11
مرداد

جلوگیری سپاه حر بن یزید ریاحی از ادامه حرکت امام

در بین راه کوفه خبر شهادت مسلم بن عقیل (ره) و قیس به مصهر(ره) به امام حسین (ع) رسید و دیگر بحسب ظاهر جای شکی در غدر و مکر اهل کوفه نمانده بود؛ با این وجود، امام (ع) تصمیم به ادامه حرکت گرفتند.پس از آنکه کاروان حسینی به نزدیکی کوفه رسید، متوجه شدند که سپاهی از دور به سمت آنان می آید.این سپاه، سپاه حر بن یزید ریاحی- سردار بزرگ کوفه- بود.او مأموریت داشت مانع حرکت حضرت به کوفه شود و همچنین از بازگشت ایشان به مدینه ممانعت کند.سپاه حر بسیار تشنه بودند.به فرمان امام حسین (ع)، یاران آن حضرت به افراد سپاه و حتی اسبهای آنان آب دادند؛ آنگاه حر مأموریت خود را به اطلاع امام رساند.

 

 

امام حسین (ع) فرمودند: شما خودتان نامه نوشتید و از من خواستید به کوفه بیایم.اکنون اگر از خواسته خود منصرف شده اید، بگذارید برگردم! حر پاسخ داد: به خدا قسم من از این نامه ها بی اطلاعم! به دستور امام، خورجینی پر از نامه در مقابل حر قرار دادند.حر گفت: من نامه ای ننوشته ام و دستور دارم تو را به کوفه نزد ابن زیاد ببرم.امام از تسلیم شدن خودداری کردند و به یاران خود دستور بازگشت دادند؛ ولی حر مانع بازگشت حضرت شد.امام حسین (ع) فرمودند: مادرت به عزایت بگرید! از من چه می خواهی؟ حربن یزید گفت: اگر کسی دیگری این سخن را به من می گفت، حتما به او پاسخ می دادم؛ ولی مادر تو کسی است که نمی توانم نام او را جز به نیکی و احترام ببرم!

 

 

سپس پیشنهاد کرد امام نه به کوفه بیاید و نه به مدینه بروند و راه دیگری را انتخاب کنند.امام نیز مسیر حرکت را تغییر دادند.در کتب تاریخی آمده است که امام حسین (ع) پس از ملاقات با حر، خطبه ای خواندند که متن آن چنین است: ای مردم! شما می بینید که چه پیشامدی بر ما واقع شده است.دنیا تغییر کرده و پلیدیهای خود را آشکار ساخته است.نیکیهای آن پشت کرده و همواره بر خلاف خواسته انسان حرکت می کند.اما از دنیا چیزی نمانده مگر ته مانده ای به مقدار قطرات آبی که پس از خالی شدن ظرفی در آن می ماند.مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل خودداری نمی گردد؟ براستی در چنین زمانی باید مؤمن مشتاق، دیدار خداوند باشد!

 

 

من مرگ را جز خوشبختی و زندگی با ظالمان را جز کسالت و ملالت نمی دانم.مردم، طالب دنیا هستند و دین، چون آب دهان بر زبانشان جاری است و تا جایی که زندگی آنان در رفاه باشد، گرد دین می چرخند، اما چون به مشکلات و سختیها گرفتار شوند، در آن زمان، دینداران بسیار اندک خواهند بود.خطبه دیگری نیز از آن حضرت نقل شده است که ترجمه آن چنین است: ای مردم! رسول خدا - صلی علیه وآله - فرمود: هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال می شمرد و پیمان الهی را نقض می کند، مخالف سنت رسول خدا است و گناه و دشمنی، ملاک عمل او بین بندگان خداوند است و با این حال، نه با عمل و نه با گفتار نسبت به وی مخالفتی نکند، بر خداوند سزاوار است که او را به جایگاهی وارد کند

 

 


که سزاوار او است! بدانید که این گروه اطاعت شیطان را اختیار کرده اند و تبعیت از خدای رحمان را کنار گذاشته اند، فساد و تباهی را رایج نموده اند؛ حدود الهی را تعطیل کرده اند و غنائم را که به همه مسلمانان تعلق دارد، به خودشان اختصاص داده اند.حرام خدا را حلال و حلال او را حرام کرده اند و من از غیر خودم سزاوارترم (که جلو این فساد را بگیرم) نامه های شما به من رسیده و فرستاده های شما نزد من آمده اند.با من بیعت کرده اید که مرا تسلیم دشمن نکنید و تنهایم نگذارید، اگر هنوز بر سر بیعت خود باقی هستید که به راه صواب قدم نهاده اید.من، حسین بن علی هستم، پسر فاطمه، دختر رسول خدا - صلی الله علیه وآآله - جان من با جانهای شما و خانواده من با خانواده شما هستند.به من اقتدا کنید!

 

 

 

در غیر این صورت، اگر عهد شکنی کنید و بیعت خود را از گردن خود باز کنید، جای تعجب نیست؛ زیرا با پدر و برادر و پسر عمویم (مسلم بن عقیل) نیز همین را کرده اید! فریب خورده کسی است که فریب شما را بخورد.شما بخت خود را واژگون و نصیب خود را تباه ساخته اید و هر کس پیمان شکنی کند، به ضرر خودش اقدام کرده است و خداوند مرا از شما بی نیاز خواهد ساخت.

منبع  گوشه ای از زندگانی و قیام حضرت سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...