جایگاه و نوع پوشش دختران در اسلام
دختران چگونه می توانند از سویی شاد بپوشند و از سویی بدون تبرّج در جامعه حضور داشته باشند/ توجیه احادیث در باره «حسنه» بودن دختران و «نعمت» بودن پسران چیست/ دلیل عرفانی بسیار زیبا در مورد حجاب
واقعیت این است که اگر بخواهند «عصمت اعظم» را به صورت بشر در بیاورند، به بهترین شکل در خواهند آورد که بهتر و زیباتر از این چهره در نظام هستی نباشد. لذا مشابه چهره حضرت صدیقه طاهره علیهاسلام در عالم هرگز زنی پیدا نمی شود، چه این که مشابه چهره پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهم السلام هرگز در عالم پیدا نمی شود.
«شبهه» شبیه حق است که قصد دارد طرف مقابل را به اشتباه بیاندازد. شبهه، همیشه همراه دلیل مطرح می شود. مثلاً در شبهه ای که توسط ابلیس دربارة خلقت آدم مطرح گشت وی در باب خلقت آدم گفت: آدم را از خاک بیافریدی و من را از نار، و نار را بر خاک مزیت است و در شأن من نیست که به آدم سجده کنم.
امیرالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه در مورد شبهه می فرمایند: «و إنّما سمّیت الشبهه لأنها تشبه الحق» (نهج البلاغه خطبه ۳۸) شبهه را از این رو شبهه نامیدند زیرا که شباهت به حق دارد.
طرفداران باطل به گونه ای سخنان خود را تنظیم می کنند و با آب و تاب بیان می نمایند که مردم آن سخن را حق می پندارند به طوری که واقعیت بر مردم پوشیده می شود. به علت آنکه سخنان انسانهای منحرف شبیه سخنان حق است به آن «شبهه» می گویند اما به سخنانی که مردم را به حق می رساند «دلیل» گفته می شود.
اما «سئوال» معنای دیگری دارد و با شبهه تفاوت های اساسی دارد. سؤال عبارت است از درخواست معرفت یا آنچه موجب معرفت گردد. پرسش به قصد شناخت یا برای تعریف و تبیین. اگر سؤال به قصد جدل هم مطرح گردد باید دقیقاً مطابق موضوع خود باشد که در شبهه چنین نیست.
سؤال را به معنای اعتراض و سائل را به معنای معترض نیز به کار برده اند. بنابراین سائل (معترض) کسی است که حکمی را که مورد ادعای کسی است نفی کند بدون این که دلیلی بر نفی خود بیاورد ـ و نیز سؤال یا اعتراض به تمام آنچه کسی ادعا کرده است اطلاق می شود.
اما صرف نظر از تفاوت های ماهوی سئوال و شبهه پیدایش سؤال در ذهن نشان از سلامت عقل و میل به کمال است. چرا که رشد آدمی مرهون شناخت او از حقایق عالم هستی است. ذهن انسان سالم و عاقل بی وقفه در تلاش است تا بر اساس معلومات قبلی خود، مجهولات فعلی را کشف نموده و حرکت خود به سوی کمال را منطبق بر واقعیات ادامه دهد.
برهمین اساس سلسله مطالبی با طرح یکی از موضوعات مبتلا به روز در حوزه های اعتقادی و اجتماعی سئوالات مربوط به این موضوع را مطرح و به پاسخ های آن به صورت متقن و چکیده وار بپردازد. بدیهی است شاید سئوالات دیگری در ذهن مخاطبان با مطالعه این نوشتار پدید بیاید که می توانند با درج آن در قسمت نظرات کاربران منتظر پاسخ آن از سوی کارشناسان باشند.
موضوع مطلب حاضر در باره «جایگاه و نوع پوشش دختران در اسلام» است که با طرح سئوالاتی از قبیل «آیا احادیثی که می فرماید دختران حسنه و پسران نعمت اند، موثق اند؟ توجیه شان چیست؟»، «آیا مقدم داشتن دختران بر پسران در آیه ۴۹ سوره شوری، اشاره به نکته ای دارد؟»، «دختران چگونه می توانند از سویی شاد بپوشند و از سویی بدون تبرّج در جامعه حضور داشته باشند؟»، «مقام و جایگاه دختران در نگاه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله» و در نهایت «دلیل عرفانی بسیار زیبا در مورد حجاب» با استناد به آیات قرآن و احادیث به آنها پاسخ داده شده است.
این نوشتار را از نظر می گذرانید:
آیا احادیثی که می فرماید دختران حسنه و پسران نعمت اند، موثق اند؟ توجیه شان چیست؟
حسنه بودن دختران و نعمت بودن پسران موضوعی است که با عبارات مختلف در روایات گوناگون آمده است. حتی اگر برخی از این روایات از نظر سند چندان قوی و مورد اعتماد نباشند، ولی با توجه به کثرت این دست از روایات، نوعی تواتر معنوی از آنها استفاده می شود. به عنوان نمونه تعدادی از آن ها بیان می گردد.
۱- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ فَإِنَّمَا یُثَابُ عَلَی الْحَسَنَاتِ وَ یُسْأَلُ عَنِ النِّعْمَةِ؛ از امام صادق(ع) نقل شده است: دختران، حسنه اند و پسران نعمت و (روز قیامت) برای حسنه پاداش داده می شود و از نعمت سؤال خواهد شد.»[1]
۲- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْبَنُونَ نَعِیمٌ وَ الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ اللَّهُ یَسْأَلُ عَنِ النَّعِیمِ وَ یُثِیبُ عَلَی الْحَسَنَاتِ؛ از امام صادق(ع) نقل شده است: پسران نعمت اند و دختران حسنه و خداوند از نعمت سؤال می کند و بر حسنات پاداش می دهد.[2]
۳- الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعَمٌ فَالْحَسَنَاتُ تُثَابُ عَلَیْهِنَّ وَ النِّعْمَةُ تُسْأَلُ عَنْهَا؛ امام صادق(ع): دختران، حسنه اند و پسران نعمت، برای حسنه پاداش خواهد بود و از نعمت سؤال خواهد شد.[3]
۴- «وَ قَالَ (ع) الْبَنَاتُ مِحْنَةٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَةٌ وَ اللَّهُ تَعَالَی یُعْطِی الْجَنَّةَ بِالْمِحْنَةِ لَا بِالنِّعْمَة؛ امام صادق(ع) می فرماید: دختران مشقت و گرفتاری و پسران نعمت اند، خدای تعالی بهشت را به محنت می دهد نه به نعمت.»[4]
آن چه در مورد این دست از روایات می توان گفت، این است که این تعابیر با توجه به آن شرایط زمانی که دختران دارای چندان جایگاهی در میان اعراب، بویژه اعراب جاهلی نبودند، صادر شده است تا به آن ها اعلام کند دختران، هدیه الهی هستند و با آن ها متناسب با شأن آنان برخورد کنید و خداوند در قبال آن ها فقط پاداش می دهد، اما پسران نعمت اند که باید نسبت به آن پاسخ گو باشید.
جامعه ای که وقتی به پیامبرش، مژده فاطمه سلام الله علیها داده شد، ناخرسندی در چهره اصحاب نمایان می شود. تا جایی که پیامبر(ص) به آنان می فرماید چه شده است شما را؟ چرا چهره ها دگرگون شده است؟! دختر گل معطّری است که آن را می بویم و روزیش هم با خداوند است.[5]
از لحن این روایات فهمیده می شود که فرزندان پسر برای مردم، نوعی سرمایه کاری و پشتوانه اقتصادی به شمار آمده و دختران از نگاه آن ها تنها نیروی مصرف کننده بودند، لذا تعبیر به سؤال از نعمت می تواند به همین جنبه نظر داشته باشد که ای مردم! این نعمتی که خداوند به شما داده و از او در جنبه های مالی و اقتصادی استفاده می کنید، فردا باید بابتش پاسخ گو باشید.
آیا مقدم داشتن دختران بر پسران در آیه ۴۹ سوره شوری، اشاره به نکته ای دارد؟
خداوند در قرآن کریم در زمینه مشیت و قدرت مطلقه خود می فرماید:
«لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَخْلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُور؛ مالکیّت و حاکمیّت آسمان ها و زمین از آن خدا است هر چه را بخواهد می آفریند؛ به هر کس اراده کند دختر می بخشد و به هر کس بخواهد پسر می دهد.»
همان گونه که می دانید هیچ یک از کارهای خداوند حتی جابه جایی و تقدیم کلمات بدون دلیل و حکمت نیست، منتهی بشر بدون عنایت الهی و امداد از سخنان پیشوایان دین علیهم السلام راهی برای دست یابی به این حکمت ها ندارد. در روایات به دلیل تقدیم کلمه اناث(دختران) بر ذکور (پسران) در این آیه اشاره ای نشده است، اما مفسران در برداشت های استحسانی می گویند این تقدیم می تواند از یک سو بیانگر اهمیتی باشد که اسلام به احیای شخصیت زن می دهد و از سوی دیگر به آن ها که به دلیل پندارهای غلط از تولد دختر کراهت داشتند، بگوید او بر خلاف خواسته شما آن چه را به آن تمایل ندارید می دهد، و این دلیل بر این است که انتخاب به دست شما نیست[6]
از طرفی شاید مقدّم داشتن دختران بر پسران (در این آیه) اشاره بر این باشد که دختر خود یکی دیگر از هدیه های بزرگ خدا است یا برای آن که مردم عهد جاهلی دختر را دوست نمی داشتند، ولی در عین حال خداوند دختر می بخشد، پس او بخشنده هر چیزی است که می خواهد و به هر گونه ای که بخواهد، آیا این بر وسعت فرمان روایی و شدّت تسلّط و چیرگی او دلالت نمی کند؟[7]
دختران چگونه می توانند از سویی شاد بپوشند و از سویی بدون تبرّج در جامعه حضور داشته باشند؟
حجاب به معنای حضور بدون تبرّج بانوان در جامعه است، اما از طرفی نوجوانان و جوانان به اقتضای فطرت تمایل دارند مورد توجه قرار گیرند. حال چگونه یک دختر جوان می تواند هم از پوشش های شاد (در طرح و رنگ) استفاده کند و هم حضور بدون تبرّج داشته باشد؟
واژه حجاب در لغت به معنای پرده و حاجب و چیزی است که میان دو چیز حایل و فاصله می شود.[8] البته مفسران و محققان گفته اند واژه حجاب به معنای پوشش زنان، اصطلاحی است که بیشتر در عصر ما پیدا شده و اصطلاحی جدید است. آن چه در گذشته در این مورد به کار می رفته، به ویژه در اصطلاح فقها، واژه «ستر» به معنای پوشش است.[9] در قرآن کریم برای رشد و تعالی زن و نیز سالم سازی محیط خانه و اجتماع، حجاب برای زنان، واجب شده است.[10]
قرآن برای حجاب، علاوه بر پوشش بدن، اقسام دیگری قائل است:
حجاب و پوشش در نگاه
آن جا که می فرماید: «ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند»[11] و نیز «ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند.»[12]
حجاب در گفتار
«پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار است به طمع افتد.»[13]
حجاب در رفتار
به زنان دستور داده شده است به گونه ای راه نروند که با نشان دادن زینت های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند: «و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهای شان معلوم شود.»[14]
اما در خصوص سؤال باید چند نکته را متذکر شویم:
انسان؛ موجودی دو بعدی
از نگاه قرآن انسان موجودی است که از یک سو فطرتی الهی و از سوی دیگر، طبیعتی مادی دارد.
فطرت او را به سمت معارف بلند، معنویات و خیرات دعوت می کند و طبیعت او را به حضیض مادیّت، شهوات و شرور فرا می خواند. حیات انسان صحنه مبارزه دائم بین طبیعت و فطرت اوست.[15] برخی به اشتباه، فطرت پاک و الهی را با طبیعت و خواسته های نفسانی خود یکی می دانند، لذا دچار تعارض و خطای معرفتی شده و از حقیقت دور می شوند.
پوشش؛ سبب احترام
پوشش بیشتر زن، سبب می گردد ارزش زن در برابر مرد بالا رود. اگر اسلام تاکید کرده است که زن متین تر و با وقارتر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مردان نگذارد، برای آن است که بر احترام زن افزوده شود و همچون کالای بی ارزشی تلقی نگردد که به راحتی در اختیار همگان است.[16]
مواظبت بر امری فطری
از مطالعات تاریخی نیز استفاده می شود که انسان در هیچ مقطعی بدون پوشش زندگی نکرده است و این مطلب نشان می دهد شرم و حیا به صورت ذاتی در انسان وجود دارد. از آیات مربوط به خلقت حضرت آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش و حجاب استفاده می شود. خداوند در قرآن به انسان ها هشدار می دهد که مواظب باشند مبادا همان گونه که فتنه و فریب شیطان باعث برهنگی آدم و حوا گردید، موجب فریب و برهنگی آنان نیز بشود.[17] قرآن همچنین از وسوسه شیطان برای برهنگی آدم و حوا خبر می دهد[18] و بالاخره از کارایی وسوسه شیطان نسبت به آدم و حوا و خوردن از شجره ممنوعه و در نتیجه، آشکار شدن زشتی های آدم و حوا و اقدام آن دو به پوشاندن بدن خود با برگ درختان می گوید.[19]
معنای واژه تبرّج
قرآن کریم در این زمینه به همسران پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: «شما در خانه های خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین در میان جمعیت ظاهر نشوید» و اندام و وسایل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید (وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی).[20]
منظور از جاهلیت اولی، ظاهراً همان جاهلیت مقارن عصر پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است. آن موقع زنان حجاب درستی نداشتند و دنباله روسری های خود را به پشت سر می انداختند به طوری که گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشواره های آن ها نمایان بود. درواقع قرآن همسران پیامبر صلی الله علیه و آله را از این گونه اعمال باز می دارد.[21]
استفاده از زیبایی ها و زینت های حلال؛ دستور اسلام
خداوند در این باره می فرماید: «بگو چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خود آفریده ام و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟! این ها در زندگی دنیا، برای کسانی است که ایمان آورده اند (اگر چه دیگران نیز با آن ها مشارکت دارند ولی) در قیامت، خالص (برای مؤمنان) خواهد بود.»[22]
و این نشان می دهد فرهنگ اسلامی نه تنها زنان و دختران را در استفاده از زینت آلات و لباس های زیبا منع نمی کند، بلکه آن ها را تشویق نیز می کند.
امام باقر(ع) در روایتی می فرمایند: «سزاوار نیست زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردن بندی به گردن آویزد.»[23]
چگونگی جواز استفاده از زینت آلات و لباس های شاد
البته اسلام برای این که هم به خواست طبیعی زنان پاسخ مثبت بدهد و هم آنان و جامعه را از آسیب های تبرج و بی حجابی مصون بدارد، آشکار کردن آرایش و زینت آلات را در محیط اجتماعی زنانه و محیط خانوادگی که نامحرم وجود ندارد، برای زنان جایز شمرده است. همچنین پوشیدن لباس های شاد در محیط های عمومی که افراد نامحرم حضور دارند در صورتی که از نظر پوشش، کامل باشد و موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده نگردد، جایز دانسته است و فقط در شرایطی این نوع پوشش را نهی می کند که موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده شود.[24]
مقام و جایگاه دختران در نگاه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله
حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«مِنَ الرَّوْضَةِ، قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ الْمُخَدَّرَاتُ مَنْ کانَتْ عِنْدَهُ وَاحِدَةٌ جَعَلَهَا اللَّهُ سِتْراً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ کانَتْ عِنْدَهُ اثْنَتَانِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهَا الْجَنَّةَ وَ مَنْ یکنْ لَهُ ثَلَاثٌ أَوْ مِثْلُهُنَّ مِنَ الْأَخَوَاتِ وُضِعَ عَنْهُ الْجِهَادُ وَ الصَّدَقَةُ؛
خوب فرزندانی هستد دختران مخدره هر کس یک نفر از آنها نزد او باشد خداوند او را سپری از آتش قرار می دهد و کسی که دو دختر داشته باشد خداوند به این سبب او را داخل بهشت می کند و هر کس سه دختر داشته باشد و یا همانند آن خواهر نزد او باشد جهد و صدقه از او برداشته شده است.[25]
دلیل عرفانی زیبا در مورد حجاب
کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت یک شکل و بافت و صورتی دربیاید، قهراً به بافت انسان درمی آید. همان طور که قوه خیال، حقایق آن سویی را مطابق با مناسباتی که بین شان است، با اشکال این سویی برای انسان پیاده می کند، قوه خیال عالم هم، عصمت نظام عالم را در نشئه طبیعت به صورت انسان شکل می دهد و چون عصمت بیشتر با اسم شریف «الباطن» سازگار است، لذا به صورت زن شکل می دهد، نه صورت مرد. چون مرد بیشتر با اسم شریف «الظاهر» و زن بیشتر با اسم شریف «الباطن» در ارتباط است، لذا همان مقام اسم شریف «الباطن» در شریعت، برای زن به صورت حجاب مطرح شده است.
این حجاب در حقیقت صفت خدا داشتن زن است، خداوند هم محجوب است. خودش فرمود: «از پشت هفت هزار حجاب دارید من را می بینید» اگر عدد را بالاتر ببرد، باز هم حق است.
نه این که دین اگر به زن می گوید حجاب را نگه دار، العیاذ بالله جسارت به زن است، بلکه این در حقیقت، احترام به زن است. به او می گوید چون تو مطابق اسم شریف «الباطن» الهی پیاده شده ای، ما نمی خواهیم در معرض دید هر کسی قرار بگیری، لذا محجوب باش. بگذار اگر دیگران می خواهند تو را ببینند، از پشت حجاب ها ببینند. این حجاب برگرفته از حجاب حق است، لذا حجاب دژ زن است، چه این که خداوند هم دژ دارد.
فرمود: هرچه کوشش کنید، نمی توانید حقیقت غیبیه ذات مرا ببینید. آن قدر محجوبم، آن قدر در حجابم که هر چه حجاب ها را خرق کنید، باز هم همچنان باید مرا در پشت حجاب ببینید. هرگز من کشف تام نمی کنم.
حتی در قرآن هم کشف تام ذاتی نکرد. قرآن هم اگرچه خدا را به ما معرفی می کند، اما یا با الفاظ است یا با معانی یا صور که هم الفاظ حجابند، هم معانی و هم صور. خدا از پشت حجاب ها خود را معرفی کرد، و الا حق آن طوری که حق است، برای خلق جلوه نمی کند، که لازمه جلوه گری حق برای خلق، بساط خلق را جمع کردن است.
زن تا رمانی که در حجاب است، حق است، اما زمانی که از حجاب درآمد، وجهه خلقی پیدا می کند و توانایی اش شکسته می شود. پس حجاب برای زن یک احترام است تا بیشتر شبیه به خداوند شود.
واقعیت این است که اگر بخواهند «عصمت اعظم» را به صورت بشر در بیاورند، به بهترین شکل در خواهند آورد که بهتر و زیباتر از این چهره در نظام هستی نباشد. لذا مشابه چهره جناب صدیقه طاهره علیهاسلام در عالم هرگز زنی پیدا نمی شود، چه این که مشابه چهره پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهم السلام هرگز در عالم پیدا نمی شود.
حال که عصمت کبرای الهی در حضرت صدیقه طاهره علیها سلام تجلی کرده است، او آن چنان در حجاب قرار می گیرد که فقط امیرالمؤمنین علیه السلام لیاقت دیدار همچنین جمالی را داشته باشد. لذا اگر علی بن ابی طالب نبود، برای تو هرگز در عالم کفوی برای این بانو وجود نداشت.[26]
پی نوشت ها:
[1] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۶، ص ۶، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[2] همان، ص ۷
[3] ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، النص، ص ۳۸۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
[4] شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص ۱۰۵، مطبعة حیدریة، نجف، چاپ اول، بی تا.
[5] العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعة، تفسیر نور الثقلین، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج ۳، ص ۶۱، اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق. «و قال: انه بشر النبی صلی الله علیه و آله بفاطمة علیها السلام، فنظر فی وجوه أصحابه فرأی الکراهیة فیهم، فقال: مالکم ریحانة أشمها و رزقها علی الله»
[6] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۴۸، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۴ش.
[7] مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج ۱۲، ص ۳۹۴- ۳۹۵، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
[8] ابن منظور، لسان العرب، ماده حجب.
[9] تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۴۰۲؛ مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ص ۷۸
[10] اقتباس از سؤال ۴۳۱ (سایت: ۴۵۹) حجاب در اسلام.
[11] قلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ، نور،۳۰
[12] قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ، نور، ۳۱
[13] فلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ، احزاب،۳۲
[14] وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ، نور،۳۱
[15] اقتباس از سوال ۹ (سایت: ۱۲۳۹) دین و انسان.
[16] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ج ۱۹، مسأله حجاب، ستر عورت، با اندکی تغییر
[17] یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما، اعراف، ۲۷
[18] فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُرِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما. اعراف، ۲۰
[19] فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ. اعراف،۲۲
[20] احزاب،۳۳
[21] تفسیر نمونه، ج۱۷، ۲۹۰
[22] قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ. اعراف،۳۲
[23] لاینبغی للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلادة، حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، کتاب النکاح، ص ۱۱۴، حدیث ۱
[24] به پاره ای از نظرات فقها در این باره توجه فرمایید:
حرام است پوشیدن لباس شهرت به نحوی که خلاف شأن او باشد از حیث جنس لباس یا رنگ یا ترکیب یا بریدن یا دوخت. الغایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی، ج ۱، ص ۳۵۰
بنابر احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای کسی که می خواهد آن را بپوشد معمول نیست، خودداری کند. (نوری): و موجب هتک و موهون بودن است. (فاضل) مقصود از لباس شهرت لباسی است که عرفاً زننده و از این جهت انگشت نما باشد و مناسب زی و شأن شخص از حیث جنس یا رنگ یا نوع دوخت نباشد. توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)،ج۱، ص۴۶۶، مسأله ۸۴۵
س ۱۳۶۲: آیا دختران می توانند لباسی که رنگ آن مایل به آبی پررنگ است بپوشند؟
ج: فی نفسه اشکال ندارد به شرطی که منجر به جلب توجه دیگران و ترتّب مفسده نشود.
س ۱۳۶۳: آیا برای زنان پوشیدن لباس های تنگی که برجستگی های بدن آنان را نشان می دهد و یا پوشیدن لباس های بدن نما و عریان در عروسی ها و مانند آن جایز است؟
ج: اگر از نگاه مردان اجنبی و ترتّب مفسده در امان و محفوظ باشند، اشکال ندارد در غیر این صورت جایز نیست.
س ۱۳۶۴: آیا پوشیدن کفش سیاه براق توسط زن مؤمن جایز است؟
ج: اشکال ندارد مگر آن که رنگ و شکل آن باعث جلب توجه نامحرم و یا انگشت نما شدن او شود. استفتائات از مقام معظم رهبری، توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج ۲، ص: ۱۰۱۲
[25] بحارالأنوار (ط - بیروت)، ج ۱۰۱، ص ۹۱
[26] سخنان حضرت استاد صمدی آملی/ محرم88
منبع : رجا نیوز
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب