17
مرداد

داستانك21

عشق به خدا، يا رسول
محدّثين و مورّخين حكايت كرده اند:

روزى حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ، به همراه برخى از اصحاب خود از محلّى عبور مى نمود كه به نوجوانى برخوردند و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله به آن نوجوان سلام كرد.

نوجوان بسيار شادمان و خندان گرديد؛ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، به او خطاب نمود و فرمود: آيا مرا دوست دارى ؟

گفت : آرى ، به خدا قسم ! تو را دوست دارم .

حضرت فرمود: همانند چشمانت ؟

گفت : بهتر و بيشتر.

حضرت افزود: همانند پدرت ؟

گفت : بيشتر.

فرمود: همانند مادرت ؟

گفت : بيشتر

نيز فرمود: همانند جان خودت ؟

گفت : يا رسول اللّه ! بيشتر از هر چيزى ، به تو علاقه مندم و تو را دوست دارم .

در اين هنگام حضرت اظهار نمود: آيا همانند پروردگارت و خدايت مرا دوست دارى ؟

نوجوان در اين لحظه اظهار داشت : خدا، خدا، خدا، نه ؛ يا رسول اللّه ! هيچ چيزى در مقابل خداوند متعال ارزش ندارد و هيچكس را بر او برترى و فضيلتى نيست ؛ يا رسول اللّه ! تو را به جهت عشق و ايمان به خدا دوست دارم .

حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله با شنيدن چنين سخن و اعتقادى راسخ ، متوجّه همراهان خود شد و فرمود: شما نيز اين چنين عشق و ايمان داشته باشيد و خدا را اين چنين دوست بداريد؛ چه اين كه آنچه ازنعمت ها و سلامتى در اختيار داريد، همه از الطاف خداوند متعال است .

سپس افزود: و اگر مرا دوست داريد، بايد به جهت دوستى و ايمان به خداى سبحان باشد.(41)

قصه هاي قرآني عبدالله صالحي


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم