18
مرداد

داستانك35

مسابقه و كُشتى با چوپان
حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله مدّتى پس از آن كه به رسالت و نبوّت مبعوث شد، روزى از شهر مكّه به سوى ابطح خارج گشت ، در بين راه چوپانى بيابان نشين را ديد كه مشغول چرانيدن گوسفندان خود مى باشد.

و اين چوپان در بين افراد آن منطقه از جهت زور و نيروى جسمى مشهور بود، همين كه آن حضرت نزديك او رسيد، چوپان عرضه داشت : آيا حاضرى با من كشتى بگيرى و زور آزمائى كنيم ؟

حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله اظهار نمود: تو قدرت وتوان مسابقه با مرا ندارى ، چوپان اظهار داشت : قول مى دهم اگر من برنده نشدم يك گوسفند براى تو باشد.

حضرت پذيرفت و چون با يكديگر كشتى گرفتند پيامبر خدا صلوات اللّه عليه ، چوپان را بر زمين زد و در مسابقه كشتى برنده گرديد، چوپان از جاى خود برخاست و گفت : آيا حاضر هستى يك بار ديگر با هم كشتى بگيريم ؟

حضرت فرمود: مطمئن باش كه تو برنده نمى شوى .

چوپان با غرور تمام گفت : اگر تو برنده شدى ، يك گوسفند ديگر از گوسفندان من براى تو باشد.

پس يك بار ديگر آن دو نفر مشغول كشتى گرفتن شدند؛ و چوپان تمام نيرو و توان خود را به كار گرفت ولى در مقابل آن حضرت نتوانست هيچ كارى انجام دهد ورسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دوباره او را بر زمين انداخت .

هنگامى كه از جاى خود برخاستند، چوپان عرضه داشت : يا رسول اللّه ! تا كنون كسى نتوانسته بود در مقابل قدرت من دوام بياورد مگر تو، پس حقّ با تو است ، اكنون اسلام خويش را بر من اعلان نما.

و چوپان ، قهرمانِ شكست خورده ، مسلمان شد حضرت دو گوسفند خود را به او بخشيد و رفت .(63)

چهل داستان چهل حديث عبدالله صالحي


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم