11
مرداد

قاصدك5

[من هم] امرش را امتثال کرده و آن حضرت روبه روی من به حالت استماع نشست.

چون ذکر مصیبت را به‌پایان بردم، ابتدا به‌طرف کربلا به زیارت سید الشهدا(علیه‌السلام) پرداختم

و آن‌گاه به سمت طوس، زیارت امام رضا(علیه‌السلام) را خواندم و سرانجام رو به‌ سوی حضرتش کردم و زیارت حضرت حجت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را خواندم؛ چون زیارت‌ها را به‌ پایان رساندم و آن حضرت خواستند که تشریف ببرند، آن پیامبر بنی‌اسرائیل که همراه ایشان بود

از سوی آن جناب، وجهی به من داد که مبلغ آن را ندانستم و بعد از نظر من پنهان شدند.

فردای آن شب، یکی از علمای بزرگوار را دیدار کردم و او به من مبلغ قابل‌توجهی پول داد که هم‌چون باران بهاری پربرکت بود.

پس با خود گفتم: «این تأویل خوابی است که پیش‌تر دیدم».

پس‌ از آن خواب، آن‌قدر برکت‌های باطنی و علوم کامل پنهانی و معارف ایمانی و الطاف ربانی به من عنایت شد که زبان از بیان آن ناتوان است.»[۴]
وی در جای دیگری می‌نویسد: «دریکی از سال‌های گذشته، قرض‌هایم بسیار و احوالم سخت شد،

در این حال ماه رمضان هم فرا رسید، پس به آن جناب توجه کردم و در سحرگاه یکی از شب‌ها حاجتم را بر آن حضرت عرضه داشتم،

وقتی نماز صبح را در مسجد به‌جا آوردم، به منزل برگشتم و خوابیدم. در خواب به دیدار آن جناب شرفیاب گشتم، آن حضرت به زبان فارسی به من فرمودند:

صفحات: 1· 2· · 4·


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم