حكايت44
بلاى عظيم طوفان بر اثر نفرين نوح عليهالسلام
سالها حضرت نوح عليهالسلام قوم گنهكار خود را از عذاب الهى هشدار داد، ولى آنها همه چيز را به مسخره گرفتند و به هشدارهاى حضرت نوح عليهالسلام اعتنا نكردند.
نوح عليهالسلام صدها سال براى هدايت قوم خود تلاش كرد، ولى جز گروه اندكى به او ايمان نياوردند. نوح عليهالسلام به طور كلى از هدايت شدن قوم مايوس شد، زيرا مىديد روز به روز بر لجاجت و آزار آنها افزوده مىشود و آنها آن چنان از نظر فكرى و روحى مسخ شدهاند كه هيچ روزنه اميدى براى جذب آنها باقى نمانده است و حتى از فرزندان آينده آنها نيز اميدى نيست.
از طرفى خداوند به نوح عليهالسلام وحى كرد كه:
لَن يُؤمِنَ مِن قَومِكَ الا مَن قَد آمَنَ؛
جز آنان كه تاكنون ايمان آوردهاند، ديگر هيچكس از قوم تو ايمان نخواهند آورد.(103)
اينجا بود كه نوح عليهالسلام آنها را سزاوار نفرين ديد و در مورد آنها چنين نفرين كرد:
رَبّ لا تَذَر على الْأَرْضِ مِن الكافرينَ دَيّاراً اءِنَّكَ اءنْ تَذَرهُم يُضلُّوا عبادَكَ و لا يَلِدُوا فاجِراً كَفَّاراً؛
احدى از كافران را روى زمين زنده مگذار چرا كه اگر آنها را زنده بگذارى بندگانت را گمراه مىكنند و جز نسلى گنهكار و كافر به وجود نمىآورند. (104)
در اين هنگام بود كه طوفان عالمگير و عظيم فرا رسيد. از آسمان و زمين، و از هر سو آب و سيل موج مىزد.
آبى كه از آسمان مىآمد باران نبود، بلكه چون سيلى بود كه بر زمين مىريخت و همه جاى زمين تبديل به آبشارهاى عظيم و بىنظير شده بود، و باد تند از همه جا مىوزيد و رعد و برق و ابرهاى متراكم همه جا تيره و تار ساخته بود. طولى نگذشت كه كشتى بر روى آب قرار گرفت و همه انسانها و موجوداتى كه در بيرون كشتى بودند، غرق شده و به هلاكت رسيدند. همه كوهها و دشتها زير آب قرار گرفت، گويى همه جا اقيانوس بود و ديگر زمينى يا قله كوهى ديده نمىشد.
به تعبير قرآن:
وَ هِىَ تَجرِى بِهم فِى مَوجٍ كالجِبالِ؛
كشتى نوح عليهالسلام با سرنشينانش، سينه امواج كوه گونه را مىشكافت و همچنان به پيش مىرفت.(105)
قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب