15
شهریور

احوال كنيز سيدالشهداء عليه السلام در غارت خيمه ها

احوال كنيز سيدالشهداء عليه السلام در غارت خيمه ها

در مجالس المتقين فاضل برغانى (اعلى الله مقامه ) روايت كرده است :
كه جناب سيدالشهداء كنيزى داشت ، و در هنگام غارت خيمه ها مشغول گريه و زارى براى آقاين خود بود، قيس بن ظفر ملعون داخل خيمه اش شد، هر چه كه در خيمه بود، برداشت بعد نظرش به آن كنيز افتاد، خواست كه لباس و گوشواره و خلخال آن بيچاره را بگيرد.
گريان و لرزان گفت :
اى لعين همين درد كشته شدن آقايان من به من بس است ديگر بيشتر از اين مرا عذاب مده ، و از خدا و رسول حيا كن ، اما آن حرام زاده بى حيايى نموده و با كنيز در آويخت تا گوشواره و مقنعه اش را بردارد آن ضعيفه با دو دست از مقنعه و گوشوارشه محكم گرفت و رها نكرد، آن معلون هر چه كشيد، رها نكرد.
پس آن شقى با تازيانه آن قدر به دست وبازوهاى آن مظلومه زد كه بازوهايش ‍ شكست بعد از آن همه اش را غارت كرد.
الا لعنة الله على القوم الظالمين

داستانهايى از انوار آسمانى-يوسفى


free b2evolution skin
15
شهریور

تكلم ذوالجناح با امام حسين عليه السلام درچند جا

تكلم ذوالجناح با امام حسين عليه السلام درچند جا

اول : تكلم ذوالجناح در وقت سوارى آن در خيمه گاه كه عرض كرد: (( اسئلك ان اكون مركوبك الى يوم القيامه ))
دوم : وقتى كه آن حضرت به شريعه فرات داخل شده عطش ذوالجناح را ملاحظه فرمود، خطاب به آن حيوان تشنه كام فرمود: (( انت عطشان و انا عطشان و الله لاذقت الماء حتى تشرب )) آن حيوان سرش را بالا گرفته گفت : يا سيدى انت اشد عطشا منى لوجوه ، اول كثرت جراحات دوم طول محاربه ، سوم شدت حرارت آفتاب ، چهارم بسيارى حركت ، پنجم سوختگى قلب از شهادت على اكبر و قاسم و عباس ، ششم جارى شدن خون بسيار از جراحات هفتم سوزش غصه اهل بيت جگر سوخته ، هشتم سوزش ديدن بدنهاى پاره پاره شهدا، در روى زمين و خاك گرم كربلا.
اما تكلم سوم : ذوالجناح در وقت خبر آوردن شهادت به خيمه گاه كه مى گفت : الظليمة الظليمة .
چهارم : وقتى كه جناب سكينه سوال كرد كه : اى حيوان (( هل سقى ابى ام قتل عطشانا قال ذوالجناح بل قتل عطشانا))

داستانهايى از انوار آسمانى-يوسفى


free b2evolution skin
15
شهریور

نيكي

نيكي

امام على عليه السلام :

خَرَجَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَلَى أَصْحَابِهِ وَ هُمْ يَتَذَاكَرُونَ الْمُرُوءَةَ فَقَالَ أَيْنَ أَنْتُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فِي أَيِّ مَوْضِعٍ فَقَالَ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ فَالْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّل‏

امام على عليه السلام بر یارانش عبور كردند كه درباره مروت صحبت می کردند. فرمودند: آيا خداوند در كتاب خود پاسخ شما را نداده است، گفتند ای امیر المومنین در کجا؟ فرمودند آن جا كه مى فرمايد: «همانا خداوند به عدل و احسان فرمان مى دهد؟» عدل، انصاف است و احسان، نيكى و بخشش.

معانی الاخبار ص 257 ، ح1


free b2evolution skin
15
شهریور

هفت مرغى كه در مصيبت و بر مظلوميت سيد الشهداء عليه السلام گريستند

هفت مرغى كه در مصيبت و بر مظلوميت سيد الشهداء عليه السلام گريستند

در كتاب تحفه رضويه مسطور است ، كه بعد از شهادت امام حسين عليه السلام هفت مرغ در مصيبت آن مظلوم گريستند، كه تا گواه و برهان بر مظلوميت و شدت مصيبت آن حضرت باشند و اشاره شود، به اين كه بايد جميع اشياء در مصيبت آن حضرت گريان و نالان باشند.
اول : غراب (كلاغ ) كه خبر شهادت آن حضرت را در مدينه به دختر عليله اش فاطمه صغرى درآورد، چنانچه تفصيل احوالات اين غراب در كتب مقاتل وهمين كشكول النور مبسوطا مذكور است .
دوم : مرغ جون كه قسمتى از قطا است و شكم و پاهاى آن سياه مى باشد، چنانچه آن حضرت در وداع خود به سكينه فرمود: (( لو ترك القطا لنام )).
سوم : حمامه راعبيه به روايت كامل الزياره داود بن فرقدم مى گويد: در خدمت حضرت صادق عليه السلام بودم ، حمامه راعبى را ديدم كه صيحه بسيار مى كشد، بعد از زمان طويلى هر دو ديده اش را به طرف آن حضرت گردانيده ، نگاه حسرتى به آن حضرت مى كند، پس آن بزرگوار فرمود: مى دانى كه اين حمامه چه مى گويد:
عرض كرد : نميدانم فرمود: مى گويد: (( لعن الله قاتل الحسين عليه السلام )) يعنى خدا بر كشنده گاه حسين عليه السلام لعنت كند اى داود از اين حمامه ها در خانه هاى خود نگاه داريد.
چهارم : بوم است كه به روايت كامل الزيارة هميشه در بيت المعموره ها منزل داشت ، و با مردم اكل و شرب مى نمود، و بعد از شهادت جناب مظلوم كربلا در خرابه ها و كوهها و صحراها منزل مى كرد.
پنجم : گنجشكها هستند راوى مى گويد: هر بار نان خرد مى كردم ، گنجشكها مى خوردند، همين كه روز عاشورا شد، ديدم آن گنجشكها از ان نان اصلا نخوردند، دانستم كه به جهت مصيبت جناب حضرت سيدالشهداء عليه السلام ماتم زده شده اند.
ششم : مرغيست كه در حوالى مدينه ، در نخلستان يهودى از خون سيدالشهدا كه در پرهاى او بود قطره اى چكيده چشم كور دختر يهودى بينا شد، و علتهاى بدنش تماما مرتفع شده سبب مسلمان شدن پدرش و اتباع او گرديد.
هفتم : آن مرغيست كه در جزاير هندوستان مسمى به جزيره سيستان مى باشد، راوى اين حكايت مى گويد: در آن جزيره درخت بسيار بزرگى ديدم كه از براى آن درخت شاخه هاى بسيار بود، هر وقت كه باد به آن درخت مى وزد، واضح و گشاده مى شنيدم ، كه اين كلمات از شاخه هايش ‍ ظاهر مى شد.
(( آه مظلومم حسين ، آه محرومم حسين ، آه شهيدم حسين ، آه وحيدم حسين ، آه چه شد اكبرت ، آه چه شد اصغرت ، آه چه شد قاسمت ، آه چه عباست ، آه غريبم حسين ، آه شهيدم ، حسين )).
راوى مى گويد: چون اين كلمات را شنيدم آن قدر گريستم كه غش كردم ، چون به هوش آمدم ، ديدم يك مرغ بزرگى بالاى آن درخت بال وپر مى زند، و صراحتا اين كلمات را تكرار مى كند و بعد از شنيدن اين كلمات ديدم خون از شاخه هاى درخت جارى شد

داستانهايى از انوار آسمانى-يوسفى


free b2evolution skin
15
شهریور

صلوات بر سيد الشهداء عليه السلام مساويست با...

صلوات بر سيد الشهداء عليه السلام مساويست با…

در بندى مرحوم ذكر كرده است كه در نزد حضرت صادق عليه السلام شخصى از اصحابش بود، پس زمانى كه شب داخل شد و نماز واجبى را ادا كردند، طعام تناول نمودند، بعد از آن ، آن شخص خوايد، و حضرت مشغول عبادات و مناجات با قاضى الحاجات گرديد. تا طلوع صبح صادق حضرت هيچ نخوابيد، چون صبح شد، آن شخص بيدار شد عرض كرد:
يا سيدى قسم ، به خدا من از نجات خود ماءيوس شدم ، و اميد نجات اصلا ندارم ، حضرت فرمود چرا؟ عرض كرد: كه چون احوالات جناب تو چنين باشد، كه با وجود منصب امامت و طهارت اصلا نخوابيدى و متصل به عبادت و مناجات شب را ره روز آوردى و از خوف الهى لذت خواب به چشمهاى مباركت نيامد، و گريستى با اين كه خداوند عالم خلق نكرده است ، آسمانها و آنچه در آسمانهاست و دنيا و آخرت را مگر به بركت وجود مبارك شما، پس من چگونه اميد به نجات داشته باشم ، با اين احوال و كمى طاعات و عبادات كه دارم .
حضرت فرمود: كه تو شب گذشته عملى انجام دادى كه آن عمل تو با فضيلت آن چه كه من مشغول آن شدم ، مساويست . عرض كرد كه من در شب گذشته چه كردم ، فرمود: زمانيكه مى خوابيدى عطش بر تو غلبه كرد، برخاستى و كوزه را برداشتى و آب نوشيدى و حسين عليه السلام را به ياد آوردى و بر او صلوات فرستادى و قاتلينش را لعنت كردى ! و به خوابگاه خود بازگشتى ، و خوابيدى و اين ، آن عمل فضل توست .
فاضل مرحوم مى فرمايد: كه بايد لابدا مقيد كنيم آن چنانكه در اين روايت است به قيدى و آن ، اين است كه قائل شويم بر اين كه مقصود امام عليه السلام از اين كه به آن شخص فرمود كه فضل صلوات بر حسين عليه السلام و لعن تو بر قاتلينش مساويست با آن چه كه ، من به عمل آوردم ، و از شب تا صبح مشغول دعا و تضرع بودم

داستانهايى از انوار آسمانى-يوسفى


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم