در شهادت على اكبر (ع )
در شهادت على اكبر (ع )
روز عاشورا كه چون نعش خون آلود على اكبر را به خيمه گاه آوردند جميع اهل بيت به سر نعش آن جوان حاضر شده هر يكى با زبانى نوحه و ناله كرده و به حالش مى گريستند مگر مادرش ليلا و بيمار كربلا سر نعش على اكبر نيامدند تا اينكه به سيدالشهدا عليه السلام عرض كردند فدايت شوم ليلا از تو حيا مى كند و به سر نعش فرزندش نمى آيد حضرت از اين سخن به كنارى تشريف برد ليلا بنا كرد به آمدن اما چطور مى آمد يك دستش را جناب زينب خاتون گرفته و دست ديگرش را جناب ام كلثوم گرفته بود چون بر سر نعش على اكبر رسيد يك مرتبه والده و اعلياه گفت و خود را به نعش خون آلود پسرش انداخت و صيحه مى كشيد.
داستانهايى از انوار آسمانى-يوسفى