9
خرداد

تله شيطان

رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم در بیعت زنان با ایشان شرط کرد که: «ان لايحدثن مع الرجال الا ذا محرم» با مردان سخن نگویید مگر اینکه محرم شما باشند. 

امام محمد باقر علیه السلام فرمود محادثة النساء من مصائد الشيطان»سخن گفتن با زن نامحرم از دامهای شیطان است .

رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:من كان يؤمن بالله واليوم الآخر، فلا يبيت في موضع يسمع نفس امراة ليست له بمحرم» کسی که ایمان به خداوند سبحان و روز قیامت دارد شب را به صبح نمیکند در مکانی که نفس زن نامحرم را بشنود .

«فيما اخذ رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) البيعة النساء ان لا يحتبين ولا يقعدن مع الرجال عليه فی الخلاء». از بیعت هایی که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از زنان گرفت این بود که در خلوت با مردان مسافرت و نشست و برخاست نکنند. 

منبع: فلسفه حجاب/ محمدرضا هاشم زاده


free b2evolution skin
9
خرداد

اخلاق پیامبر(ص) مرا به اسلام جذب کرد

یک بانوی تازه مسلمان و شیعه کانادایی گفت: فمنیسم تنها ابزاری برای فریب زنان است که ساخته ایدئولوژی غربی است.جامعه غربی می خواهد زن ابتدا ظاهر خود را به نمایش بگذارد تا شخصیتش را، و همه همانگونه رفتار می کنند تا در جامعه پذیرفته شوند. این ها عقاید و افکاری است که فمنیسم به زن غربی القا می کند و در واقع با این افکار، زنان را فریب می دهد.

 

 


خانم “جنة الحیدری” بانوی تازه مسلمان و شیعه کانادایی است که در اونتاریو به همراه همسر و فرزند کوچکش زندگی می کند. وی نویسنده و تصویرگر کتب کودکان است. داستان آخرین کتاب وی با نام “اولین حجاب ضحی” به تازگی به اتمام رسیده و ایشان در حال حاضر به تصویرگری این کتاب مشغول است. طبق گفته خودش این کتاب داستان دختربچه مسلمانی است که برای اولین بار بعد از رسیدن به سن تکلیف شرعی حضور با حجاب در جامعه را تجربه می کند. وی همچنین مدیریت سایتی را بر عهده دارد که تازه مسلمانان سراسر جهان را با افراد تحصیل کرده در رشته های اسلامی مرتبط می کند تا اطلاعات لازم در مورد دین مبین اسلام به ایشان داده شود. خانم حیدری صاحب دو فرزند پسر است و همسر ایشان از شیعیان عراق است که مدت زمانی را در شهر مقدس قم زندگی می کرده است.
 
برای شروع از ایشان پرسیدم چه زمانی با دین اسلام آشنا شدند؟
در پاسخ گفت سال 2000 –سال 1379- طی یک عمل جراحی سزارین تجربه تلخی داشتم که نقطه عطفی در زندگانی ام بود. سال 2000 بود که برای به دنیا آمدن فرزند دومم مجبور به انجام عمل جراحی سزارین شدم. پیش از به دنیا آمدن فرزند دومم از همسر کانادی ام جدا شده بودم و دو فرزند پسر و تنها سرپرست دو فرزند بودن شرایط روحی و زندگی ام را دچار اختلال فراوان کرده بود.به دلیل اشتباه پزشکان در محاسبه دوز لازم برای بیهوشی درمیانه عمل سزارین کم کم به هوش آمدم و آرام آرام درد عمل را حس می کردم تا جایی که چشمانم باز شد و قادر به دیدن پزشکان و پرستاران شده و از شدت درد فریاد می کشیدم و گریه می کردم. آنقدر درد و زجر عمل زیاد بود که فکر کردم دیگر زنده نخواهم ماند. 
 
پیشتر به عنوان یک مسیحی به وجود روح و خالق اعتقاد داشتم. پیش زمینه خانوادگی من مسیحی پروتستان بود که اعتقادات زیادی به احکام دین نداشتند و در واقع خانواده متدینی نبودیم، اما با تعلیمات دین مسیحیت به روح اعتقاد داشتیم. در میانه عمل سزارین که کم کم به هوش می آمدم حس کردم که روحم در حال جدا شدن از بدنم است و همین حس من را ترساند چراکه معتقد بودم هنگام مرگ روح از بدن جدا می شود. لحظات بسیار سخت و دردناکی بود اما خوشبختانه با کمک پزشکانی که متوجه به هوش آمدنم شدند نجات یافتم. این اتفاق تاثیر بسیاری بر روحیات و دیدگاه من گذاشت طوری که مرا ترغیب به تحقیق راجع به روح، مرگ و خالق کرد. آن روزها کارهای بسیاری داشتم. باید به تنهایی از دو فرزندم مراقبت می کردم از طرف دیگر علاقه و تشنگی وافری در یافتن مطالب جدید داشتم که برای آن کتب فراوانی را جستجو کرده و در اینترنت نیز به جستجو پیرامون مساله خالق و روح می پرداختم. برای سرگرم کردن فرزند بزرگترم برایش بازی های آنلاین آماده می کردم. از طرفی جستجو پیرامون روح و خالق مرا به سوی مطالعه ادیان مختلف سوق داده و بوداییسم، مسیحیت، یهودیت و اسلام ادیانی بودند که در مورد احکام و اعتقادات آنان مطالعه کردم.
 
به دنبال دین یا مذهب خاصی نبودم اما همواره به خدا اعتقاد داشتم و بعد از آن تجربه نزدیک به مرگ درجریان عمل سزارین اعتقادم به خداوند و خالق بیشتر از پیش تقویت شده بود. در میان تحقیقاتم دین و اعتقادات اسلامی را نیز مطالعه می کردم و از آنجا که برایم جدید بود بسیار کنجکاو بودم تا بیشتر درباره آن بدانم. در میان جستجوها و در میان کتب بسیاری که می خواندم با کتابی برخورد کردم که ترجمه کتب مسلمانان بود. ترجمه انگلیسی از قرآن کریم مرا به خودش جذب کرد.  جملات بسیاری درمورد روح و خالق در این کتاب وجود داشت.
 
خلق و خوی پیامبر اسلام (ص) دیدگاهم به اسلام و مسلمانان را تغییر داد.پیش از اسلام آوردن توسط رسانه های مختلف این طور به من القا شده بود که مسلمانان مردمی خشن و دوستدار خشونت هستند که هرگز به زنان احترام نمی گذارند اما آنچه در زندگانی پیامبر(ص) و اهل بیتش دیده می شود و آنچه تعالیم اسلامی می آموزد کاملا متفاوت است.
 
همزمان با این دوران بازی های آنلاین برای فرزندم آماده می کردم و خودم هم همبازی وی می شدم. یکی از اشخاصی که طرف دیگر بازی بود مرد مسلمانی از قم بود. وی اصالتا عراقی، شیعه و سید بود اما مدتی بود که در شهر قم زندگی می کرد. کنجکاوی های آن روز من مرا ترغیب کرد تا با وی در مورد اسلام صحبت کنم. به بهانه بازی انلاین با ایشان درمورد دین و خدا و اعتقاد به روح صحبت می کردم. در طی صحبت با ایشان پی بردم وی شخصی بسیار روشنفکر و در عین حال مذهبی است. ایشان در طی گفتگو صبورانه مبانی اسلام را تا حدی برایم تشریح می کرد و هرگز از موضع بالاتر به من نگاه نمی کرد. هرگز طوری با من رفتار نکرد که از گذشته خودم و آن چه که بودم احساس خجالتی داشته باشم. هرگز این مساله را به رخم نمی کشید که من یک زن غربی، مسن تر، مطلقه و صاحب دو فرزند هستم. دو سال بعد ایشان به کانادا سفر کردند و همدیگر را ملاقات کردیم و این ملاقات منجر به ازدواج ما شد. در تمام مدت دو سالی که پیش از ملاقاتمان در تماس بودیم سید نافع حیدری، نه تنها مذهب تشیع را به من معرفی کرد بلکه در مورد مذاهب و ادیان دیگر برایم سخن می گفت. من پیش از ملاقات وی به اسلام محمدی ایمان آورده و مذهب تشیع را برگزیدم و در تمام مدتی که تازه مسلمان شده بودم راهنمایی های این مرد سیدعراقی همراهم بود.
 
 برترین الگوی اخلاقی بندگان خدا را می توان در حضرت محمد (ص) پیدا کرد. این که پیامبر اسلام یک یتیم بی سواد بوده اما در عین حال فضایل اخلاقی برجسته ای داشته مرا به خویش جذب کرد. کتب فراوانی در مورد پیامبر اسلام(ص) مطالعه کردم در میان مطالب خوانده شده احترامی که ایشان به همسر خویش خدیجه کبری قایل بودند به من این دید را می دهد که اسلام نگاه متفاوتی از ادیان و مکاتب دیگر به رابطه بشری دارد. با بیشتر دانستن از پیامبر اسلام و خصوصیات والای اخلاقی ایشان بیشتر با اسلام رابطه درونی برقرار کردم. حجاب این ارمغان را برای من داشت که دیگر حس رقابت با دیگر زنان را نداشته باشم. 
 
از این بانوی تازه مسلمان در مورد کنار آمدن ایشان با حجاب اسلامی سوال شد 
وی در پاسخ گفت: من همیشه در کانادا زندگی کردم و فضای جامعه و خانوادگی من حجاب را نمی پذیرفت. از طرفی خودم هم با این مساله مانوس نبودم. تاثیر رسانه ها و تبلیغات نیز قابل چشم پوشی نبود.  اما با پذیرش اسلام باید حجاب را رعایت می کردم و از آنجا که همواره در زندگی فردی متکی به نفس بودم توانستم با این مساله کنار بیایم ولی ابتدا با پوششی در جامعه ظاهر می شدم که برای اطرافیانم قال پذیرش بود. لباس های بگی (گشاد) که در جامعه ما معمول است می پوشیدم اما رفته رفته همانطور که به مطالعاتم پیرامون اسلام ادامه می دادم به مساله فمنیسم، حقوق زنان که در غرب همواره مورد تبلیغ است اندیشیدم.
 
همواره به زنان غربی گفته می شود که برای آزادی باید آزادی پوشش داشته باشید، هرآنچه می پسندید پوشیده، تحریک آمیز باشید و توجهات را به خود جلب کنید. در غرب این ایده کاملا عادی و معمول است چراکه بدین وسیله نشان می دهید شما یک زن محکم و مستقل هستید و  در عین حال امنیت داشته و همواره زن مسئول هستید. وقتی دختران ما بزرگ می شوند دیگران به آنان این طور می آموزند که نباید آنچه خداوند به شما داده را پنهان کنید. بگذارید دنیا زیبایی شما را ببیند. این عبارات وسیله ایست برای سوق دادن زنان به سوی خودنمایی. همین مساله منجر به آرایش در زنان و پوشش های خودنمایانه می شود. گفته می شود شرم آور است که زنی خودش را بپوشاند و جامعه می خواهد زن ابتدا ظاهر خود را به نمایش بگذارد تا شخصیتش را و همه همانگونه رفتار می کنند تا در جامعه پذیرفته شوند. این ها عقاید و افکاری است که فمنیسم به زن غربی القا می کند و در واقع با این افکار، زنان را فریب می دهد.
 
وقتی به گذشته خویش نگاه می کنم می بینم  کاملا ذهن شویی شده بودم. گرچه فرد متکی به نفسی بودم اما همچنان می خواستم جامعه مرا ببیند و از این راه مرا بپذیرد. تصور می کردم چطور ممکن است کسی را انتخاب کنند بدون این که وی را در لباس های مد ببینند از طرفی فکر می کردم زنانی که پوشش سراسری دارند زنان افسرده و مظلومی هستند.
 
اولین باری که در جامعه با حجاب ظاهر شدم برایم بسیار سخت بود. هیچ زن مسلمان و با حجاب دیگری در اطراف من زندگی نمی کرد.  اما من می خواستم این بار به جامعه نشان دهم که من مسلمان شده و در راهی که قدم گذاشتم محکم هستم. اما بعدها به این نتیجه رسیدم که حجاب ارزشی است برای خودم چرا که وسیله ای است برای نزدیک تر شدن من به خالقم. حتی زمانی که با نگاه های سنگین جامعه و یا القاب زشت ایشان مواجه می شدم باز حجاب را دوست داشتم. رفته رفته به این نتیجه رسیدم که دیگر جامعه اطرافم به چشم یک شیء به من نگاه نمی کرد و زنان اطرافم به من به چشم یک رقیب نمی نگریستند و همین مرا در حفظ این پوشش آرام کرد. 
 
به عنوان سخن آخر خانم حیدری گفت که معتقد است هر فردی به دنبال حقیقتی است که برای آن پاسخی بیابد. حال چه آن فرد مسلمان باشد و چه کافر. فرد پاسخی برای خواسته درونی خویش می یابد و آن اسلام است و فرد دیگری پاسخی می یابد که کفر است. من فکر می کنم پاسخ هایی که منجر به کفر می شود دلایل علمی نیست چراکه علم حقیقی حقایق را روشن می کند اما دلایلی که فرد را به کفر منتهی می کنند تنها وی را آرام کرده اند. همان طور که دلایلی فردی را به اسلام هدایت می کند آن شخص را به آرامش برای یافتن پاسخ سوالهایش رسانده است.

منبع:مهرنیوز


free b2evolution skin
6
خرداد

بهترین زنان از نظر حضرت زهرا علیها السلام

قالت فاطمة (عليها السلام) خير النساء ان لايرين الرجال ولا يراهن الرجال، فقال رسول الله صلى الله عليه و آله آنها منی

فاطمه زهرا ( علیها السلام ) فرمود بهترین زنان کسانی هستند که نه آنها مردان را و نه مردان آنها را ببینند.

از بیان این جمله از حضرت زهرا علیها السلام رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: فاطمه از من است.  گویی آنچه فاطمه بیان کند مطابق با فرمان الهی و دستور رسول خدا است.

حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «قال لنا رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) اى شيىء خير للمرأة؟ فلم يجبه احد منا فذكرت ذلك لفاطمة (عليهاالسلام) فقالت: ما من شيىء خير للمرأة من ان لاترى و لايراها، فذكرت ذلک لرسول الله :(صلی الله علیه وآله وسلم) فقالت صدقت آنها بضعة منى».

 

 

رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ما از ما پرسید بهترین چیز برای زن چیست؟

هیچ کس از ما پاسخ رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را نداد تا این که موضوع را خدمت فاطمه سلام الله علیه .گفتم حضرت در جواب فرمود: بهترین عمل برای زن آن است که نه مردی را ببیند و نه مردی او را ببیند.

من چون این سخن فاطمه (علیها السلام) را به رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) عرض کردم رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: فاطمه، پاره تن من است. 

به طور کلی ،زن هرگاه در مقابل نامحرم قرار میگیرد باید از هر رفتاری که نظر بیگانه را به وی جلب و او را تحریک میکند اجتناب ورزد مخصوصا در مراکز و مکانهایی که زن و مرد با هم کار میکنند باید بیشتر مراعات نمود و سعی شود تا جایی که ضرورتی نباشد زن و مرد نامحرم در یک اتاق و بلکه یک اداره …. با هم کار نکنند و برای جلوگیری از این گونه امور، می توان ،رئیس معاون و کارمندان این گونه مراکز را از زنان قرار داد.

برای مشاغل تخصصی از زنان متخصص بهره برد یا تربیت کرد، مگر کارهایی که از عهده ی بانوان خارج باشد.


free b2evolution skin
4
خرداد

علت حجاب در کلام امام رضا علیه السلام

آن حضرت درباره علت حجاب فرمود:

حرم النظر الى شعور النساء… لما فيه من تهييج الرجال و مايدعو التهيج الى الفساد والدخول فيما لا يحل…»

حرام شد نگاه به موهای زنان برای آن که اگر موهای آنها در برابر مردان نامحرم آشکار شود باعث تحریک و جلب خواهد شد. و این جلب شدن مردان به زنان فساد و بی بندوباری را به دنبال دارد و سبب می شود که مردم در کارهای حرام وارد بشوند.

منبع: فلسفه حجاب/ محمدرضا هاشم زاده


free b2evolution skin
4
خرداد

مجازات افراد مزاحم

 

افرادی که در کوچه و خیابان مزاحم زنان میشوند به شدت باید مجازات شوند.

 

 

قرآن کریم می فرماید

«لئن لم ينته المنافقون والذين في قلوبهم مرض والمرجفون في المدينه لنغريك بهم ثم لا يجاورنك فيها الا قليلا»

بعد از حکم حجاب می فرماید:


اگر منافقان و آنانی که در دلهایشان بیماری است و همچنین آنها که اخبار دروغ و شایعات بی اساس را در شهر مدینه پخش میکنند، دست از کار خود بر ندارند تو را ای رسولم بر ضد آنان میشورانیم، سپس جز کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند 

از نحوه ی بیان این آیه برمی آید که سه گروه در مدینه منوره توطئه می کردند و هر کدام به نحوی اهداف شوم خود را برای ضربه زدن به اسلام پیاده میساختند.

این سه گروه عبارت بودند از:

.1 منافقين

.2 اراذل و اوباش

3. کسانی که به پخش شایعات در مدینه - مخصوصا هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و ارتش اسلام به غزوات (جنگها) می رفتند – می پرداختند تا روحیه ی بازماندگان را تضعیف کنند.

خداوند سبحان دستور داد برای بقای حکومت اسلامی با شدت با آنان برخورد شود حداقل مجازات برای این افراد تبعید آنهاست تا جامعه اسلامی پاک .بماند هر چه مجازات بهتر عملی شود عفاف و پاکی بیشتری در جامعه حاکم میگردد و هرچه در مورد این گونه افراد سستی شود جرأت بیشتری برای ارتکاب گناه و ایجاد فساد پیدا میکنند و درنتیجه خطری برای حکومت اسلامی خواهند بود.

زیرا وقتی چنین افرادی در جامعه اسلامی زمینه را آماده ببینند به تباهی و فساد میپردازند و به تدریج انسانهای متقی و متعهد از میدان به در می روند معنویت و تقوا و اشخاص مؤمن و بزرگوار منزوی خواهند شد و زمانی که افراد صالح کنار زده شدند حکومت اسلامی پشتوانه ی اصلی خود را که حمایت مردم انقلابی و مؤمن است از دست می دهد.

منبع:فلسفه حجاب / محمدرضا هاشم زاده


free b2evolution skin