درنگ30
ب : خطبه 175
گفتهاند این خطبه را حضرت در مدینه در حالی که به ستون مسجد تکیه زده بودند ایراد فرمودند :« 1- ایهاالناس غیر المغفول عنهم ، و تارکون الماء خوذ منهم . مالی اراکم عن الله ذاهبین ، و الی غیره راغبین ! کانکم نعم اراح بها سائم الی مرعی وبی ، و مشروب دوی ( روی ) ، و انما هی کالمالوفه للمدی لا تعرف ماذا یراد بها ! اذا احسن الیها تحسب یومها دهرها ، و شبعها امرها .» ؛ ای بی خبرانی که آنی مورد غفلت نیستید ، و ای ترک کنندگان فرامین الهی که از تمامی کارهایتان بازخواست میشوید ؛ شما را چه شده است که از خدای خود روی گردان و به غیر او گرایش دارید؟ چونان چهار پایانی که چوپان آنها را در بیابانی وبا خیز، و آبهایی بیماری زا رها کرده است . گوسفندان پروار را میمانید که برای کارد قصاب آمادهاند ولی خودشان نمیدانند . چه آن که هر گاه به گوسفندان با مقداری علف نیکی کنند یک روز خود را یک عمر میپندارند ، و زندگی را در سیر شدن شکمها مینگرند .
در این کلام نورانی ، حضرت مردم شکم پرست غافل از هدف خلق خویش را به چهار پایانی تشبیه نموده که هدف آنها فقط پر کردن شکم است و روزگار را به این میدانند که شکمشان را سیر کنند و از آیندهی خود بی خبرند . ولی انسانهای فرهیخته این چنین میگویند :
ج : نامه 45
همان گونه که گفتهاند این نامه را حضرت برای عثمان ابن حنیف که در یک مهمانی تشریفاتی حاضر شده بود فرستادند . در دو جای این نامه به موضوع مورد بحث ما اشاره فرمودهاند :( فما خلقت لیشغلنی اکل الطیبات ، کالبهیمه المربوطه ، همها علفها ، او المرسله شغلها تقممها ، تکترش من اعلافها ، و تلهو عما یراد بها ، او اترک سدی او امهل عابثا ، او اجر حبل الضلاله ، او اعتسف طریق المتاهه ؛ آفریده نشده ام که غذای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد ، چونان حیوان پرواری که تمام همت او علف او ، و یا چون حیوان رها شده که شغلش چریدن و پر کردن شکم بوده ، و از آینده خود بی خبر است . آیا مرا بیهوده آفریدند ؟ آیا مرا به بازی گرفتهاند ؟ آیا ریسمان گمراهی به دست گیرم ؟ و یا در راه سرگردانی قدم بگذارم . )
2- ( از برابر دیدگانم دور شو ، سوگند به خدا رام تو نگردم که خوارم سازی ، مهارم را به دست تو ندهم که هر کجا خواهی مرا بکشانی ، به خدا سوگند ، سوگندی که تنها اراده خدا در آن است ، چنان نفس خود را به ریاضت وادارم که به یک قرص نان ، هر گاه بیابم شاد شود ، و به نمک به جای نان خورش قناعت کند ، و آن قدر از چشمها اشک ریزم که چونان چشمهای خشک در آید ، و اشک چشمم پایان پذیرد . آیا سزاوار است که چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و گله گوسفندان پس از چرا کردن به آغل رو کنند . و علی نیز ( همانند آنان ) از زاد و توشه خود بخورد و استراحت کند ، چشمش روشن باد که پس از سالیان دراز ، چهار پایان رها شده ، و گله گوسفندان را الگو قرار دهد . )
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب