1
مهر

سيماي گناه6


و از این جهت خداوند عالم به جهت اظهار نعمت خود از براى حبیب خودش در مقام ثنا و مدح او فرمود: «وَ انَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیمٍ».1 و از كثرت شرافت این صفت فاضله، سرور پیغمبران و سید انس و جان در این صفت به غایت رسیده بودند، و در نهایت آن جا گرفته بودند.
حتى این كه وارد شده است كه: «روزى آن سرور در مسجد با جماعتى از اصحاب نشسته بودند و مشغول تكلّم بودند، كنیزكى از شخصى از انصار داخل شد و خود را به آن حضرت رسانید، پنهانى گوشه جامه آن كوه حلم و وقار را گرفت. چون آن حضرت مطّلع شد برخاست و گمان كرد كه او با حضرت کاری دارد. چون آن حضرت برخاست كنیزك هیچ سخنى نگفت و حضرت نیز با او سخنى نفرمودند و در جاى مبارك خود نشستند. باز كنیزك آمده گوشه جامه حضرت را برداشت و آن بزرگوار برخاست. تا سه دفعه آن كنیزك چنین عملى را انجام داد و آن حضرت برخاست. و در دفعه چهارم كه حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - برخاستند آن كنیزك از عقب آن حضرت قدرى از جامه آن حضرت را جدا كرده، برداشت و روانه شد. مردمان گفتند: اى کنیز این چه عملى بود كه كردى؟ حضرت را سه دفعه از جایش بلند کردی و سخن نگفتى مطلب تو چه بود؟ كنیزك گفت: در خانه ما شخص مریضى بود، اهل خانه مرا فرستادند كه پاره‏اى از جامه حضرت را ببرم كه آن را به مریض بندند تا شفا یابد، پس هر مرتبه كه خواستم قدرى از جامه حضرت را بگیرم چنین تصور فرمودند كه مرا با ایشان کاری است، من حیا كردم و بر من گران بود كه از آن حضرت خواهش كنم قدرى جامه خود را به من دهند».

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· · 8· · 10


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...