حكايت41
خصوصیات اخلاقی
جناب شيخ بسيار مهربان، خوشرو، خوش اخلاق، متين و مؤدب بود. هميشه دو زانو می نشست، به پشتی تكيه نمیكرد، هميشه كمی دور از پشتی مینشست. ممكن نبود با كسی دست بدهد و دستش را زودتر از او بكشد. خيلی آرامش داشت. هنگام صحبت اغلب خنده رو بود. به ندرت عصبانی میشد. عصبانيت او وقتی بود كه شيطان و نفس سراغ او میآمدند. در اين هنگام سراسر وجودش را خشم فرا میگرفت و از خانه بيرون میرفت و آن گاه كه خود را بر نفس چيره میيافت، آرام باز می گشت.
نكته مهمی كه در حسن خلق، مورد توجه شيخ بود و ديگران را نيز بدان توصيه میفرمود، اين بود كه انسان بايد برای خدا خوش اخلاق باشد و با مردم خوش رفتاری كند. در اين باره میفرمود:
« تواضع و حسن خلق، برای خدا، نه برای جلب مردم به سوی خود و رياكارانه.»
شيخ بسيار كم حرف بود، حركات و سكنات او به خوبی نشان میداد كه در حال فكر و ذكر و توجه به خداست. اول و آخر صحبتش خدا بود. نگاه به او، انسان را با خدا آشنا میكرد. هر كس به او نگاه میكرد به ياد خدا میافتاد. گاهی كه از او میپرسيدند: كجا بودی؟ میفرمود:
« عند مليك مقتدر »!
در جلسات دعا، بسيار گريه میكرد. هرگاه اشعار حافظ يا طاقديس خوانده میشد میگريست. در عين گريه، قادر بود تبسم كند و بخندد و يا مطلبی را نقل كند كه همه را از كسالت بيرون بياورد. نسبت به وجود مقدس اميرالمؤمنين(ع) بسيار عشق میورزيد، مانند پروانه گرد شمع وجودش پر و بال میزد، هنگامی كه مینشست در هر چند نفس، يك بار ذكر:
« يا علی ادركنی »
را تكرار میكرد.
كيمياي محبت محمدي ري شهري
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب