28
شهریور

(تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله):(رفق ومدار درسیره رسول الله صلی الله علیه وآله)

یکی دیگر از سیره عملی رسول الله صلی الله علیه و آله که توانست شمشیر دشمنان را کند و زمینه نفوذ حضرت بر همه قلب ها و جان های مستعد را فراهم کند و الگویی برای همگان باشد (رفق) و  (مدار) است، تحلیل همه جانبه این سیره نبوی در صورتی امکان پذیراست که به چند نکته کلیدی توجه کنیم؛

 

 

نکته اول: مقصود از (رفق) و (مدار) در مقابل(خشونت) و (سخت گیری)است به این معنا رسول گرامی اسلام با اینکه در اصول اعتقادی و فکری اهل((مصانعه: یعنی سازش و ساخت باخت مضارعه یعنی: همرنگ با اهل باطل شدن. اتباع المطامع: گرایش به طمع داشتن)) نبودند ولی با این همه در برابر رفتار ناشایست جاهلان خوشرو؛ ملایم و مهربان بود که سیره نویسان از امام حسین علیه‌السلام و او از امام علی علیه‌السلام در توصیف این سیره نبوی روایت کرده است که رسول‌الله صل الله علیه وآله: ((کان دایم البشر؛سهل الخلق؛لین الجانب؛ليس بفظ و لا غلیظ: دائما خوشرو، خوشخوی و نرم بود؛ خشن و درشتخوی نبود. وسایل ،ج۸،ص۵۴۰ )) بنابراین مقصود از ((رفق ومدارا)) یعنی خوشرویی و خوش برخوردبودن در برابرمنفی بافی و عکس العمل ناشایست نادانان و جاهلان جامعه و قاطی نکردن آنان با ((ملاء: صاحبان قدرت و زورگویان)) و ((مترفین: سرمآیه  داران)) و ((احبار: فریب کاران)) که رسول‌الله صل الله علیه وآله عکس‌العملی که در برابر منفی بافی این سه طبقه داشت هرگز در برابرمنفی بافی جاهلان جامعه نداشت.
نکته دوم: در اینکه منشأ و علت سیره ((مدارا)) و ((رفق)) رسول خدا صل الله علیه وآله چه بوده است که در برابر منفی بافی و رفتار ناشایست جاهلان باروی خوش برخورد می کردند؟ باید گفت: این سیره نبوی ریشه در چند امر دارد و هرکدام از این امور به تنهایی؛ یا همه باهم می تواند علت و منشا آن باشد؛ چرا که: 

اولا: اخلاق و سیره پیامبر چیزی جز تجلی قرآن نبود ه است و آن حضرت نمی توانست در برخورد اجتماعی روش و منشی جز فرهنگ قرآنی داشته باشد چرا که قرآن خطاب به وی فرمود: ((خذالعفو وامر بالعرف واعرض عن المشرکون (اعراف آیه  ۱۹۹):گذشت داشته باش و امر به نیکی کن و از انسانهای جاهل روی گردان)) و ((و انذرعشیرتک الاقربین واخفص جناحک لمن اتبعک من المومنین: (شعرا آیه ۲۱۴و۲۱۵) خویشاوندان نزدیکتر را انذار کن و بال پرخود را برای مومنانی که از او پیروی می کنند بگستر)) و خود فرمود: ((انا امرنا معاشرالانبیا بمداراه الناس کما امرنا بادا الفرایض: ماگروه انبیا همان طورکه به انجام واجبات امرشده ایم به مداربا مردم ام رشد هایم. بحارالانوار،ج۵،ص۵۳))

طبیعی است پیامبری که تجلی قرآن است در رفتارعملی باید از وی انتظار رفتار قرآنی داشت؛ نمی شود آن حضرت با داشتن چنین پشتوانه اخلاقی با منفی بافی و رفتار ناشایست نادانان همان موضعی داشته باشد که در برابر صاحبان زر، زور و تزویر دارد؛ اینان زبان و منطقشان زور است پس باید با همین منطق با آنان روبرو شد ولی با جاهلان باید راه تغافل را اصل قرار داد و نمی شود همان برخوردی که با ابوجهل داشت که ((تبت یداابی لهب:دستت بریده بادأبی لهب)) همان را در برابر فرد جاهل جامعه داشت؛ هرکدام نسخه متناسب خودش را می طلبند.

 

 

ثانیا: دین مبتنی بر سیاست اقتضای این را دارد که رهبری با مصلحت اندیشی و با کمترین هزینه بالاترین کارفرهنگی را پیش ببرد و تا جایی که مقدور است با بکارگیری گرفتن چنین روش اخلاقی هوشمندانه ای سربازان پیاده نظام دشمن را کم کند و به جای دشمن سازی دوست ساز باشد و یکی از بهترین راه برای هدایت و عبور دادن افراد یا جامعه از میسر جهالت و نادانی و رساندن آنان به سرمنزل حقیقت و نفوذ دادن دین در اعماق وجود آنان ((رفق ومدارا)) است که مشکلات را آسان و تیزی شمشیر دشمنان را کند می کند چرا که خود فرمود: ((راس السیاسه استعمال الرفق: سیاست درست بهره درست از رفق دارد: غررالحکم ،ج۱ص ۳۷۲ )) و ((الرفق یسیرالصعاب ویسهل شدیدالاسباب: ملائمت دشواری ها را آسان می سازد و سببهای سخت را سهل می نماید: همان ،ص ۲۷۵)) و ((الرفق یفل حدالمخالفه: رفق تیزی شمشیر مخالف را کند می کند. همان، ۱۵۰))

ثالثا: پیامبر عقل کل و رئیس همه عقلااست و هرگز چنین شخصیتی که در مقام هدایت است همان برخوردیکه با مخالفین آگاه متکبر و عنود دارد با مخالفین جاهل و نادان نخواهد داشت و با همه یکسان برخوردار نمی کند چرا که خلاف بداهت عقل است گرهی که با دست بازمی شود با دندان باز کرد چرا که خود فرموده است ((اعقل الناس اشدهم مداراه للناس: عاقل‌ترین مردم آنست که بیشترین مدارا با مردم داشته باشد. بحار: ج ۵۷ص۵)
سوم: هرچند رسول خدا(ص) به حکم آیه  مبارکه (فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُ (انفال،آیه ۵۷ا): کسانی را که با تو در جنگ هستند تارمار کن) و (وَ إِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ (انفال، آیه ۵۸): اگر از گروهی بیم خیانت داشتند پیمانشان را بسویشان بینداز) با مخالفان برانداز به شدت مقابله می کرد ولی در همان حال اگر مخالفین از راه سلم و سازش وارد می شدند حضرت به حکم (ان جنهواللسلم فاجنحوابها(انفال۶۱): اگر مخالفان تمایل به صلح نشان دادند تو نیز تمایل نشان بده) آغوش رفق و مدارا باز می کرد و که گذشته آنان را نادیده می گرفت که نمونه هایی از رفق رسول خدا را دراینجا نمونه های دیگری را می اوریم.

یکی از مهربانانه‌ترین و بزرگ‌ منشانه‌ترین برخوردهای پیامبر اعظم(ص)، اعلان عفو عمومی مکه و بخشش و مدارا با سران کفر و شرک و دشمنان دیرین خود، پس از فتح مکه بود. گروه‌های متعصب و لجوجی که جنگ‌های خونینی علیه پیامبر(ص) به راه انداخته و اصحاب و یاران آن حضرت را به شهادت رسانده بودند، با فتح مکه و تسلط پیامبر(ص) بر آن‌ها سکوت وحشت‌آفرینی بر آن‌ها حکم‌فرما شد و نفس‌های‌شان در سینه حبس گردید و افکار مختلفی به ذهن‌شان خطور می‌کرد. آنان با یادآوری ظلم‌هایی که بر رسول خدا(ص) روا داشته بودند، مجازات سنگینی را انتظار می‌کشیدند. در چنین وضعیتی پیامبر اعظم(ص) سکوت آنان را شکست و فرمان عفو عمومی را برای همه (به جز چند نفر) صادر نمود. از جمله کسانی که بعد از فتح مکه عفو شدند عبارت‌اند از:

1- ابوسفیان: این دشمن دیرینه و قسم‌خوردۀ اسلام و پیامبر اعظم(ص) که علیه رسول خدا جنگ‌هایی هم‌چون: بدر کبری، سویق، احد، حمراءالاسد، بدر الموعد و خندق را فرماندهی و ساماندهی کرده و نیز در فتح مکه در دل مردم ترس و رعب ایجاد کرده بود و اینک پس از مخالفت‌های مداوم ناکام مانده بود، سرانجام در فتح مکه که پایان خط مبارزات ابوسفیان بود و راه و چاره‌ای نمانده بود، ناگزیر با خواندن «أشهد أن لا اله الا الله» ایمان آورد. پیامبر(ص) نیز او را بدون یادآوری گذشتۀ سیاهش، محترم شمرد، به او مقامی داد و جملات تاریخی خود را چنین بیان نمود: ابوسفیان می‌تواند به مردم اطمینان دهد که هرکس به محیط مسجدالحرام پناهنده شود و یا سلاح به زمین بگذارد و بی‌طرفی خود را اعلام کند و یا در خانه‌اش را ببندد و یا به خانۀ ابوسفیان پناه ببرد و یا به خانۀ حکیم‌بن‌حزام برود، از تعرض ارتش اسلام مصون خواهد ماند. رسول خدا(ص) در هنگام تقسیم غنائم جنگی غزوۀ طائف، به ابوسفیان و پسرش معاویه هریک صد شتر داد، به دلیل این‌که دل‌های آنان را به اسلام مهربان سازد.( . محمود طباطبایی‌اردکانی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 267.)) 

2- عکرمة بن ابی جهل: او آتش افروز جنگ‌های پس از بدر است که به درخواست همسرش، پیامبر او را بخشید. ((ابن‌هشام، السیرة النبویّة، ج 2، ص 417)) 

3- صفوان بن امیه: او علاوه بر جنگ‌های خونین علیه اسلام و پیامبر اکرم(ص) مسلمانی را به دلیل انتقام خون پدرش «امیه» که در جنگ بدر کشته شده بود، در مکه جلو دیدگان مردم به دار آویخته بود. لذا وی از ترس مجازات تصمیم گرفته بود که از طریق دریا از حجاز خارج شود. کسی او را نزد پیامبر(ص) شفاعت کرد. آن حضرت با کمال مدارا و مهربانی بزرگ‌ترین جانی زمان را مورد عفو قرار داد و عمامه خود را که با آن وارد مکه شده بود به عنوان نشانۀ امان به وی داد. صفوان پس از این امان وارد مکه شد. پیامبر(ص) باکمال بزرگواری و آزادمنشی به وی گفت: جان و مال تو محترم است، ولی خوب است که مسلمان شوی. او دوماه مهلت خواست که دربارۀ اسلام به فکر و بررسی بپردازد. رسول خدا فرمود: به جای دو ماه چهار ماه به تو مهلت می‌دهم تا با بصیرت کامل دین اسلام، اختیار کنی. صفوان قبل از چهار ماه به دین اسلام شرف‌یاب گردید. ((همان ص214)) 

4- عمیر بن وهب: او از قبیلۀ «بنی جمع» و شیطان صفت بود و به بهانۀ آزادی پسرش که در جنگ بدر اسیر شده بود، با شمشیری زهرآلود قصد جان پیامبر(ص) داشت. پیامبر(ص) به علم غیب قصد او را آشکار ساخت و او در دم اسلام آورد.((سیدعلی کمال، خاتم النبیین، ص 107.)) 

5- وحشی: او غلام هنده بود که در جنگ«احد»، حمزه، عموی پیامبر را به شهادت رساند. وی پس از فتح مکه به طائف گریخت اما پس از مدتی، در وفد ثقیف، ناگهان بر پیغمبر وارد شد و شهادتین گفت و پیامبر او را بخشید، اما فرمود: به جایی برو که دیگر تو را نبینم. او مسلمان شد و در جنگ‌های ردّه، مسیلمۀ کذاب را کشت.((. همان، ص 95.)) 

6- هبار بن اسود: او کسی بود که شتر زینب، دختر پیغمبر را رم داد و زینب از میان هودج به زمین افتاد و طفل خود را سقط کرد و خود نیز به واسطۀ همان مرض از دنیا رفت. پیغمبر در فتح مکه، خون او را هدر اعلان کرده بود، ولی پس از مدتی بر پیغمبر وارد شد و گفت: «… می‌خواستم به عجم‌ها پناه ببرم، ولی فضل و بخشش تو را به یاد آوردم…». او تقاضای بخشش کرد و پیامبر(ص) وی را عفو نمود.((. همان، ص 96.)) 

7- قیس بن ربیع: او که از سهم خود در عطایا ناراضی و پیغمبر را هجو نموده بود، روزی به مدینه آمد و در ضمن اشعاری پوزش خواست. پیامبر هم او را بخشید((همان.)) 

منبع:((تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله))/ سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...