8
مرداد

تذكر6

اگر خدا آدم حسابمان کرد غر نزنیم


آقا سید علی قاضی استاد عرفان آیت الله بهجت مستأجر بود و صاحبخانه اثاث منزلش را ریخته بود

وسط کوچه. آن بزرگوار در حالی که بشّاش بود می فرمود: « خدا خیال کرده ما هم آدمیم » ؛

یعنی خدا آدمها را سختی می دهد ؛ و گویا خدا ما را هم آدم حساب کرده که به ما سختی میدهد.

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6


free b2evolution skin
7
مرداد

تذكر5

 نگوییم خدایا مرا محتاج مردم نكن

خاطره‌ای از امیر مؤمنان، علی علیه السلام
روزی از روزها كه در نزد پیامبر بودم در مقام دعا گفتم: خدایا مرا نیازمند هیچ یك از بندگانت نكن .

ادامه »


free b2evolution skin
30
تیر

دلنوشته حجاب

خانم! امام زمان عجل الله تعالي عليه رو دوست داری؟

 

 

بهش گفتم: امام زمان عجل الله  تعالي رو دوست داری؟

گفت: آره ! خیلی دوستش دارم

گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عجل الله تعالي به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده
و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری
و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.
عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟
بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم.
بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟
چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه!
دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟
تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟
حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟
معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه.

 

 

کمی تامل کنیم( عاقبت عمل زنان …)

امیرالمومنین علی عليه السلام می فرماید : « روزی با فاطمه سلام الله عليها محضر پیامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .
گفتم : پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله ! چرا گریه می کنی ؟
فرمود : یا علی ! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم . ( و اکنون گریه ام برای ایشان است . )
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویران است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.
حضرت فاطمه سلام الله عليها عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!

رسولخدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود :
دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
زنی که از پستانش آویزان بود ٬ زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده.
و زنی که از زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد …
و زنی که گوشت بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬ به وضو و طهارت لباس و غسل جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد.
و زنی که کر و کور و لال بود ٬ زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است.
و زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت.
و زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت .
و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ٬ او زنی سخن چین و دروغگو بود.
و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد ٬ زنی خواننده و حسود بود.
سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد. »۱

 ۱) داستانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹ - زبده القصص ٬ ص20

 

 

شرافت زن

شرافت زن اقتضا می کند که : هنگامی که از خانه بیرون می رود
متین و سنگین و باوقار باشد
در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک شود به کار نبرد زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنی دار به صدای خود آهنگ ندهد گاهی اوقات ژست ها سخن می گویند، راه رفتن سخن می گوید، چنین چیزی در حجاب های غیر اسلام بوده است.
«استاد شهید مرتضی مطهری

 

 

واقعا آقا؟؟؟

دخترک رو به من کرد و گفت:واقعا آقا؟
گفتم:ببخشید چی واقعا؟
گفت:واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد؟
گفتم:بله
گفت:اگه آره، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد از کنار ما که میگذرند محو ما میشن!!
ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشیدفقط سر پایین میندازید و رد میشید
گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه!
گفت:کمه؟ببخشید متوجه نمیشم؟
گفتم : آره تو راست میگی برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا سلام الله عليهاباید زانو زد… حقا که سر پایین انداختن کمه!

 

 

با حجاب شدم چون حجاب زیباست …..

 

 

 ليلا حسين

او در مورد علت مسلمان شدنش اینطور می گوید:

من 6 سال پیش مسلمان شدم، در جامعه ای يهودی نشین زندگی می کردم، خیلی برایم سخت نبود که به حجاب کامل روی بیاورم، ولی اشخاص مختلف تلقی متفاوتی از ایمان دارند، آنان به زنان یهودی بیشتر از زنان مسلمان احترام می گذارند.

قبل از اینکه مسلمان بشوم، هر چند ما با نوعی تنفر نسبت به مسلمانان بزرگ شده ایم اما همیشه شیفته زنان محجبه مسلمان بودم، آنها را خیلی پاک و با وقار می دیدم، از نظر من آنها زیبایی خاص خودشان را داشتند.

 

 

نخستین چیزی که در گرایش به اسلام برایم الهام بخش بود، قرآن بود،

کلیه شواهد نشان‌دهنده این بود که اسلام یک دین حقیقی است، چرا که تمامی انبیا و نیز امامت را قبول دارد که از نظر من بسیار مسئله منطقی‌ای بود.

کم کم این دانش و شناخت را پیدا کردم که اسلام تنها بعد بیرونی ندارد بلکه دارای بعد درونی نیز هست و باید از درون هم به حفظ و نگهداری آن پرداخت.

خانواده من فکر می‌کردند که با این انتخاب خودم را محروم می‌کنم، چون در فرانسه زندگی می‌کردم و در آنجا حجاب کاملا ممنوع است.

با پوشیدن روسری، شما نمی‌توانید به مدرسه و محل کار بروید و از بسیاری از زندگی‌های اجتماعی محروم می‌شوید.

برای خانواده من بسیار سخت بود که ببینند من تنها به خاطر پوشدن لباس، زندگی‌ام را به لحاظ اجتماعی به خطر می‌اندازم.

از نظر آنها لازم نبود که من مسلمان باشم و لازم نبود که با پوشیدن روسری مسلمانی خودم را نشان بدهم و کافی بود که تنها قلبا به آن ایمان داشته باشم.

اما برای من این مسئله مهم بود چرا که در قرآن و بسیاری از سنت‌های پیامبر به اهمیت حجاب و شناخته‌شدن به عنوان مسلمان برای کسب احترام اشاره شده است. و من حاضر نبودم که آن را کنار بگذارم چرا که برای من چیزی بیشتر از پوشیدن لباس است.

کسانی را می‌شناسم که حجاب دارند و بسیار خوشحال هستند، چرا که برای آنها یک افتخار است که خودشان را از نگاه دیگران پوشیده نگه می‌دارند.

اگر ایمان شما ضعیف باشد این نکته را متوجه نخواهید شد و برایتان مهم نخواهد بود و فقط می‌خواهید که با دیگران اختلاط داشته باشید و می‌خواهید آنطوری زندگی کنید که آنها می‌گویند.

مجددا می‌گویم که لازم است به اصول خود بازگردید و دریابید که چرا مسلمان هستید.

چرا که اسلام دینی است که شما باید خود را تطبیق دهید و دینی نیست که توسط والدین به ارث برسد. و از این طریق باید به زیبایی اسلام و نیز زیبایی حجاب برای زنان و فایده آن برای آنها پی ببرید.

 

 

چشم دامهای شیطان یا …..

تا حالا دقت کردید

اولین مساله ای که در آیه حجاب به آن اشاره شده چه چيزي بوده و خانمها به اولین چیزی که در مورد حجاب عمل میکنند چه چيزي هست؟
قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن…(نور 31)
خداوند به خانمها می فرمايند اول چشم بعد ..
اما خانمها برعکس عمل میکنند !!

اول لباس و پوشش، دوم نحوه حرف زدن، سوم نحوه راه رفتن و  چهارم حفظ نگاه.

البته برای بعضی ها مرحله چهارمی وجود ندارد ( با اینکه خانمهای خوب و متدینی هستند) بعضی ها هم که میخواهند عمل کنند ، نگاه براي آنها مرحله چهارم هست.

البته این رفتار قطعا به خاطر کم توجهی به آیه قرآن هست. 

حضرت زهرا سلام الله عليها هم به همین مساله اشاره و تاکید دارند:
بهترین چیزى كه براى زن سعادت بخش و مفید مى باشد، آن است كه مردى را نبیند و هیچ مرد نامحرمى نیز او را نبیند.
============================
احقاق الحقّ: ج 25، ص 350، اءعیان الشّیعة : ج 1، ص 322.

 

 

 

سخني از شهيدان:

مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن

زمان تشیع و تدفینم گریه نکن

زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن

فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را .

وقتی جامعه ما را بی غیرتی و بی حجابی گرفت مادرم گریه کن که اسلام در خطر است.

شهید سعید زقاقی

 

 

 

ماشا اليليكينا

ماشا الیلیکینا، با نام اصلی« ماریا ولادیمیرونا الیلیکینا» ، در بیست و هفتم ماه آوریل سال 1983 میلادی در شهر مسکو به دنیا آمد. او پس از به دست آوردن جایزه نفر اول« زیباترین های روسیه» در سال 2001، به شهرت رسید. ماشای 19 ساله، که در رشته گیتار از مدرسه موسیقی فارغ التحصیل شده بود، سال بعد به عضویت گروه رقص و موسیقی فابریک درآمد. وی یک سال با این گروه تازه تأسیس همکاری داشته و طی آن، اثری با نام درباره عشق را به بازار عرضه کرد. این ویدئو کلیپ، در شبکه MTV نیز به نمایش درآمد. در سال 2003، وی به علت مشغله درسی از گروه جدا شده و در دانشگاه ایالتی ادبیات مسکو به ادامه تحصیل پرداخت. شهرت الیلیکینا در آن زمان به حدی رسیده بود که مجله ماکسیم( پرفروش ترین مجله مردان در روسیه و از پرفروش ترین مجلات در انگلستان) ، تصویری از او در نسخه آوریل 2003، بر روی جلد خود چاپ کرد. همچنین مجلات دیگر نیز به چاپ تصاویری از وی پرداختند. ماشا در چهارم ماه می سال 2004 میلادی در بیمارستان الیت شهر مسکو صاحب فرزند دختری به نام کتی شد.


در سال 2007، طبق گفته خودش، یکی از دوستان وی که در شهر دیگری زندگی می کرده است، به حالت کما می رود.

ماشا وقتی می بیند کاری از دستش بر نمی آید، مشغول مناجات شده و برای سلامتی دوست خود دعا می کند.

فردای آن روز، دوستش که از حالت کما بیرون آمده بود با وی تماس گرفته و می گوید که: دیروز وقتی در حالت کما بودم تو را دیدم که به من خیلی کمک کردی.

آن طور که خود ماشا می گوید، این اولین باری بود که از خدا چیزی می خواست.

همین امر سبب تغییر گرایش های دینی او و گرویدن به اسلام می شود. وی که به پنج زبان اروپایی از جمله سوئدی، فرانسوی و انگلستان تسلط دارد، هم اکنون به تدریس زبان در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش زبان روسیه مشغول است. (1) آن چه در پی می آید، گزیده مصاحبه سایت روسی Isiam.ru با این هنرمند مسلمان شده است: (2)

 

 

- چه طور شد که تمام موفقیت ها و درخشش های خود روی صحنه را زیر پا گذاشتی و به اسلام گرویدی؟
- ماشا: من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم. این اراده خدا بود.
- در زمانی که یک خواننده بودی، آیا فکر می کردی که روزی اسلام بیاوری، روزه بگیری و به حج بروی؟
- ماشا: نه! حتی به ذهنم خطور هم نمی کرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گوارا ترین آب، یعنی آب زمزم بنوشم.
- آیا راهی که برای مسلمان شدن طی کردی، مسیری طولانی بود؟
- ماشا: من دوسال است که مسلمان شده ام.

یک روز مطلع شدم که یکی از نزدیک ترین دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر حالت کما رفته است.

من نمی دانستم که که چطور می توانم به او کمک کنم.

آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم.

روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: « در آن حالات بیهوشی من تو را دیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!» من درآن لحظه بسیار گریستم؛ زیرا برای اولین بار بود که در زندگیم چیزی از خدا می خواستم.
- آیا چیزی از قرآن هم آموخته ای؟ آیا آمادگی داری که زبان عربی را به آن پنج زبان اروپایی که بلدی اضافه کنی؟
- ماشا: در ابتدا فکر می کردم که آموختن زبان عربی مشکل باشد. اما آن را شروع کرده ام و خیلی هم آن را دوست دارم و فکر می کنم کلیدی برای فهم دانش برتر باشد.
- چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می گروند از بین هنرمندان و فعالان در عرصه فرهنگ هستند؟
- ماشا: اسلام نسبت به ادیان دیگر، محکم ترین اساس را دارد.

تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارد. راه اسلام سعادت بخش است.
- از این که مسلمان شده ای چه احساسی داری؟
- ماشا: احساسی خوشبختی. امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلا چه بودم و حالا چه هستم من اکنون با حیات واقعی آشنا شده ام، پس خوشبختم.
- و چه تفاوتی با قبل داری؟
- ماشا: ایمان به خدا زندگی مرا متحول کرد. میل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان ها نهاده شده است.

من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم.

خدا به ما فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.
- آیا به موفقیت ها و درآمد سابق خود فکر نمی کنی؟ حسرت آن دوران را نمی خوری؟!
- ماشا: آن جلوه ها، پس از مسلمان شدن، برایم بی ارزش و منفور هستند.
- از این که آشکارا خود را مسلمان معرفی می کنی هراس نداری؟
- ماشا: نه نمی ترسم. برعکس، تکلیف و وظیفه خود می دانم که دیگران را از گمراهی باز دارم و به عنوان الگویی برای آن ها باشم.
- چه پیامی برای مسلمانان داری؟
- ماشا: آرزو می کنم که کارهای نیک و عبادات برادران و خواهران دینی من مورد قبول خداوند متعال قرار بگیرد و رحمت خدا بر خانه های آنان ببارد.
- و برای غیر مسلمانان؟
- ماشا: امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشده اند، لحظه ای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده ای که چشم و گوش مردم این عصر را فرا گرفته است و کمی اندیشه کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. به نقل از دانشنامه آزاد ویکی پدیا.
2. به نقل از خبر گزاری اهل بیت علیهم السلام( ابنا) ، تیر 1387.
منبع مقاله: (1389)، کارگاه آموزشی نگرشی دیگر به حجاب، مشهد، مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی ، معاونت تحقیق، چاپ سوم بهار 1391

 

 

 

 


free b2evolution skin
24
تیر

عفاف

 

 

کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟
دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند. آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور صریح به این بحث پرداخته اند:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[نور/۳۱] و به زنان مؤمن بگو كه چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهاى خود را جز آن مقدار كه پیداست آشكار نكنند و مقنعه ‏هاى خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهاى خود را آشكار نكنند، جز براى شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا زنان همكیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود كه رغبت به آن ندارند، یا كودكانى كه از شرمگاه زنان بى‏ خبرند. و نیز چنان پاى بر زمین نزنند تا آن زینت كه پنهان كرده‏اند دانسته شود. اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه كنید، باشد كه رستگار گردید.»
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛[احزاب/۵۹] اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى ‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»به نظر مى‏ رسد حكم وجوب حجاب در سال ششم هجرت تشریع گردید. شاهد بر آن، آیات سوره نور است كه داستان معروف افك در آن آمده است. در همین زمان بود كه منافقین و اراذل و اوباش در صدد برآمدند با ایجاد شایعه درباره زنان پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم و با درست كردن مزاحمت‏ها راهى براى زنان آزاده به بهانه كنیز انگاشتن آنها قلوب پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم و مسلمانان را جریحه دار بكنند. به دنبال این اوضاع و شرایط بود كه خداوند آیات مربوط به پوشش را براى بازگویى به امت نازل فرمود.
البته باید توجه کرد که در اینجا به معنای معروف حجاب پرداخته ایم. و اگر بخواهیم دقیق تر سخن بگوییم باید بگوییم که این آیات پوشش بانوان را مطرح کرده است. و بحث حیاء و عفت، حکم ویژه همسران پیامبر صلي الله عليه وآله وسلم مبنی بر پرده نشینی، و واجباتی که برای مردان در این زمینه وجود دارد، در آیات دیگر مطرح شده است.
«وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً؛[احزاب/۵۳] و هنگامى كه چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان [همسران پیامبر] مى‏خواهید از پشت پرده بخواهید این كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید كه این كار نزد خدا بزرگ است.»قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ؛[نور/۳۰] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ كنند این براى آنان پاكیزه ‏تر است خداوند از آنچه انجام مى ‏دهید آگاه است!»

 

حجاب در قرآن

در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.
یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.) در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است. جلباب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.

 

مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.

 

هدف و فلسفه حجاب
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.

هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛
اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند
از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‎چون:

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم‎ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.

 

 
حجاب چشم

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

 

حجاب در گفتار

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:

فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

حجاب رفتاری

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند

وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.

از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد؛

دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‎اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‎گردد.

 

حجاب زنان سالمند

قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‎دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس‎های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‎گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‎هایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.

وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.(نور؛60)

علاوه بر رابطه‌ی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه‌ی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‎ای از مرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است

آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‎دهند آشکار می‎گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله‎ی سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست.
البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‎توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‎شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت‎ها و نشانه‎های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‎هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.

 

سیرى در آیات حجاب

كندوكاو در آیات حجاب، آن هم یك جا و همه سونگرانه، براى اهل نظر و فقه پژوهان، مى تواند ره گشا و پرفایده باشد و آنان را در دستیابى به زوایاى گوناگون این گزاره مهم اجتماعى، رهنمون سازد.
كنار هم گذاردن آیات حجاب و درنگ بر روى آنها و توجه به آغاز و پایان نشانه هاى پیوسته و ناپیوسته هر یك از آیات، بسیار روشن گر خواهد بود و ره گشا،كه در ضمن بحث،به این نكته اشاره خواهد شد.

نكته شایان توجه این كه:در كنار هم و به ترتیب نزول آوردن آیات و دقت و درنگ روى آنها، نشان خواهد داد كه حكم حجاب،یك باره اعلام نشده،بلكه كم كم و با گذشت زمان و آماده شدن زمینه و… بر قلب مبارك پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم نازل شده است.
ابتدا، در روزهاى پایانى سال پنجم هجرى، در جریان ولیمه ازدواج پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم با زینب بنت جحش(همسر طلاق داده شده زیدابن حارثه) آیه حجاب همسران پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم بر آن حضرت نازل شد.
همه مردان برابر دستور این آیه شریفه مى بایست از پس پرده با همسران پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم سخن بگویند.

در مرحله دوم، خویشاوندان نسبى از دایره این حكم بیرون شدند و آنان اجازه یافتند با همسران پیامبرصلي الله عليه وآله وسلمبى آن كه پرده اى در بین باشد، سخن بگویند.

در مرحله سوم، جلباب (چادر) به عنوان حقى براى همسران و دختران پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم و زنان مؤمن قرار داده شد.

در مرحله چهارم، آیات سوره نور احكام حجاب بانوان را روشن ساخت.

در مرحله پنجم، اجازه گرفتن براى ورود به محل استراحت بانوان محرم، مطرح شد.

چند نكته از این بررسى به دست مى آید:

1.در نگاه به بانوان مَحْرَم و اندازه پوشش آنان در برابر مَحْرَمان، بین خویشاوندان نسبى و سببى فرق است;یعنى هیچ گاه پوشش مادر نزد فرزند، همانند پوشش مادرزن در نزد داماد نیست.
2. این كه گفته مى شود محرمان، چه سببى و چه نسبى، مى توانند به همه جاى بدن یكدیگر نظر بیفكنند، به جز عورت و شرمگاه، سخنى است بى دلیل.این بخش از بحث مقدارى به درازا كشید كه چاره اى نبود;زیرا فقیهان روزگار ما، آن گونه كه از حاشیه هاى عروةالوثقى بر مى آید، همه،برخلاف این نظر دارند;از این روى بایسته بود كه دلیلهاى این مسأله بیش تر به بوته بررسى گذاشته شود.
3.روایات رسیده از معصومان در این موضوع،سخن جدیدى،غیر از آنچه از آیه هاى حجاب فهمیده مى شود، بیان نكرده اند.
4.از ملاكها و معیارهاى به دست آمده از بحث و كندوكاو در آیات شریف، در گزاره هاى جدید و مسائل نوپیدا بهره بردیم و آنها را به گونه استدلالى، شرح دادیم.در مثل فرق بین عكس و صاحب عكس و فیلم شخص و خود شخص بیان شده است.

 

 

ترتیب نزول آیات حجاب

نخستين مرحله
تا پیش از سال پنجم هجرى، بر زنان مسلمان، واجب نشده بود كه حجاب داشته باشند.آنان با همان لباس معمول و مرسوم آن زمان، در جامعه حاضر مى شدند،با مردان سخن مى گفتند و حتى با آنان بر سر یك سفره مى نشستند و از یك ظرف غذا مى خوردند;تا این كه در سال پنجم هجرى، پس از ازدواج پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم با زینب بنت جحش،خداوند حجاب را بر زنان حضرت قرار داد و به مؤمنان دستور داد، هرگاه از همسران پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم چیزى خواستید، از پشت پرده بخواهید:

(واذا سألتموهن متاعاً فاسئلوهن من وراء حجاب.)

سپس دلیل این دستور را چنین بیان مى فرماید:

(ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهن.)1

نكته: پیش از نازل شدن آیه حجاب،در همین سوره شریف، آیات دیگرى نازل شده كه در آنها، شأن همسران پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم در صورت نگهداشت تقواى الهى، از شأن دیگر زنان برتر دانسته شده است و به همسران پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم دستور داده شده كه از حجره ها،مگر براى كارهاى ضرورى،خارج نشوند و با ناز و كرشمه،با مردان سخن نگویند و بسان دوران جاهلیت نخستین، خود را نیارایند:

(یا نساء النبى لستن كاحد من النساء ان اتّقیتنّ فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذى فى قلبه مرض وقلن قولاً معروفا. وقرن فى بیوتكن ولا تبّرجن تبّرج الجاهلیة الاولى.)2

دومین مرحله:
در پى نازل شدن حكم حجاب درباره همسران رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم و بازداشته شدن مردان از مستقیم سخن گفتن با آنان و دستور به نگاه نكردن به ایشان، كه گویا این حكم،همه، حتى پدران، برادران و خویشان همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را در بر مى گرفت، این پرسشها مطرح شد:

آیا پدران همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از دیدن دختر خود بازداشته شده اند؟
آیا برادران همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حق دیدن خواهران خود را ندارند؟
آیا پسران همسران پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم كه از شوى پیشین خود داشتند، دیگر اجازه ندارند مادران خود را ببینند؟
آیا زنان مؤمن،بسان مردان مؤمن باید از پس پرده با همسران پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم سخن بگویند؟3

یعنى آیا همان گونه كه (یا ایها الذین آمنوا) زنان و مردان با ایمان را در بر مى گیرد و تنها از بابِ (تغلیب)ضمیرها مذكر آمده است، در (اذا سألتموهن)ضمیر مخاطب از باب (تغلیب)به صورت مذكر آمده است;ولى در واقع زنان را هم در بر مى گیرد و برابر این حكم زنان مؤمن نیز باید از پَس پرده با همسران رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم سخن بگویند; یا خیر، این حكم ویژه مردان است؟
در پى این پرسشهاى گوناگون و شبهه ها، این آیه شریفه بر قلب مبارك رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرود آمد:

(لاجناح علیهنّ فى آبائهنّ ولاابنائهن ّولااخوانهنّ ولاابناء اخوانهنّ ولاابناءاخواتهنّ ولانسائهنّ ولاماملكت ایمانهنّ واتقین اللّه انّ اللّه كان على كلّ شىء شهیدا.)4

 

چند نكته

الف.پنج گروه نخست از گروههاى نامبرده شده، همانانى هستند كه به محرمان نسبى نامبردارند.بنابراین، حكم حجاب براى زنان پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم بدین منظور نبوده كه آنان خود را از تیررس چشم محرمان نسبى به دور نگهدارند.و به دیگر سخن، همسران رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم وظیفه ندارند كه با محرمان نسبى خود نیز از پس پرده سخن بگویند.آنان، همان گونه كه پیش از این اجازه داشته اند و بر آنان روا بوده بدون حجاب و پرده با محرمان نسبى خود سخن بگویند، اكنون كه به همسرى پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم درآمده اند نیز مى توانند، با محرمان نسبى بى پرده سخن بگویند.
ب. تكلیف در پَسِ پرده قرار گرفتن، متوجه همسران رسول خداست، نه مردان. و به دیگر سخن، همسران آن حضرت باید خود را در پَسِ پرده نگه بدارند، نه این كه مردان وظیفه داشته باشند نگاه نكنند; از این روى، به جاى (لاجناح على آبائهن) كه كوتاه تر و آسان تر بود، عبارتِ : (لاجناح علیهنّ فى آبائهنّ) آمد، تا نشان دهد آن گاه كه گناهى هست، آن گناه بر زنان استدر جمله آخر، خداوند خطاب به زنان فرمود: (واتقین اللّه) شما زنان باید تقواى الهى را پیشه كنید و خود را در پس پرده قرار دهید. و نفرمود: (واتقوا اللّه) شما مردان، یا شما مردان و زنان، باید تقواى الهى را پیشه كنید و چشم ندوزید.

بنابراین، روایتهایى كه برابر آنها رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به همسران خود فرمود: از ابن مكتوم نابینا روى بگیرند و خود را در پَسِ پرده حجاب نگهدارند، از همین باب است. نه این كه از آن احادیث بتوان تنقیح مناط كرد و دستور كلى به واجب، یا مستحب براى تمامى زنان استفاده كرد; زیرا تنقیح مناط در جایى است كه احتمال ویژگى براى مورد وجود نداشته باشد، در حالى كه این جا، احتمال ویژه بودن مورد، بسیار قوى است.

اكنون براى روشن تر شدن بحث، روایات واقعه دیدار ابن مكتوم را از پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم بازگو مى كنیم:
(استأذن ابن مكتوم على النبى صلي الله عليه وآله وسلم و عنده عائشة وحفصة.
فقال لهما: قوما فادخلا البیت.
فقالتا: أنّه اعمى.
فقال: ان لم یرَكما فانّكما تَریانه.)5
ابن مكتوم از محضر پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم اجازه ورود گرفت. این در حالى بود كه عائشه و حفصه نزد آن حضرت بودند. پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم به آن دو فرمود: برخیزید و داخل اتاق شوید.
آن دو گفتند: او نابیناست.
حضرت فرمود: اگر او شما را نمى بیند، شما او را مى بینید.
از ام سلمه روایت شده كه گفته است:
(كنتُ عند رسول اللّه صلي اله عليه وآله وسلم و عنده میمونة. فاقبل ابن ام مكتوم.
وذلك بعد ان امر بالحجاب.
فقال: احتجبا.
فقلنا: یارسول اللّه الیس اعمى لایبصرنا؟
قال: افعمیا وان انتما الستما تبصرانه؟)6
من و میمونه نزد رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم بودیم كه ابن مكتوم وارد شد. این حادثه پس از دستور به حجاب بود. پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: در پَسِ پرده حجاب روید.
گفتیم: اى رسول خدا! آیا او نابینایى كه ما را نبیند، نیست؟
فرمود: آیا شما نیز نابینایید؟ آیا شما او را نمى بینید؟

همان گونه كه پیش از این یادآور شدیم، این روایات، ویژه همسران پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم است و به هیچ روى دیگر زنان مسلمان را در برنمى گیرد و تنقیح مناط و سریان دادن حكم به تمامى زنان مسلمان، دلیل مى خواهد.

ج. در مراد از (نسائهن) اختلاف است. در مجمع البیان، دو قول نقل شده است:

1. مراد زنان هم كیش; یعنى زنان مؤمن است، نه زنان یهودى و نصارى; زیرا آنان زنان مؤمن را مى بینند و براى شوهران خود وصف مى كنند: این قول از ابن عباس است.
2. مراد، همه زنان است.7
از روح المعانى نیز دو قول به دست مى آید:
1. قول ابن عباس; یعنى زنان هم كیش.
2. زنان خویشاوند و وابستگان و پیوسته هاى به آنان:
(وفى البحر: دخل فى (نسائهنّ) (الامهات و الاخوات و سایر القربات و من یتصل بهن من المتصرفات لهن و القائمات بخدمتهنّ.)8
مادران، خواهران و دیگر خویشاوندان و زنانى كه براى آنان كار مى كنند و به خدمت آنان و خدمتگزار آنان هستند، داخل در (نسائهن) اند.
سومین مرحله:
(یا ایها النبى قل لازواجك و بناتك ونساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهن، ذلك ادنى ان یعرفن فلایؤذین وكان اللّه غفوراً رحیماً.)9
اى پیامبر! به همسران و دختران خود و زنان مؤمن بگو: چادرهاى خود را بردوش گیرند. این نزدیك تر است، براى این كه شناخته و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و خدا آمرزنده مهربان است.
تاكنون روشن شد كه همسران پیامبر مى باید خود را در پَسِ پرده نگه دارند و تنها با خویشان نسبى و زنان مؤمن و بردگان مى توانند بدون پرده روبه رو شوند.از دیگر سو، این وظیفه، شرافت ویژه اى نیز بود كه شامل زنان پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم شده بود; همان گونه كه پیش از این نیز شرافتها و وظیفه هاى دیگرى نیز پیدا كرده بودند، از جمله:

ام المؤمنین: (وازواجه امهاتهم)10 و مساوى نبودن با دیگر زنان مسلمان در كیفر و پاداش، البته به شرط داشتن تقوا: (یا نساء النبى لستن كأحد من النساء ان اتّقیتنّ.)11 و از جمله وظیفه هایى كه بر همسران پیامبر مقرر شده، به ناز و كرشمه سخن نگفتن با مردان و پسندیده سخن گفتن: (فلاتخضعن بالقول… وقلن قولا معروفاً) و خارج نشدن از خانه: (قرن فى بیوتكن) به گونه دوران جاهلى خود را نیاراستن: (لاتبّرجن تبّرج الجاهلیة الاولى.) به هر حال، بخشیدن شرافت، بدون قرار دادن وظیفه و تكلیف ویژه نبوده است.حال پس از فرا خواندن (امهات المؤمنین) به حجاب كه هم شرافت و امتیازى بوده و هم تكلیف و وظیفه اى، همین وظیفه را و امتیاز را به دیگر زنان مؤمن نیز بخشیده است; تا آنان از شرافت بهره مند شوند و قدر و منزلت آنان شناخته شود و جوانان و ولگردان، با آنان برخورد به دور از ادب، و آزار دهنده نداشته باشند و دریابند كه اینان زنان با شخصیت و از خاندان شریف و پاك هستند و نباید به هیچ روى، آزرده و اذیت شوند.
از این روى حجاب، جایگاه ویژه اى دارد و شرافتى به شمار مى آید براى زنان مؤمن. چنین بود كه زنان مدینه از این دستور خداوند استقبال كردند و به سرعت مقنعه ها و چادرهاى سیاه تهیه كردند و با آنها خود را پوشاندند.
ام سلمه مى گوید:
(لما نزلت هذه الآیه: (یدنین علیهن من جلابیبهنّ) خرج نساء الانصار كأنّ على رؤسهن الغربان من اكسیة سود یلبسنها.)12
وقتى كه آیه شریفه: (خود را با چادرها فروپوشانید) نازل شد، زنان انصار از خانه ها خارج شدند، به گونه اى كه گویا كلاغهاى سیاه بر روى سر آنان نشسته اند; به خاطر لباسهاى سیاهى كه پوشیده بودند.
بمانند همین سخن از عائشه نیز روایت شده است.13
بى گمان جنبه شرافتى و حق بودن حجاب از جنبه تكلیفى آن بیش تر بوده است; از این روى، در پى اعلام حكم حجاب، وعده بهشت براى پیروى كنندگان از این دستور و وعده عذاب براى مخالفان آن، مطرح نشد، بلكه دلیل عقل پسند و عرف پسند آورد:

(ذلك ادنى ان یعرفن فلایؤذین.)
براى شناخته شدن و اذیت نشدن، این بهتر است.

و به همین خاطر كه جنبه شرافتى و حق بودن آن بیش تر مورد نظر بوده، زنان مدینه، براى جلوه گر شدن ابهت و حشمت خود، چادر سیاه بر سر افكنده اند; با این كه پیامبرصلي الله عليه وآله وسلم نفرموده بود چادر سیاه بر سر افكنند. بویژه این كه پارچه سیاه و پوشش سیاه به سبب جذب حرارت خورشید ، براى سرزمینى چون شبه جزیره عربستان، مناسب نیست. بنابراین تنها توجیهى كه براى این گونه لباس وجود دارد، همان ابهت و حشمت پیدا كردن و استفاده كامل از این حق است.حجاب و چادر مى تواند هم حق بشرى باشد و هم حق الهى. یعنى اگر كسى خواست از آن حق بهره ببرد و به این پایه از رشد و عقل رسید كه پوشش را مصونیت دانست، نه محدودیت، شرافت دانست، نه پستى و… از حق خود كه همان استفاده از چادر است، به خوبى بهره مى برد نیازى به امر و نهى ندارد، بلكه حجاب را سرمایه خود مى داند و از آن دفاع مى كند.

 


free b2evolution skin