7
آذر

حضرت زینب سلام اللله علیها اسوه حیا و پاکدامنی برای زنان مسلمان

حجاب گل عفاف

سخن به نام و یاد زینب، ناخدای عفت و پاکدامنی است اما اول باید دانست که عفت چیست و عفیف که؟

امیر مومنان على علیه‌السلام فرمود: «من کساه الحیاء ثوبه؛ لم یر النّاس عیبه؛ آن کس که با لباس حیاء خود را بپوشاند کسى عیب او را نبیند.»(1)

و آن حضرت فرمود: «مَن لاحَیاءَ لَهُ لاخَیر فِیهِ کسى که حیا ندارد، خیرى در او نخواهد بود.»(2)

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «الحَیاءَ عَشرَةُ اَجزاءٍ فَتِسعَة فِى النِّساءِ وَ واحِدٌ فى الرِّجالِ؛ حیاء ده جزء دارد، نه سهم آن در زن‏ها است، و یک سهم آن در مردان.»(3)

و بانوى حیا، زینب کبرى علیهاالسلام تمامى آن را در کنار پرورش پدر و مادر دارا مى‏باشد.

ادامه »


free b2evolution skin
6
آذر

وجوب پوشش حجاب فقط برای بانوان


 چرا پوشش فقط براى خانم ها واجب شده است؟ آیا این مسئله و حکم در قرآن آمده است؟ در واقع چرا خانم ها باید چادر بپوشند و مردها آزاد باشند؟

در پوشش دختران و زنان، ظرافت و دقتى نهفته است که با شخصیت و تکریم جایگاه آنان پیوند خورده است. پوشش زن سبب مى شود که زن در هنگام حضور در جامعه و روبرو شدن با مردان بیگانه، تنها به مسئولیت هاى اجتماعى خود رسیدگى کند و از رهزنى هاى شیطانى به دور باشد که در این صورت هم به بهداشت روانى جامعه کمک مى کند و هم نظام خانه و خانواده پایدار مى ماند؛ زیرا اسلام مى خواهد لذت هاى جنسى و حتى دیدارى و شنیدارى در محیط خانوادگى و زیر چتر ازدواج قانونى قرار بگیرد و حضور در اجتماع براى درس و کار و فعالیت بوده، هر کدام از این دو محیط کارکرد ویژه خود را داشته باشد. از این رو مى توان حجاب زنان را نوعى آراستگى جهت حفظ حریم و مسئولیت پذیرى برشمرد که رعایت آن بر ایشان ضرورى و شایسته است.


پیامبر اسلام بر پوشش زن در مقابل نامحرم و دورى از خودنمایى و تبرج اصرار مى ورزید[1]. قرآن نیز زنان را به حفظ حریم و رعایت پوشش و حجاب مؤکداً توصیه کرده است که استشهاد به دو آیه آشکارا این تأکید را نشان مى دهد:

آیه نخست: «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو پوشش هاى بلند (جلباب) خود را بر خویش فرو افکنند».[2]

آیه دوم: «به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز براى شوهران و سایر محارم آشکار نکنند؛ مگر آنچه پیدا است و روسرى هاى (خُمُر) خویش را به گریبان ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش ها پوشیده باشد و پاهایشان را به زمین نکوبند تا [مبادا] آنچه از زینت پنهان مى کنند معلوم شود».[3]

درباره این دو آیه، به چند نکته توجه کنید:

الف. جلباب، پوششى است گشاد و پارچه اى (مانند چادر) که با روسرى کوچک و خمار متفاوت است. جلباب همچون مقنعه ها و روسرى هاى بزرگ، سر و همه بدن را مى پوشانیده است[4] و خداوند در آیه نخست با بیان جلباب، به پوشاندن سر و گردن و بدن زنان اشاره دارد.

ب. خُمُر، جمع خمار و به معناى روسرى و سرپوش است[5] و خداوند در آیه دوم از دختران و زنان مؤمن خواسته است که با خمار، سینه و گریبان (جیب) خود را بپوشانند. مرحوم طبرسى درباره این آیه مى نویسد: زنان مدینه، اطراف روسرى هاى خود را به پشت سر مى انداختند و سینه، گردن و گوش هاى آنان آشکار مى شد و براساس این آیه موظف شدند اطراف روسرى خود را به گریبان ها بیندازند تا این مواضع نیز پوشیده باشد. ابن عباس نیز در باره تفسیر این آیه مى گوید: یعنى زن، مو، سینه، دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند.[6]

ج. قرآن در پاسخ به ضرورت پوشش نیز چنین مى فرماید که «ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤذَیْنَ »[7]؛ «بدین وسیله شناخته مى شوند (که داراى اصالت خانوادگى اند) پس با آزار و تعقیب (هوس رانان) رو به رو نمى شوند».

د. پیامبر به اسماء فرمود: «اسماء! وقتى زن بالغ شد، شایسته نیست که [در برابر نامحرم] جز صورت و دست هایش دیده شوند».[8]

در پایان این نکته قابل یادآورى است که: «پوشش اسلامى به معناى زندانى کردن و قرار دادن خانم ها پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت در فعالیت هاى اجتماعى نیست؛ بلکه پوشش بدان معناست که به عنوان دختران و زنان مؤمن در معاشرت با مردان بدن خود را بپوشانند و به خودنمایى نپردازند و مشارکتشان در فعالیت ها، براساس اصول انسانى و اسلامى استوار باشد».[9]

[1]. تبرج همان خودنمایى زنان در برابر مردان، براى جذب و فتنه انگیزى است.

[2]. احزاب 33، آیه 59.

[3]. نور 24، آیه 31.

[4]. التبیان، شیخ طوسى، ج8، ص 361.

[5]. المفردات، راغب اصفهانى، ص 159.

[6]. مجمع البیان، ج 8 - 7، ص 217.

[7]. احزاب 33، آیه 59.

[8]. سنن، ابى داود، ج4، ص 62.

[9]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، ج17، ص 401.

( منبع: گناه شناسی )


free b2evolution skin
6
آذر

بهترین زنان

 

رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
می خواهید بهترین زنان را معرفى کنم؟

 


گفتند آرى یا رسول اللَّه.
فرمود: بهترین زنان آنست که … برای شوهرش زیبائی هاى خود را اظهار کند و نسبت به دیگران (از مردان) مستور و خوددار باشد. (برای شوهرش آرایش و خودنمایی کند، اما خود را از نامحرمان بپوشاند)

أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ نِسَائِکُمْ قَالُوا بَلَى قَالَ إِنَّ خَیْرَ نِسَائِکُمُ … الْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانُ عَنْ غَیْرِهِ

بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۳۵ ؛ مکارم اخلاق ص ۲۲۰


free b2evolution skin
6
آذر

عمه جان چادر ندارم


بعد از ظهر عاشورا وقتى خیمه هاى حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام ) را آتش زدند و به فرمان حضرت سجاد (علیه السلام ) همه فرار کردند.
دخترکى از فرزندان امام حسین (علیه السلام ) مى گوید: من فرار مى کردم ، عربى ، مرا دنبال کرد و با نیزه به پشت من زد که بزمین افتادم ، آنگاه چنان گوشواره مرا کشیده ، که گوشم را درید و من بیهوش شدم ، وقتى بهوش آمدم دیدم عمه ام زینب سر مرا بدامن گرفته نوازش مى کند.


این دختر دلسوخته اى که آشیانه اش ویران شده ، به آتش کشیده شده ، پدرش و برادرانش شهید شدند، لب تشنه است ، سه روز است آب برویش ‍ بسته است ، وقتى به هوش آمد، نگفت : عمه تشنه ام ! نگفت : عمه گوشم مجروح است ! نگفت : عمه مرا تازیانه زدند! نگفت : پدرم کو! برادرم کو!…
فقط وقتى متوجه شد چادر بسر ندارد با گریه التماس کرد!

عمه جان چادر ندارم !! آیا چادرى ندارى که خود را با آن بپوشانم ؟
حضرت زینب (علیها السلام ) گریه کرد و فرمود: دخترم چیزى براى ما باقى نگذاشته اند!

گوهر صدف : ص.57


free b2evolution skin
3
آذر

جایگاه و نوع پوشش دختران در اسلام


دختران چگونه می توانند از سویی شاد بپوشند و از سویی بدون تبرّج در جامعه حضور داشته باشند/ توجیه احادیث در باره «حسنه» بودن دختران و «نعمت» بودن پسران چیست/ دلیل عرفانی بسیار زیبا در مورد حجاب

واقعیت این است که اگر بخواهند «عصمت اعظم» را به صورت بشر در بیاورند، به بهترین شکل در خواهند آورد که بهتر و زیباتر از این چهره در نظام هستی نباشد. لذا مشابه چهره حضرت صدیقه طاهره علیهاسلام در عالم هرگز زنی پیدا نمی شود، چه این که مشابه چهره پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهم السلام هرگز در عالم پیدا نمی شود.

«شبهه» شبیه حق است که قصد دارد طرف مقابل را به اشتباه بیاندازد. شبهه، همیشه همراه دلیل مطرح می شود. مثلاً در شبهه ای که توسط ابلیس دربارة خلقت آدم مطرح گشت وی در باب خلقت آدم گفت: آدم را از خاک بیافریدی و من را از نار، و نار را بر خاک مزیت است و در شأن من نیست که به آدم سجده کنم.

امیرالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه در مورد شبهه می فرمایند: «و إنّما سمّیت الشبهه لأنها تشبه الحق» (نهج البلاغه خطبه ۳۸) شبهه را از این رو شبهه نامیدند زیرا که شباهت به حق دارد.

طرفداران باطل به گونه ای سخنان خود را تنظیم می کنند و با آب و تاب بیان می نمایند که مردم آن سخن را حق می پندارند به طوری که واقعیت بر مردم پوشیده می شود. به علت آنکه سخنان انسانهای منحرف شبیه سخنان حق است به آن «شبهه» می گویند اما به سخنانی که مردم را به حق می رساند «دلیل» گفته می شود.

اما «سئوال» معنای دیگری دارد و با شبهه تفاوت های اساسی دارد. سؤال عبارت است از درخواست معرفت یا آنچه موجب معرفت گردد. پرسش به قصد شناخت یا برای تعریف و تبیین. اگر سؤال به قصد جدل هم مطرح گردد باید دقیقاً مطابق موضوع خود باشد که در شبهه چنین نیست.

ادامه »


free b2evolution skin