27
شهریور

(تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله):(نظارت وحسابرسی در سیره نبوی)

یکی از سیره های مدیریتی نبوی که در در دوره ده ساله حکومت اسلامی در مدینه جنبه اجرایی پیدا کرد ومی تواند الگویی برای حکومت ها باشد((نظارت))و((حسابرسی) از کار گزا ران نظام حکومتی است، تحلیل جامع این سیره نبوی درصورتی امکان پذیراست که چند نکته به درستی توضیح داده شود؛

 

 

 

نکته اول؛ این است نظارت و حسابرسی که بتواند نظام حکومتی ویا اداری را به درستی مدیریت کند و مانع از هرگونه اختلاس، رشوه و تبعیض شود چهار مرحله دارد:

مرحله اول؛ ازن ظارت که هزینه را پایین آورده و بازدهی مدیریت رابالامی برد((نظارت گزینشی))یا((نظارت پیشگیرانه))است۰ یعنی پیش از انکه شخص به مدیریت سازمانی منصوب شودبایست شایستگی وی از نظر تعهد و تخصص همچنین توانایی نسبت به مدیریت آن سازمان احراز شودچرا که پیشگیری از خطا و اشتباه، بهتر از درمان واصلاح خواهدبود،ازهمین روخداوند متعال پیش ازانکه حضرت ابراهیم را به امامت نصب کند درچهار مرحله:((آتش نمرود، قر بانی کردن اسماعیل،بردن زن وبچه به بیابان حجاز و تحمل در برابر بد اخلاقی همسر امتحان نمود، پس ازاین بود که فرمود : ((انی جاعلک للناس اماما: من توراپیشوای مردم قراردادم:بقره/۱۲۴ ))به دلیل اینکه ((نظارت گزینشی)) اصل وپایه درسیستم حکومتی سالم است وقتی ابو برده وپسر عموهایش بر پیامبر وارد شدند ویکی از آنها گفت:((ای رسول خدا ما را بر پستی از آنچه خداتورا بر آن ولایت وحکومت داد زمامداری ده؟پیامبر فرمود:((انا والله لانولی علی هذالعمل احدا ساله ولااحدا حر ص علیه:به خدا سوگند ماهرگز کسی را که درخواست زمامداری کند و یا بر کسب آن حریص باشدحکومت آن نخواهیم داد: صحیح مسلم/ج/۲ /ص۲۰۷)) ازهمین روست امام علی (ع )در فرمان خود به مالک نوشت ::((ثم انظر فی امورعمالک فاستعملهم اختبار ا :سپس درامو ر کارمندانتان بیندیش وپس از آزمایش به کارشان بگمار : نهج البلاغه ،نامه،۵۳))

مرحله دوم؛ پس از گزینش دقیق واحراز لیاقت وکاردانی ،((خود کنترلی)) است یعنی هرمدیری ومسولی بداند پست ومقام اجرایی ازجمله اموری اندکه می توانند هرشخص سالمی رابه فساد وتباهی بکشانند ‌پس بهتر از هرکسی خودشخص است که می تواند عملکردش را حسابرسی ونظارت کند ،نقطه ضعف کارش را بشناسد ودرمقام رفع آن بر آید ،از همین روست که امام کاظم علیه السلام فرمود:((لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم :ازمانیست کسی که هرروز به حساب. خود نپردازد: بحار /ج۷/ ۷۲))

مرحله سوم؛ ازنظارت وحسابرسی ((دولت کنترلی)) است،یعنی مامورین ویژه((مخفی و پنهان)) از چشم مدیر مربوطه که دایماعملکرد وی را تحت نظر داشته و مراقبت کامل نمایند تامانع ازتخلفات احتمالی وی شوند از همین رو امام علی (ع) درنامه به مالک اشتر می نویسد:
((ثم تفقد اعمالهم وابعث العیون من اهل الصدق والوفا علیهم فان تعاهدک فی السر لامورهم حدوه لهم علی استعمال الا مانه والرفق بالرعیه : پس رفتار کار گزاران رابرسی کن وجاسو سانی راستگو وفا پیشه بر. انان بگمار که مر اقبت وبازسی پنهانی از کار آنان سبب امانت داری ومهربانی بارعیت خواهد بود: نهج البلاغه، نامه ۴۰)

مرحله چهارم؛ از نظارت بر عملکرد مدیریت اجرایی((کنترل مردمی)) است ۰به این معنا چون مردم بدنه اصلی حاکمیت وصاحبان حق اند بی هزینه ترین ومطمین ترین راه برای نظارت و ان کان یسعی تفاخرا وتکاثرا فهو فی سبیل الشیطان: روزی رسول اکرم با اصحاب خود نشسته خوبود، جوان توانا ونیرومندی را دید که اول صبح به کار وکوشش مشغول شده است کسانی که در محضر ان حضرت بودندگفتند این جوان شایسته ی مدح وتمجید بود اگر جوانی ونیرومندی خود رادر راه خداگام بر می دارد ،همچنین اگر کارمی کند به نفع والدین ضعیف یا کودگا ناتوان که زندگی انان را تامین کند واز مردم بی نیازشان سازد،بازهم به راه خدا می رود،ولی اگرکار می کند تابا درامد خود می رود،ولی اگر کارمی کند تا بادر امد خود به تهیدستان مباهات نماید وبرثروت ودارایی خود بیفزاید او به راه شیطان رفته واز صراط حق منحرف شده است:احیاالعلوم غزالی ج۱،ص۳۲۵)

 

 

این سبک از برخورد پیامبر(ص) موجب می شد تاافراد به جانب کار وتلاش استقلال اقتصادی بروند وشخصیت خودرا با تنبلی واظهار نیاز درمقابل دیگران ارزان نفروشند وسبدهای حمایتی ازبیت المال هم اختصاص به کسانی پیداکند که واقعا کار افتاده اند وتوان کار وکسب معیشت را ندارند

دومین برنامه وسیره عملی اقتصادی نبوی در تولید ثروت ورفع محرومیت وفقر از جامعه(ایجاد اشتغال) بوده است. به این معناپیامبر(ص) در کنار ترغیب وتشویق به کار، اگر کارگری را می دید که بیکار است ولی ابزار وسرمایه ندارد به جای اینکه اورا تحت پوشش بیت المال قرار دهد سرمایه وابزار کار در اختیارش قرار می داد تا باکار کردن وتولید ثروت شخص عزت نفس پیداکرده وبه خود کفایی اقتصادی برسد ازهمین رودر گزارش امده است:(فردی به محضر پیامبر (ص)رسید وتقاضای کمک مالی نمود،پیامبر(ص)به او مقداری پول داد ودستور داد تا ریسمانی بخرد وبه هیزم گشی کند تااز دسترنج خود استفاده کند وافزود:(اگر یک نفر ازشما بردوش خویش هیزم کشی کند، بهتر از ان است که ازکسی چیزی بخواهد)

همچنین درگزارش دیگر امده است:مردى از اصحاب در تنگناى زندگى قرار گرفت. وى كه داراى شغل مناسبى نبود و بسیارى اوقات از بیكارى رنج مى‌برد، خانه نشین شد. روزى همسرش به وى گفت: اى كاش به محضر پیامبر(ص) مى‌رفتى و از او درخواست كمك مى‌نمودى! مرد با پیشنهاد همسرش به حضور رسول خدا(ص) رفت. هنگامى كه چشم حضرت به او افتاد، فرمود:"من سالنا اعطیناه و من استغنى اغناه الله؛ هركس از ما كمك بخواهد، ما به او یارى مىكنیم ولى اگر بى‌نیازى بورزد و دست حاجت پیش مخلوقى دراز نكند، خداوند او را بى‌نیاز مى‌كند.”

او پیش خود فكر كرد كه مقصود پیامبر، من هستم و بدون این كه سخنى بگوید، به خانه برگشت و ماجرا را براى همسرش بازگو كرد. زن گفت: رسول خدا (ص) هم بشر است. (و از حال تو خبر ندارد.) او را به وضع زندگى نكبت بار و پر مشقت خود آگاه كن.
مرد ناچار براى بار دوم به حضور پیامبر(ص)رفت اما قبل از این كه حرفى بزند، پیامبرهمان سخن قبلى را تكرار كرده و فرمود:"من سالنا اعطیناه و من استغنى اغناه الله.” بازهم بدون اظهار حاجت، به خانه برگشت ولى چون خود را همچنان در چنگال فقر و بیكارى، ضعیف و ناتوان مىدید، براى سومین بار با همان نیت به مجلس رسول اكرم(ص) رفت. باز هم لب‌هاى رسول خدا(ص) به حركت درآمد و با همان آهنگ ـ كه به دل، قوت و به روح، اطمینان مىبخشیدـ همان جمله را تكرار كرد. این بار اطمینان بیشترى در قلب خود احساس نمود؛ حس كرد كه كلید مشكل خویش را در همین جمله یافته است. وقتى كه خارج شد، با قدم‌هاى مطمئن‌ترى راه مى‌رفت. با خود فكر مى‌كرد كه دیگر به دنبال كمك خواستن از بندگان نخواهم رفت. به خدا تكیه مى‌كنم و از نیرو و استعدادى كه در وجودم به ودیعت نهاده شده است، بهره مى‌گیرم و از او مى‌خواهم كه مرا در كارهایم موفق گردانیده و از دیگران بى‌نیاز سازد. با این نیت، تیشه‌اى عاریه گرفت و به جانب صحرا رفت. آن روز مقدارى هیزم جمع كرد و فروخت و لذت حاصل دست رنج خویش را چشید. روزهاى دیگر به این كار ادامه داد تا به تدریج توانست از حاصل درآمد خویش، ابزار کاررافراهم نماید.بازهم به کار خود ادامه دادتا صاحب سرمایه وشتر وغلامانی شد ودراثر تلاش وکوشش شبانه روزی یکی ازافراد ثروتمند گردید وروزی به محضر رسول خد(ص) رسید وانچه که بین او ورسول خدا گذشته بود وان برخورد سنجیده چنبن موقعیتی را برایش رقم زدتوضیح داد پیامبر فرمود:من که به توگفتم ؛هرکس ازماکمکی بخواهد کمک می کنیم ولی اگر بی نیازی بورزد،خدابس اوراکمک می کند(اصول کافی،ج۲باب القناعه،ح/۷) 

سومین برنامه وسیره اقتصادی نبوی برای ازبین بردن فقر ازمدینه وایجاد اشتغال؛ بستن(( قرار داد مزارعه ومساقات)) بین مهاجر وانصار بوده است ،تا مهاجران بدون زمین، به کار گماشته شوند وهم بازدهی وتولیدات زمین انصار بالابه رود،و بالغو انحصارتجارت کشاورزان وپیشه وران وا داشت که درفعالیت اقتصادی وتولید شرکت نمایند وبا عقد قرار داد مضاربه وتهیه سرمایه به تجارت بپردازند ) وهمچنین (با واگذاری املاک اباد وبایر باشرایط ویژه که اقطاع نام داشت به مردم مدینه موجب شد و کنترل مدیران اجرایی خواهند بود که با گزارشات مردمی خود مانع از فسا د اقتصادی،فرهنگی وسو مدیریتی خواهندشد،ازهمین روست ((نظارت عمومی))ویا به تعبیرقران کریم ((امر بمعروف ونهی ازمنکر))یکی از ابزار های مهم درمهار کردن فساد اخلاقی،سیاسیی، اقتصادی جامعه اسلامی است وهر جا مردم درانجام این وظیفه کوتاهی کردند موجب تباهی جامعه شده‌است که در آیه (۱۱۶)سوره (هود)پرده ازان برداشته ومی گوید:((فلولا کان من القرون الوا بقیه ینهون عن الفساد فی الارض الا قلیلا ممنون انجینامنهم: چرا درقرون و،(اقوام)قبل ازشما،دانشمند صاحب قدرتی نبود دندان که ازفساد در زمین جلو گیری کنند ؟!مگر اندکی از آنها که نجاتشان دادی)

مرحله پنجم ؛ازنظارت،حسابرسی ((توبیخ وتنبیه))مدیر یا کارمند حکومتی است٬((توبیخ ))و((تنبیه))همراه با قاطعیتی که همه زیرمجموعه حاکمیتی بفهمند تخلف در نظام اسلامی قابل اغماض نیست از همین رو امام علی علیه‌السلام که حکومتش استمرار حکومت نبوی بود به مالک اشتر می نویسد: 
(…فان احد منهم بسط یده الی خیانه اجتمعت بها علیه عندک اخبار عیونک،اکتفیت بذالک شاهدا،فبسطت علیه العقوبه فی بدنه واخذته بما من اصاب من عمله ثم نصبته بمقا م المذله ووسمته بالخیانه وقلدته عارالتهمه: و اگریکی ازانان دست به خیانت زد،و گزار ش جاسوسان توهم تاییدکرد، به همین مقدار گواهی اکتفا کن اورابا تازیانه کیفرکن،اموال در اختیارش باز پس گیر، سپس اورا خواردار،وخیانتکار بشمار ،وطوق بد نامی به گردنش بیفکن:نهج البلاغه،نامه ،۵۳)

نکته دوم؛ این است: ((نظارت سخت گیرانه))در حکومت نبوی وعلوی بر خاسته ازسیره قرانی است وایات متعددی بر اصل نظارت و حسابرسی دلالت دارد.

دلیل اول؛ براهمیت (نظارت و حسابرسی) این است (۳۷۶) آیه از آیات قرآن مربوط به نظارت وحسابرسی است که نقطه مشترک همه آنهااین است خداوند متعال انسان راپس از آفرینش به حال خود رها نکرده بلکه دوفرشته را ناظر وکنترل مخفی بر رفتارش قرار داده است که تااعمال روز مره اورا مورد(حسابرسی) قرار دهند، تاانچه را به درستی انجام داده ثواب وانچه تخلف کرده مورد مجازات قرار بگیرد از همین رودرایه(۱۷-۱۸) سوره(ق)آمده است:((اذ یتلقی المتلقیان عن الیمین وعن الشمال قعید مایلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید:(بخاطر بیاورید) هنگامی راکه دوفرشته راست وچب که ملازم انسان اند اعمال اورا دریافت می دارند انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی آورد مگر اینکه هماندم فرشته ای مراقب واماده برای انجام ماموریت (وظبط ان)است))

دلیل دوم براهمیت وجایگاه ((نظارت و مراقبت)) داستان حضرت سلیمان در قرآن کریم است چراکه این داستان حکایت کننده این واقعیت است که یکی ازابزارمهم برای پیامبر ی چون حضرت سلیمان ((نظارت وکنترل)) بوده است، از همین رو در ایه(۱۹-۲۰)سوره(نمل)امده است :(( وتفقدالطیر فقال مالی لا اری الهد هد او کان من الغایبین لا عذبنه عذابا شدیداً او لاذبحنه اولیاتینی بسلطان مبین :(سلیمان)درجستجوی آن پرنده برآمد وگفت:چراهدهد رانمی بینم،یااینکه اواز غایبان است قطعا او را کیفری شدید خواهم داد یااورا ذبح می کنم، ،یاباید دلیل روشنی(برای غیبتش) برای من بیاورد ))

دلیل سوم بر مشروعت (( نظارت و کنترل)) داستان موسی و هارون است٬که درایات(۹۰-۹۲-۹۳سوره (طه)ونیز آیه(۱۵۰)سوره(اعراف) آمده است که: (( موسی به هنگام رفتن به میقات رهبری قومش را به هارون سپرد،وقتی بر می گردد می بیند قوم سامری پرست شدند،نخست هارون راحسابرسی کردوگفت:((قال یهرون مامنعک ازرایتهم ضلو۰۰/فال یبنوم لا تاخذ بلحیتی ولابرا سی۰۰۰))این سیره ((نظارت سخت)) موسوی نشان می دهد رفتار هیچ مدیری نبایداز دید مسول بالا پنهان بماند .

دلیل چهارم بر اهمیت ((نظارت و کنترل)) آیات((۴۴-۴۵-۴۶) سوره ((حاقه)) است ،چراکه دراین آیات پیامبرصادق ومصدق با اینکه از عصمت مطلقه بر خوردار بود در اجرای مسولییتش مورد نظارت حق تعالی قرار گرفته وخطاب به آن حضرت آمده است: ((ولوتقول علینا بعض الا قاویل/ لاخذنا منه باالیمین/ ثم لقطعنا منه الوتین/فمامنکم احد عنه حاجزین: اگر سخنی دروغ برنامه می بست مااو را با قدرت می گرفتیم سپس رگ قلبش را قطع می کردیم وهیچ کس از شما نمی توانست مانع مجازات اوشود))

دلیل پنجم بر اهمیت نظارت ،سیره عملی شخص رسول‌الله صل الله علیه وآله وسلم است چراکه امام رضا علیه‌السلام روایت می کند:((,کان رسول‌الله صل الله علیه وآله اذا وجه جیشافامهم امیر بعث معه من ثقاته من یتجسس له خبره :(قرب الاسناد:ص۱۴۸}}:هرگاه رسول خدا سپاهی را اعزام می نمود فر ماندهی برای آن قرار می داد وباان افراد موثقی را می گماشت تارفتارش را زیرنظر گرفته وبرای پیامبر گزارش کند))

بنابراین ازدلایل پنج گانه به این نتیجه می رسیم بهترین روش مدیریتی در اداره حکومت ((نظارت،کنترل،حسابرسی)) است که می تواند مانع ازتخلفات شود و حکومت را از فساد سیاسی، اقتصادی صیانت نماید، و منشا بسیاری ازتخلفات به دلیل نبودن نظارت درسیستم حکومتی است.

منبع: ((تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله))/ سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...