حسرت
اگر طور ديگرى رفتار كرده بودم.. .! اگر اين اتفاق نيفتاده بود.. .! اى كاش اين اتفاق نمى افتاد.. .! تقريبا همه ما از خاطرات گذشته ، حادثه اى را به ياد داريم كه ترجيح مى دهيم يا وجود نداشت و يا مى توانستيم آن را تغيير بدهيم ؛ امّا مى پذيريم كه اين كار ، غير ممكن است.
داستان ملخ و مورچه ، از جمله داستان هاى مشهورى است كه اغلب مادر و پدرها آن را براى كودكانشان نقل مى كنند. مورچه ، در تابستان به فعاليت مى پردازد و غذاى زمستانش را فراهم مى آورد و در اين كار ، لحظه اى از كوشش باز نمى ايستد ؛ ولى ملخ ، جز جيرجير كردن، كارى انجام نمى دهد و به فكر زمستانش نيست . به محض اين كه باد پاييزى مى وزد و هوا سرد مى شود، تازه به فكر زمستان مى افتد كه آن وقت ، ديگر بسيار دير شده است. رفتار بسيارى از آدم ها نيز به همين ملخ داستان شباهت دارد. آنها وقت خود را تلف مى كنند و هرگز مجالى براى جبران آن نمى يابند. گاهى اوقات ممكن است از برخى افراد ، چنين جملاتى را بشنويم : من هرگز حسرت چيزى را نمى خورم و اگر دوباره مى توانستم زندگى خود را از نو شروع كنم ، همان گونه زندگى مى كردم كه قبلاً كرده بودم و هيچ تغييرى در رفتار و كردار خود نمى دادم . هر چند چنين اظهارات و جملاتى ، صادقانه هم ابراز شوند ، باز به سختى مى توان آنها را پذيرفت. در حقيقت، زندگىِ خالى از خطا و اشتباه و عارى از هر گونه تجربه حسرت ، نادر است . اغلب وقتى به ياد گذشته مى افتيم، تأسّف مى خوريم. به ياد كارهايى مى افتيم كه مى توانستيم انجام بدهيم ، ولى نكرديم. اغلب ما در زندگى ، كارهايى را انجام داده ايم كه نبايد انجام مى داديم و نيز كارهايى را انجام نداده ايم كه بايد به انجام مى رسانديم. همچنين اين تصوّر به ذهن ما خطور كرده است كه به دست آوردن بسيارى از منافع و دورى از برخى پيامدهاى نامطلوب و بد، ممكن بوده است. ما باعث و بانی بسيارى از مشكلات خود هستيم ؛ امّا احتمالاً به ندرت آن را مى پذيريم. وقتى كه انتخاب مى كنيم تا در جاى بخصوصى قرار گيريم، ابتدا خود را در معرض ناراحتى و گرفتارى بالقوه اى قرار مى دهيم و وقتى رنج و زحمت نصيب ما مى شود، به حال خود تأسّف مى خوريم ؛ چون اگر تصميم ديگرى مى گرفتيم، چه بسا كه دچار اين ناراحتى نمى شديم. وقتى روزگار ما به سر مى رسد، درمى يابيم كه مى توانستيم موفّقيتى به مراتب بيشتر از آنچه داريم، به دست آوريم . وقتى به اين نتيجه مى رسيد كه در سطح امكانات و استعدادهاى بالقوه خود ظاهر نشده ايد، در اين حال ، آيا هرگز احساس مبهم نارضايتى را تجربه كرده ايد؟ با دقّت در اعماق وجودى خود ، بيشتر ما بدين نكته اعتراف مى كنيم كه مى توانستيم تلاشى بيش از آنچه تاكنون انجام داده ايم، از خود نشان دهيم.
بنا بر اين بايد نتيجه بهترى را به نمايش مى گذاشتيم. بسيارى از مردم از زندگى خود راضى نيستند و در شرايط افسردگى به سر مى برند. آنها به حال خود تأسّف مى خورند و به انتظار اتفاقى مى نشينند كه آنها را از افسردگى و ملالت بيرون بياورد. وقتى به اين مرحله مى رسند، از توانايى شان به مقدار زيادى كاسته مى شود و از آن جايى كه طبيعت ما به گونه اى است كه در برابر آنچه انجام مى دهيم ، پاداش مى گيريم، موقعيت به گونه اى فزاينده ، خراب تر مى شود. استعدادهاى ما نيز اگر به كار گرفته نشوند، مى خشكند و از بين مى روند. اين نتيجه، يك قانون است. اخيرا به طور جدّى ، تحقيقات زيادى روى موضوع هيجانات و نقش آنها در انتخاب ها و تصميمات افراد ، صورت گرفته است. حسرت ، هيجانى است كه توجّه زيادى را به خود اختصاص داده است. نظريه حسرت ، بر دو فرض عمده استوار است : اوّلين فرض ، اين است كه افراد، تمايل دارند كه نتايج تصميماتى كه مى گيرند را با پيامدهاى تصميماتى فرضى و در عين حال متفاوت ، مقايسه كنند. دومين فرض ، اين است كه افراد ، تمايل دارند از احساس حسرت قبل از اخذ تصميم، پيشگيرى كنند؛ در حقيقت ، فرد با تغيير تصميم خود از حسرت بالقوه ، دورى مى كند. طبق نظريه انتظار نيز تصميم گيرندگان ، نه تنها در پى به دست آوردن بيشترين فايده براى خود هستند ، بلكه تمايل به اجتناب از حسرت و كسب هيجانات مثبت تر هستند .
بنا بر اين ، پيش بينى حسرت ، مى تواند بر تصميم گيرى هاى روزمره ما تأثيرگذار باشد ؛ چون در هر تصميمى كه مى گيريم، نتايج بالقوه آن را مى سنجيم و مفيدترين نتيجه ها را انتخاب مى كنيم ؛ يعنى گزينه اى كه موجب مى شود ما كمترين حسرت را تجربه كنيم و پاسخ هيجانىِ مثبت ترى داشته باشيم . البته ظاهرا بين اين دو نظريه ، تفاوت چندانى نيست و هر دو ، به اين حقيقت اشاره مى كنند كه هنگام تصميم گيرى، افراد ، چشم اندازى از تغيير بالقوه را مد نظر مى گيرند كه آيا آن ، در چارچوب مثبت است يا منفى؟ و اين كه آيا تأثيرى در سطح حسرت در آينده دارد يا نه؟ به عبارت ديگر ، تصميم هاى افراد ، توسّط پيش بينى آنها از حسرت هدايت مى شود. اين پيش بينى ، ما را به تغيير اميال و سليقه هايمان بر اساس بازخوردِ مورد انتظار براى گزينه اى كه كمترين حسرت را به دنبال دارد ، هدايت مى كند . اين بازخورد ، مى تواند از همكاران، ناظران، همسالان، خانواده و حتى قرآن و احاديث گرفته شده باشد . بى دليل نيست كه در جاى جاى قرآن كريم و نيز بسيارى از احاديث ، نسبت به سرانجام برخى تصميمات ، هشدار داده شده است تا از آنها اجتناب شود و نيز نسبت به برخى ديگر ، ترغيب شده است و گفته شده ، كه در صورت تَرك و عمل نكردن به آن ، در آينده ، دچار حسرت خواهيد شد.
منبع آه سرد محمد علی سروش
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب