21
مرداد
تهذيب53
زهد هارون
روزى هارون زاهدى را ديد، گفت : فلان زاهد مشهور توئى ؟
گفت : فلانى من هستم ، ولى زاهد نيستم بلكه تو زاهدى !
هارون : چگونه ؟
زاهد گفت : زهد من از جيفه گنديده دنيا است ، در حالى كه به نعمات فراوان آخرت دل بسته ام . ولى تو به اين دنياى بى مقدار قناعت نموده اى ، و بهشت و آنهمه نعمات و لذات آخرت را ترك كرده اى .
كشكول شيخ بهايي





اذان صبح:
طلوع آفتاب:
اذان ظهر:
غروب آفتاب:
اذان مغرب:
نیمه شب شرعی: 




فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب