5
مهر

آگاهى حضرت امير از سرگذشت خؤ له حنفية

آگاهى حضرت امير از سرگذشت خؤ له حنفية

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

وقتى ابوبكر بر مسند خلافت تكيه زد، خالد بن وليد و ماءمور جمع آورى زكاة قبيله بنى حنفية كرد، وقتى خالد براى گرفتن زكاة رفت آنها گفتند:
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هر سال مردى را براى جمع آورى زكات نزد ما مى فرستاد، او زكاة را از اعتياد مى گرفت و ميان فقراى ما تقسيم مى كرد تو نيز چنين كن .
خالد (كه دنبال بهانه مى گشت ) به مدينه برگشت و به ابوبكر گفت : اينها زكات نمى دهند! ابوبكر لشكرى را همراه خالد روانه كرد (وقتى به آنها رسيد، آنها تكبير گفتند و به استقبال آمدند، خالد با حيله و به تهمت به آنها حمله كرد و به طمع رسيدن به همسر زيباى رئيس قبيله شوهر او را كشت و همسر او را گرفته و بلافاصله مورد تجاوز قرار داد زنانشان را اسير و به مدينه برگشت .
مالك رئيس مقتول آن قبيله در جاهليت رفيق عمر بود، عمر به ابوبكر گفت : خالد را اول حد زنا بزن به خاطر تجاوز او با همسر مالك و سپس او را براى تقاص مالك بكش .
ابوبكر گفت : خالد ياور ماست و غفلت كرده !! (و دو صد افسوس كه احكام الهى و خون و نواميس مردم اينگونه مورد بازيچه قرار گيرد)

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
5
مهر

اسيران مسلمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله

اسيران مسلمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

آنگاه اسيران را وارد مسجد كردند يكى از آنان بانوئى بود به نام خؤ لة ، خود را به قبر پيامبر رساند و به آن پناه برد و گريست و گفت :
اى رسول خدا از اعمال اين قوم به تو شكايت مى كنم ، ما را بدون گناه اسير كردند با آنكه ما مسلمانيم !

ادامه »


free b2evolution skin
5
مهر

حضرت امير عليه السّلام خوله را نجات داد

حضرت امير عليه السّلام خوله را نجات داد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در اين ميان ناگاه حضرت على عليه السّلام وارد شد، ايستاد و به مردم و آن زن نگاهى نمود و فرمود: صبر كنيد تا من از حال اين زن بپرسم آنگاه فرمود:

ادامه »


free b2evolution skin
5
مهر

گفتگوى حضرت امير با جاثليق يهودى

گفتگوى حضرت امير با جاثليق يهودى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سلمان فارسى گويد: مردى به نام جاثليق بزرگ نصارى با عده اى از مسيحيان نزد ابوبكر آمدند و از او سئوالاتى كردند كه از جواب دادن عاجز ماند.
عمر گفت : اى مسيحى از اين كار دست بردار وگرنه خون تو را حلال مى كنيم !! جاثليق گفت : آيا اين عدالت است در مقابل كسى كه براى هدايت آمده ؟ كسى را معرفى كنيد تا من سئوالات خود را از او بپرسم .

ادامه »


free b2evolution skin
5
مهر

آگاهى حضرت امير عليه السّلام به سارق و سرقت او

آگاهى حضرت امير عليه السّلام به سارق و سرقت او

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مردى در زمان حضرت امير عليه السّلام هزار دينار از بيت المال سرقت كرد، هيچكس نيز از آن مطلع نبود، حضرت امير عليه السّلام سلمان را فرستاد تا نزد آن مرد رود و بگويد: مال را برگردان خداوند مى فرمايد: هر كه خيانت كند با آنچه خيانت كرده محشور شود. سلمان نزد دزد آمد و پيغام حضرت را داد.
دزد بى شرم كه سّرش فاش شده بود گفت : جادوى فرزندان عبدالمطلب چه بسيار است ؟! كسى از اين مسئله آگاه نبود سپس افزود:
عجيب تر از آن اينكه روزى على را ديدم كه كمان پيامبر صلى الله عليه و آله را در دست داشت ، من او را مسخره كردم ، ناگاه كمانرا به طرف من انداخت و فرمود: بگير دشمن خدا را، ناگاه آن كمان به صورت اژدهائى شد و به من حمله ور گرديد، او را قسم دادم تا اينكه آنرا گرفت و به شكل اول برگردانيد.
مؤ لف گويد: ما در اول كتاب احاديثى را ذكر نموديم كه دلالت بر قدرت اهل البيت عليه السّلام بر كارهائى بس عظيم تر از اينها مى كرد و آنچه خداوند به ديگر انبياء داده است از جمله حضرت موسى كه عصا در دست او اژدها مى شد به ايشان عطا فرموده است .

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم