تذكر6
سرانجام شیطان از خدا خواست که بر بدن ایوب مسلط گردد و سبب بیمارى شدید او شود،
و این چنین شد، به طورى که از شدت بیمارى و جراحت ، قادر به حرکت نبود،
بى آنکه کمترین خللى در عقل و درک او پیدا شود.
خلاصه، نعمتها یکى بعد از دیگرى از ایوب گرفته مى شد، ولى به موازات آن مقام شکر او بالا مى رفت.
تا اینکه جمعى از رهبانها به دیدن او آمدند و گفتند: بگو ببینیم تو چه گناه بزرگى کرده اى که
این چنین مبتلا شده اى؟ (و به این ترتیب شماتت این و آن آغاز شد و این امر بر ایوب سخت گران آمد)
ایوب گفت: به عزت پروردگارم سوگند که من هیچ لقمه غذایى نخوردم مگر اینکه یتیم و ضعیفى بر سر
سفره با من نشسته بود، و هیچ طاعت الهى پیش نیامد مگر اینکه سختترین برنامه آن را انتخاب نمودم .
در این هنگام بود که ایوب از عهده تمامى امتحانات در مقام شکیبایى و شکرگزارى برآمده بود،
زبان به مناجات و دعا گشود و حل مشکلات خود را با تعبیرى بسیار مؤدبانه و خالى از هر گونه شکایت
از خدا خواست( الأنبیاء / 83 تا 84)
وَ أَیوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ - فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَیناهُ
أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَه مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکرى لِلْعابِدِینَ .
«و ایوب را (به یاد آور) هنگامى که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بد حالى و مشکلات به
من روى آورده و تو ارحم الراحمینى - ما دعاى او را مستجاب کردیم، و ناراحتیهایى را که داشت
برطرف ساختیم، و خاندانش را به او بازگرداندیم، و همانندشان را بر آنها افزودیم، تا رحمتى از
سوى ما باشد، و تذکرى براى عبادت کنندگان»
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب