(تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسولالله ص):(استکبار ستیزی درسیر ه رسو ل الله ص)
یکی ازسیره عملی رسول الله(ص) که هزینه سخت وسنگینی برای ان در دوره بیست وسه ساله بعثت پرداخته شده است ((استکبار ستیزی)) بوده است تحلیل جامع وهمه جانبه این سیره درصورتی امکان پذیر می گردد که چند نکته کلیدی به درستی توضیح داده شود؛
نکته اول: این است تمام انبیا ازجمله رسول خاتم با سه جبهه روبرو بودند:
جبهه اول:که درقران کریم نامبرده شده (ملا) است .یعنی حاکمیت سیاسی قلدران و زورگویانی همچون نمرود،فرعون ، ابوجهل ابو سفیان که با در اختیار داشتن ابزار قدرت هیچ مخالفی راتحمل نمی کردند ودربرابر منطق واستدلال انبیا اززور وخشونت فیزیکی. استفاده می کردند ازاین رو قر آن در گزارش خود در سوره اعراف از (۵۸تا ۱۲۸) نمونه هایی از تقابل این جبهه باطل در برابر انبیایی چون هود، شعیب، صالح وموسی گزارش می دهد که انان بااستفاده از ابزار زوروقلدری از پی کردن ناقه صالح، تا قطع کردن دست وپا پیروان موسی وکشتن کودکان وبه اسارت گرفتن زنان کوتاهی نمی کردند، ودرزمان رسول اعظم نیز ابوجهلوابولهب همین شیوه راداشتند.
جبهه دوم: غول اقتصادی است که قرآن باعنوان (مترفین) نام می بردکه در لجن زار حرام خواری فرورفته بودند وهمراه با ملا در برابر جبهه حق به مقابله برمی خواستند،وازآیه (۷۶ تا ۸۱) سوره
(قصص) قارون راکه پسر دایی یا پسر
خاله موسی بود به عنوان نمونه ذکر می کند که دربرابر موسی ایستاد تا نابودی خود پیش رفت.
جبهه سوم: احبار، رهبان ، وعالمان فاسد چون کعب الا حبار وابو هریره ها هستند، چراکه آنان با قضاوت وحکم به ناحق دادن ،وبهشت فروشی کردن دم ودستگاهی به راه انداخته بودندو دستشان دردست جبهه اول و دوم قرار داشت وانبیا رامزاحم خود می دانستندکه درآیه (۳۸)سوره توبه ،پرده ازچهره انان برداشت ومی گوید:(ان کثیرا من الاحبار والرهبان لیا کلون اموال الناس بالباطل ویصدون عن سبیل الله).
این سه جبهه باطلی اند که به مدت ببست وسه سال دربرابر رسول الله (ص) ایستادند.
نکته دوم: انبیا که دربرابر این سه جبهه باطل قرار داشتند ازچند ویژگی مهم برخوردار بودند.
اولا: اهل ((مصانعه)) نبودند، یعنی دربرابر فشار های سی،اقتصادی،جبهه باطل از ((حد الهی))واصول کوتاه نمی امد ندوعقب نشینی نمی کردند، از همین روست وقتی قبیله ثقیف به حضرت پیشنهاد کردندکه مادرصورتی ایمان می آوریم ازخواندن نمازمعاف باشیم، یکسال دیگر بت (لات) را عبادت کنیم ما مامور بت شکستن نباشیم، پیامبر با دو شرط اول موافقت نکرده چون با اصول در تعارض بود.
ثانیا: اهل ((مضارعه))، بده بستان و معامله در اصول نبودند، حاضر نبودند روی اصول معامله کنند از همین رو وقتی مشرکین مکه چون ولیدبن مغیره، عاصـبن وایل، امیه خلف پیشنهاد کردندکه شما شما یک سال بت های ما را بپرست و یا حداقل مس کن پیامبربه امر الهی فرمود: ((يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿۱﴾. لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۲﴾. وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۳﴾.سوره کافرون))
ثالثا:اهل ((اتباع المطامع)) نبود یعنی گرایش به زر به زر اندوزی و ذخارف دنیا نداشت از همین رو تحریم اقتصادی و محاصره دره شعب ابیطالب و پیشنهاد وسوسه انگیز مشرکین که به حضرت می گفتند که اگر مال یا پست می خواهی حاضریم در اختیار تو قرار بدهیم قبول نکرد بلکه فرمود ((اگر آفتاب در دست راست و ماه در دست چپم قرار دهید با شما در اصول معامله نخواهم کرد)) و با همین مشی به مقابله خود با سران استکبار همچون ابوجهل و ابولهب با فریاد (تب یدا ابولهب ) ادامه داد.
نکته سوم: تقابل انبیا با مثلث،زر ، زور، تزویر ((ملا، مترف ، احبار)) تقابل ذاتی است درهرجا وهرمکان وهرزمان باشد امکان مصالحه بینشان وجود ندارد،واین تقابل سه علت دارد:
علت نخست: این است ((جبهه انبیا)) به منزله نور وسفیدی است چون می خواهند جامعه از تاریکی و ظلمات فکری، قلبی وروحی که مردگرفتارشدندو از توحید فطری به شرکت کشانده شدند نجات پیدا کنند و فر یاد می زنند
(«ان عبدالله واجتنبو االطا غوت »:نحل/۳۶ ) ازاین رو قرآن در توصیف آنان می گوید: (الله ولی الذین امنوا یخر جهم من الظلمات الی النور:بقره/۲۵۷).و در مقا بل جبهه باطل به منزله سیاهی و تاریکی که منافعش در جهل ونادانی ،وفراموش شدن ارزشهای انسانی در جامعه است ،بااین نگاههمان گونه که سیاهی وسفیدی تاریکی و روشنایی قابل جمع نیستند این دو جبهه نیزقابل جمع نخواهند بود.
علت دوم :جبهه انبیا، جبهه عدالت وقسط مطلق است آنها آمدند حق محرومین وپابرهنگان را ازسلطه اقلیت خارج کنند وحق رابه حق دار بر گردانند: (ولقد ارسلنا رسلنا باالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس باالقسط : حدید/۲۵/۲۶)و درمقابل جبهه منزله ظلمت مطلق است
نکته چهارم: هرچند مستکبرین روش های پیچیده و متکثر در بند کشاندن پا برهنگا ن ومستضعفان داشته و دارند ولی سیره و استرا تژی رسول خدا(ص) درمقابله با سه جبهه((زر،زور،تزویر)) و به تعبیر قرانی سه طبقه((ملا))((مترف))((احبار))) درچند امر بوده است
نخستین راهکار مقابله سه جبهه خود برتر بین ومستکبر(خود باوری واعتما د بنفس) درجبهه حق ومستضعفان است .چرا که یکی از روش های غلبه مستکبران بر توده مردم و به استضعاف کشیدن انان ، تلقین این مطلب است که توده مردم بدون تکیه بر ثروتمندان، صاحب منصبان و قدرتمندان قادر به ادامه حیات نیستند. تا آنجا که فراعنه، خود را خدای مردم روی زمین و رب مردم و صاحب و مالک آنان معرفی می کردند. پیامبران الهی، در برابر این سیره مستکبران، همواره در پی زدودن جهل و نادانی از مستضعفان و القای روحیه و اعتماد به نفس و توکل بر خدا بوده اند و همواره به قدرت درونی و توان درونزای مردم اذکار و یادآوری دار ند. ازهمین رو قران کریم خطاب به کسانی که درجهه حق قراردارند می گوید( ولاتهنوا ولا تهزنوا وانتم الا علون ان کنتم مؤمنین :آل عمران، آیه 139))
دومین راهکار دراستکبار ستیزی از منظر قرانی(برخورد تها جمی وطلب کارانه) بامستکبرین است چراکه مستکبران همانند آن گرگ و حیوا نی هستند که هر گاه بدو حمله کنی عقب می نشیند و هرگاه بگریزی در پی تو می دود. وجود این روحیه در مستکبران اقتضا می کند که مردم مستضعف، همواره در برابر آنان، موضعی تهاجمی اختیار کنند تا آنان زمینه پیشروی نیابند. افزون بر آن مستکبران، اهل شفقت و دلسوزی نیستند تا چنانچه ملتی را در ضعف و ناتوانی مشاهده کنند، به رحم آیند و از استثمارش دستبردارند ، بلکه آنان همچنان به ظلم خود ادامه می دهند.ازهمین رو قران کریم به عنوان یکی اصل وقاعده می گوید: «محمد رسول الله و الذین معه اَشِدّآءُ عَلَی الکُفّار رُحَمآءُ بَینَهُم » ( سوره فتح ، آیه ۲۹):محمد(ص)فرستاده خداست؛ و وکسانی که بااو هستند دربرابر کفار سرسخت وشدید،ودرمیان خود مهربانند)) وهمچنین فرمان تهاجم داده ومی گوید:« فقاتلوا ائمه الکفر انهم لا ایمان لهم»( سوره توبه ، آیه ۱۲):باپیشو ایان کفر پیمار کنید ؛چراکه انها پیمانی ندارند ؛شاید(باشدت عمل) دست بر دارند))
ودرآیه دیگر فرمان قاطع پیکار باسلطه طلبان متجاوز را بارعایت حد ومرز داده ومی گوید:«قاتلو فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لاتعتدوا» (سوره بقره، آیه ۱۹۰)ودر راه خدا با کسانی که باشما می جنگند ،نبرد کنید،وازحد تجاوز نکنید ،که خدا تعدی کنندگان را دوست نمی دارد))و کسانی که در راه حمایت از مستضعفین کوتاهی و سستی می کنند ، مورد مواخذه قرار می دهد«ما لکم لا تناصرون» (سوره صافات، آیه ۲۵):شمارا چه شده که ازهم یاری نمی طلبید))
سیره ومشی همه پیامبران ورسول گرامی اسلام نیز در برخورد با مستکبران ،سیره ای تهاجمی بوده است ازهمین رو پیامبر اکرم (ص) در نامه هایی که به سران ایران وروم وبرخی کشورها فرستاداز موضعی برتر سخن گفت. در نامه آن حضرت به کسری، پادشاه ایران، آمده است(( مسلمان شو تا در سلامت باشی و اگر اباکنی، گناه مجوس برعهده توست)). جمله مسلمان شوید تا در سلامت باشیدر نامه های آن حضرت به قیصر روم، پادشاه مصر و نجاشی دوم و پادشاه یمامه نیز به چشم می خورد که حکایت گر ازموضع بالا وتهاجمی بر خورد کردن با مستکبران است
سومین راهکار در استکبار ستیزی ((شکیبایی و پایداری)) ونیز(( اعتماد به وعدههای الهی))است، و هرگاه در جبهه حق این دواصل شکل گرفت نصرت وپیروزی محقق شد وجبهه استکباری هزیمت وشکست سختی را متحمل شد ازهمین روقران کریم دواصل ((استقامت)و(وعده الهی) را به عنوان ااستراتژی در مقابله بااستکبار درپیش روی مسلمین قرار می دهد ومی فر ماید«یا آیه ا النبی حرض المؤمنین علی القتال ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین و ان یکن منکم مائه یغلبوا ألفاً من الذین کفروا بأنهم قوم لایفقهون الان خفف الله عنکم و علم أن فیکم ضعفاً فإن یکن منکم مائه صابره یغلبوا مائتین و إن یکن منکم ألف یغلبوا ألفین بإذن الله و الله مع الصابرین (توبه،آیه ۶۵) هر گاه بیست نفر با پایداری از شما باشند، بر دویست نفر غلبه می کنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران؛ زیرا آنان گروهی هستند که نمی فهمند. هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست که در شما ناتوانی است. بنابراین، هر گاه صدنفر با اس.تقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز می شوند و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد و خدا با صابران است))
چهارمین راهکار در استکبار ستیزی ومقابله با سلطه جویان((تحقیر مستکبران)) وبه هیچ انگاشتن ((شکوه دروغین)) ۱نان است،چراکه تفاوت مستکبران ومستضعفان در این است در معادلات ومحاسبات مستکبران داشتن امکانات مالی وتسلیحاتی زمینه ساز هرگونه پیروزی بر مستضعفان است، نصرت وامداد الهی دراین محاسبات راه ندارد،ولی در مقابل مستصعفان هرچند برای امکانات مالی وتسلیحاتی در برخورد قاطع بادشمن ارزش قایل اند ،ولی نصرت الهی رافراتر از امکانات می دانند ازهمین رو قدرت وشکوه ظاهری مستکبرین را کف روی اب دانسته وان را به سخره می گیرند وهمین تحقیر زمینه شکست مستکبرین فراهم می کند ازهمین رو نوح خطاب به قومش می گوید:
«يا قوم إن كان كبر عليكم مقامي و تذكيري بآيات الله فعلي الله توكلت فأجمعوا أمركم و شركاء كم ثم لايكن أمركم عليكم غمه ثم اقضوا إلي و لاتنظرون: اي قوم من اگر مقام و يادآوري من به آيات الهي بر شما سنگين و تحمل ناپذير است (هر كار از دستتان ساخته است بكنيد) من بر خدا توكل كرده ام، فكر و قوه و قدرت خود و خدايانتان را يك جا گرد آوريد تا هيچ چيز بر شما پوشيده نماند، پس اگر مي توانيد به حيات من پايان دهيد و هيچ مهلتم ندهيد.»
اين آيه، سخن حضرت نوح(ع) به قومش است و لحن آن شامل تحقيرآميزترين گونه برخورد با آنان است. آن حضرت مي فرمايد كه همگي شما با خدايانتان متحد شويد و بر من هيچ ترحم نكنيد و اگر مي توانيد جان مرا بگيريد وخود را راحت كنيد، ولي بدانيد كه من به پشتيبان قادر و توانايم تكيه كرده ام و از شما خوف و هراسي ندارم.
و همچنین در برخورد ساحران فرعون نيز پس از ايمان آوردن به موسي(ع)، برخوردي كوبنده و تحقيرآميز با فرعون بود. آنان، پس از تهديدهاي فرعون مبني بر قطع دست و پايشان، با استواري تمام پاسخ دادند؛
گفتند: ما هرگز تو را بر معجزاتي كه به ما رسيده و بر خدايي كه ما را آفريده است ترجيح نمي دهيم و اختيار نمي كنيم. هر كار كه مي خواهي و مي تواني بكن كه قدرت تو تنها در پايان دادن به حيات دنيايي ما كارآيي دارد.
اين پاسخ بسيار تحقيركننده و شكننده بود و آنان به طاغوتي جبار چون فرعون اعلام كردند كه ما هرگز تو را بر خدا ترجيح نميدهيم و جايزه و پاداش تو براي ما ارزشي ندارد. اين گونه پاسخ ها و برخوردها، شكوه و شوكت مستكبران ر ا خرد و تباه مي كند و آن هيمنه ظاهري شکسته می شود
پنجمین راهکار در استکبار ستیزی بسیج کردن (( پابرهنگان ومستضعفین)) است چراکه تجربه تاریخی نشان می دهد که پایگاه اصلی همه انبیا ونهضت های توحیدی فقرا ومحرومین بوده اند که بیشترین اسیب اقتصادی ومعنوی را اینان از مستکبرین خورده اند وزخمی ازانان برسینه دارند ازهمین رو مستضعفان سخاوتمندانه ازجانشان هزینه کرده اند تامستکبرین را از اریکه قدرت پایین اورده ونهضت توحیدی را پیروز نمودند ازهمین رو استراتژی قرانی درمقابله با استکبار حمایت از مستضعفان است که می گوید
(وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا (سوره نسا،آیه ،۷۵) :چرادر راه خدا و (درراه)مردان وزنان وکودکانی که (به دست ستمگران)تضعیف شده اند ، پیکار نمی کنید؟!همانافرادگویندپروردگاراذ!!ماراازاین شهر(مکه )که اهلش ستمگرند،،بیرون ببر؛وازطرف خود،برای ماسرپرستی قرارده؛واز حانب خود،یار ومددی برای ما تعیین فرما))
ششمین راهکار دراستکبار ستیزی ومقابله با سلطه طلبان(وحدت وانسجام) است .چراکه شگرد واستراتژی سلطه طلبان ایجاد تفرقه وتشتت بین پیکار گران وسر گرم کردن انان با خودشان است استکبار ستیزی دراین است که درجهت مخالف مستکبرین گام بر داشته شود وان راهی جز اتحاد بین پیکار گران نخواهد بود وباوحدت وانسحام است که ضربه های مهمی بر مستکبرین وارد می شود ازهمین رسول خدا(ص)باورود به مدینه عقد اخوت بین مهاجر وانصاربست وبا چنین اتحادی توانست پایگاه اصلی دشمن را که مکه بود فتح کند وقران کریم نیز اتحاد بین مسلمین را اصل قرار داده ومی فرماید:
((وَأَطيعُوا اللَّهَ وَرَسولَهُ وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ريحُكُم ۖ وَاصبِروا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرينَ﴿سوره انفال،آیه ۴۶﴾ :
و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!)
هفتمین راهکار دراستکبار ستیزی ((رهبری نهضت)) است که سه ویژگی را داشته باشد وان این که:
اولا؛((اهل مصانعه)) یعنی سازشکار وسا خت وباخت با اهل باطل ومستکبرین نباشد
ثانیا؛((اهل مضارعه))یعنی همرنگ با جماعت باطل وبیهوده کاران نباشد
ثالثا؛((اهل اتباع المطاع))یعنی گرایش وطمع به زر اندوزی وزر پرستی ودنیا گرا یی نداشته باشد وبرسر حق به معامله با اهل باطل ننشیند ازهمین روست امام علی (ع)می فرماید:
((لایقیم امرالله الامن لایصانع ولا یضارع ولا یتبع المطا مع:فرمان خدا برپاندارد،جز ان کس که در اجرای حق مدارا نکند ،سازشکار نباشد پیرو ارزو ها نگردد:نهج البلاغه ،حکمت۱۱۰))
رسول الله (ص)با ویژگی های سه گانه رهبری نهضت توحیدی را به عهده داشت که در تمام مدت بیست وسه سال از
بعثت باهمه فشارها وجنگ ها هرگز روی اصول با کفار و مستکبرین به ساخت وبا خت ومعامله ننشست و اهل بیت علیهم السلام نیز درزندگانی دویست وپنجاه ساله خویش سیره ومشیشان جز سیره رسول الله (ص)نبوده است وبه دلیل همین خصلت استکبار ستیزی بوده است که فرمودند: (مامنا الا مقتول اومسموم)
امام خمینی رضوان الله علیه نیزبا همان مشی وسیره استکبار ستیزی دربرابر همه سلطه جهانی ظاهر شد و با صراحت در نفی هرگونه سازش با استکبار جهانی فریاد بر میآورد: «کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!… اگر بندبند استخوان هایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمیکنیم.» (صحیفه امام، ج 21، ص 69، 13/4/1367)
و همچنین در تعیین این خط مشی اساسی و زیربنایی با قاطعیت و صراحت و صلابت با نفی نگاههای انحرافی اعلام مینماید:
«ملیگراها تصور نمودند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بینالملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما میگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.» (صحیفه امام، ج1، ص 21، 15/2/1323).
منبع:(تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسولالله صل الله علیه و آله)/ سید محمدتقی قادری»
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب