن خطرناک تر است، از این رو مبارزه با آن نیز سخت تر است زیرا کسى که افکارش، دستخوش امواج شده و مرغ افکارش هر لحظه از شاخه اى به شاخه دیگر مى پرد و پیوسته در حال اضطراب به سر مى برد، افکارش در یک نقطه تمرکز پیدا نمى کند.
براى مبارزه با پراکندگى افکار، راه هاى مناسب عبارت است از:
1ـ نمازگزار خود را به فهم معناى اذکار نماز وادار کند، تا معناى دقیق هر مطلبى که به زبان مى راند، بفهمد و اندیشه خود را به آن مشغول سازد، تا افکار پراکنده، در دلش جاى نگیرد;
2ـ پیش از تکبیر، آخرت را یاد کند و ایستادن در عرصه هاى محشر و موقف حساب و کتاب را به یادآورد آنگاه وارد نماز شود و اجازه ندهد که چیز دیگرى وارد قلب او شود;
3ـ درباره مسایلى که قلب او را مشغول مى کند، نیک بیندیشد، تا بتواند بفهمد همه آنها مانع کمال اوست;
4ـ اگر راه هاى یاد شده براى پاره اى از افراد که خواسته هاى نفسانى بسیار نیرومندى دارند، مؤثر واقع نشود، راه اساسى، آن است که ریشه شهوات از دل کنده شود; زیرا سبب اصلى همه این پراکندگى افکار و تهاجم اوهام، یک چیز بیشتر نیست و آن حب دنیاست. محبّت دنیا، سرسلسله همه گناهان است و کسى که دلش را به محبّت دنیا مشغول ساخته و تمام توجهش به مال و منال است دنیا را براى دنیا مى خواهد و هرگز نمى تواند لذّت مناجات را درک کند.
5 ـ درک عظمت و هیبت خدا، سبب حضور قلب مى شود، در این خصوص امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «وقتى که حضرت على(علیه السلام) براى اقامه نماز مى ایستاد و مى فرمود: وَجَّهْتُ وَجْهیَ للذی فَطَر السَّمواتِ وَ الأَرضِ… رنگ چهره مبارکش دگرگون مى شد، به گونه اى که این حالت از چهره او نمایان بود». مقصود از آیه مذکور، آن است که باید صورت، دل و عقل خویش را با تمام وجود، به سوى خداوند نمود بنابراین، نباید احترام مالک دنیا و آخرت، در نزد انسان از حرمت پادشاهانى که در این دنیا از بندگان او هستند، کمتر باشد لذا در برابر عظمت خداوند، باید مؤدب ایستاد و سپس اذکار نماز را که سخن مقدس خداوند است، به نیابت از او تلاوت نمود. و نیز در نماز، سالک باید توجه داشته باشد که خداوند بزرگ به او روى آورده و سخن پاکش را از زبان او مى شنود.
1. حضور قلب در عبادت
حضور قلب در عبادت نیز داراى مراتبى است.
الف) حضور قلب در عبادت، به طور اجمال یعنى این که هر عبادتى که انجام مى شود; خواه طهارت مثل وضو و غسل، و خواه نماز و روزه و حج و…، در همه این امور، انسان به طور اجمال متوجه باشد که معبود خود را ثنا مى گوید، گرچه خود نمى داند که چه ثنا و چه اسمى از اسامى حق را مى خواند. مرحوم شاه آبادى استاد عرفان حضرت امام خمینى(رحمه الله)، درباره این گونه عبادت نمودن چنین مثال مى زند: فردى قصیده اى در مدح کسى مى سراید و به طفلى که معناى آن را نمى فهمد مى دهد، تا در محضر او بخواند; البته به طفل مى فهماند که این قصیده در مدح فلان شخص است، در این صورت آن طفل، به طور اجمال مى داند که با این اشعار، ثناى آن شخص را مى گوید، گرچه کیفیت آن را نمى داند. ما نیز که طفل ثنا خوان حق هستیم، و نمى دانیم که این عبادات را چه اسرارى است، و هر یک از اوضاع الهیه با چه نامى از اسامى او ارتباط دارد و به چه کیفیت ثناى حق است، دست کم این اندازه باید ملتفت باشیم که هر یک از آنها، ثناى کامل مطلق است، که خود ذات مقدس، در این اوضاع خود را بدان ثنا فرموده و ما را نیز امر فرموده که در پیشگاه مقدسش این گونه ثنا گوییم.
ب) از دیگر مراتب حضور قلب در عبادت، آن است که همان مرتبه قبلى به طور کامل و به تفصیل انجام شود; البته این مرتبه کامله، جز براى اولیاى الهى امکان پذیر نیست، گرچه برخى از مراتب پایین آن، براى دیگران حاصل مى شود، مثل این که معانى الفاظ را به خوبى درک نمایند و در نماز متوجه آن باشند.
ج) مرتبه دیگر، آن است که اسرار عبادات به قدر امکان فهمیده شود. اهل معرفت، تا اندازه اى اسرار نماز و سایر عبادات را بیان کرده اند.
2. حضور قلب با شناخت و توجه به معبود
بدین معنا که در تجلیات افعالى حضور قلب پیدا کند یعنى این که شخص عابد و نمازگزار، از نظر علمى و برهانى بداند که تمام مراتب هستى، پرتو فیض تجلّى ذات اقدس الهى مى باشد و از عالم طبیعت گرفته تا سرچشمه ملکوت، به یک نحو در پیشگاه مقدسش حاضراند. آنگاه شخص عابد، مى فهمد که خود و عبادت، علم، اراده، قلب و حرکاتش و ظاهر و باطن همه چیز، در پیش مقدس او حاضراند.
مذهب
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب