خورشيد4
القاب حضرت مهدي عجل الله تعالي
21. صالح
صاحب تاريخ عالم آرا و عالم جليل، مقدس اردبيلى در حديقه الشيعه اين لقب را از القاب آن جناب شمردهاند.
22. صاحب الامر
در ذخيره و غير آن از القاب آن جناب شمرده شده و آن، از القاب شايع متداول است.
23. عين و عين الله
نيز در آن كتاب است، و مقصود از عين عين الله است، چنانكه در زيارت آن جناب است و اطلاق آن، بر همه ائمه (عليهم السلام) شايع است.
24. غايب
از القاب شايع آن جناب است در اخبار.
25. قائم
و اين از القاب خاص مشهور متداول آن حضرت است و در ذخيره گفته: كه اين، اسم آن جناب است در زبور (حضرت داود (عليه السلام).
قائم بر پا شونده در فرمان حق تعالى؛ زيرا آن حضرت، پيوسته در شب و روز، مهياى فرمان الهى است كه به اشاره، ظهور نمايد.
شيخ مفيد (رحمه الله عليه ) در ارشاد روايت كرده از امام رضا (عليه السلام) كه فرمود: چون حضرت قائم (عليه السلام) برخيزد، مردم را به اسلام تازه بخواند.
تا آن كه فرمود: او را قائم ناميدند براى آن كه قيام به حق خواهد نمود.
صدوق در كمال الدين روايت كرده از صقر بن دلف كه گفت: شنيدم از امام محمد تقى (عليه السلام) كه فرمود:
امام بعد از من، على فرزند من است.
امر او، امر من و گفته او گفته من و طاعت من است، و امامت بعد از او، در فرزند او، حسن است، و امر حسن، مانند امر پدر اوست، و فرموده او، فرموده پدر او و طاعت او، اطاعت پدر اوست.
پس حضرت ساكت شد؛ من عرض كردم: يابن رسول الله! كيست امام بعد از حسن؟ حضرت گريست، گريستن شديدى؛ آن گاه فرمود: امام بعد از حسن، پسر اوست؛ قائم به حق و منتظر است.
عرض كردم: يا بن رسول الله! چرا او را قائم ناميدند؟
فرمود: براى آن كه او به اقامت (قيام) خواهد نمود بعد از خاموش شدن ذكر او و مرتد شدن اكثر آنها كه قائل به امامت آن حضرت بودند.
نيز روايت كرده است از ابو حمزه ثمالى كه گفت: سوال كردم از حضرت امام باقر (عليه السلام) كه: يا بن رسول الله! آيا همه شما قائم به حق نيستيد؟
فرمود: همه قائم به حقيم.
گفتم: پس چگونه حضرت صاحب الامر (عليه السلام) را قائم ناميدند؟
فرمود: چون جدم، حضرت امام حسين (عليه السلام) شهيد شد، ملائكه در درگاه الهى صدا به گريه و ناله بلند كردند و گفتند: اى خداوند و سيد ما! آيا غافل مىشوى و از قتل برگزيده خود و فرزند پيغمبر پسنديده خود و بهترين خلق خود؟
پس حق تعالى وحى كرد كه به سوى ايشان كه اى ملائكه من! قرار گيريد! قسم به عزت و جلال خود كه انتقام خواهم كشيد از ايشان، هر چند بعد از زمانها باشد.
پس حق تعالى حجابها را برداشت و نور امامان از فرزندان حسين به ايشان نشان داد و ملائكه به آن شاد شدند؛ پس يكى از آن نه نور را ديده كه در ميان آنها ايستاده، به نماز مشغول بود؛ حق تعالى فرمود: به اين ايستاده (قائم) از ايشان، انتقام خواهد كشيد.
26. محمد
اسم اصلى و نام اولى آن حضرت است؛ چنانكه در اخبار متواتره خاصه و عامه است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: مهدى هم نام من است.
در خبر لوح كه مستفيض، بلكه متراتر معنوى است و جابر براى حضرت باقر (عليه السلام) نقل كرده كه آن لوح را در نزد صديقه طاهره عليها السلام ديد و آن را خداى عزوجل براى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) هديه كرده بود و در آنجا اسامى اوصياى آن حضرت ثبت بود، به روايت شيخ صدوق در كمال الدين و عيون الاخبار اسامى حضرت مهدى (عليه السلام) به اين نحو ثبت شده بود: ابولقاسم محمد و فرزند حسن، حجه الله القائم است، مادر او كنيزى مىباشد كه اسم او نرجس عليها السلام است.
و به روايت شيخ طوسى در امالى: محمد خروج مىكند در آخر الزمان، بر سر او ابر سپيدى است كه بر آن سايه مىافكند.
ندا مىكند به زبان فصيح كه مىشنوند آن را ثقلين (جن و انس)، كه اوست مهدى از آل محمد (عليهم السلام) پر كند زمين را از عدل، چنانكه پر شده از جور.
مخفى نماند كه مقتضاى اخبار كثيره معتبر قريب به متواتر معنوى اين است كه ذكر اين اسم مبارك در مجالس و محافل تا ظهور موفور السرور آن حضرت حرام است حرام است و اين حكم از خصايص آن حضرت و مسلم در نزد قدماى اماميه از فقها و متكلمين و محدثين مىباشد.
حتى آن كه سيخ اقدام ابو محمد حسن بن موسى نوبختى - از علماى زمان غيبت صغرى - در كتاب فرق و مقالات در ذكر فرقه دوازدهم شيعه، بعد از وفات امام حسن عسكرى (عليه السلام)فرمود كه ايشان را نقل مىكند تا آن كه مىفرمايد: ولا يحوز ذكر اسمه و لا السئوال عن مكانه….
از اين كلام در اين مقام، معلوم مىشود كه اين حكم، از خصايص مذهب اماميه است.
و از احدى از ايشان خلافى نقل نشده تا زمان خواجه نصر الدين طوسى كه آن مرحوم، قائل به جواز شدند.
خورشيد غايب ميرزا حسن نوري
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب