شفاعت
«شفاعت» از ماده «شفع» به معنای جفت است. علت اینکه به وساطت شخص برای نجات گناه کار شفاعت گفته می شود، این است که مقام و موقعیت شفاعت کننده و نیروی تأثیر او، با عوامل نجاتی که در وجود شفاعت شونده هست (هر چند کم و اندک باشد) به ضمیمه و کمک هم، موجب خلاص شخص گناه کار می گردند.
شفاعت، یکی از اصول مسلم اسلام است که همه فرق مسلمان به پیروی از آیات قرآن و روایات، آن را پذیرفته اند. هر چند در نتیجه شفاعت با هم اختلاف نظر دارند.
حقیقت شفاعت این است که انسان گرامی که در نزد خداوند، قرب و مقامی دارد، از خدای متعال خواهان بخشودگی گناهان و یا ارتقاء درجه انسانی دیگر گردد و از راه اولیای خدا و بندگان برگزیده او رحمت و آمرزش و فیض الهی به مردم برسد. همان گونه که هدایت الهی که از فیض های خداوند است، در این دنیا از راه پیامبران و کتب آسمانی او به مردم می رسد، آمرزش الهی نیز در قیامت، از همین راه به گناه کاران می رسد.
رسول گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند: «پنج چیز به من ارزانی شد … و شفاعت به من عطا شد، پس آن را برای امت خود ذخیره نمودم».
در احادیث اسلامی دعای مسلمان در حق مسلمان دیگر شفاعت شمرده شده است. ابن عباس از پیامبر نقل می کند که هرگاه مسلمانی بمیرد و بر جنازه او چهل مرد - که شرک نمی ورزند - نماز بگزارند، خداوند شفاعت آنها را درباره وی می پذیرد.
در این حدیث دعاکننده به عنوان شافع معرفی شده است. البته گفتنی است که شفاعت، مطلق و بدون قید و شرط نیست، بلکه شرایطی دارد:
١. شفیع از جانب خدا باید اذن داشته باشد. قرآن مجید در این باره می فرماید:
«لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَهَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً» (مریم:٨٧)
آنان هرگز مالک شفاعت نیستند مگر کسی که نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانی دارد.
همچنین درآیه دیگر می فرماید:
«یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَهُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً» (طه: ١٠٩)
در آن روز شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد، جز کسی که خداوند به او اجازه داده و به گفتار او راضی است.
٢. شخص مورد شفاعت نیز باید شایستگی دریافت فیض الهی را از طریق شفیع پیدا کند؛ یعنی رابطه ایمانی او با خدا و پیوند روحی وی با شفیع، برقرار باشد، بنابراین کافران که رابطه ایمانی با خداوند ندارند و برخی از مسلمانان گناه کار؛ مانند گروه بی نماز و آدم کش که فاقد پیوند روحی با شفیع هستند، مورد شفاعت قرار نمی گیرند.
قرآن درباره افراد بی نماز و منکران روز رستاخیز می فرماید: « فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَهُ الشَّافِعِینَ » ؛ «ازاین رو، شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودی نمی بخشد» . (مدثر: 4٨)
همچنین درباره ستمگران می فرماید:
«ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ» (مؤمن: ١٨)
برای ستمکاران دوستی وجود ندارد، و نه شفاعت کننده ای که شفاعتش پذیرفته شود.
بنابراین خداوند دعای اولیای خودش را در زندگی دنیوی سبب آمرزش قرار داده است چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز به فرموده قرآن از کسانی بود که دعایش در حق گناه کاران مستجاب می شد:
«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً» (نساء: 64)
واگر این مخالفان هنگامی که به خود ستم می کردند به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.
در روز رستاخیز نیز دعا و وساطت ایشان می تواند سبب آمرزش یا بالا رفتن درجه بعضی از مردم شود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «شفاعت من در روز رستاخیز، از آن کسانی از امت من است که مرتکب گناهان کبیره شده اند» .
اما فرقه وهابیت، شفاعت از اولیای خدا را حرام می داند. «ابن تیمیه» می گوید: «اگر کسی بگوید: از پیامبرصلی الله علیه و آله به جهت نزدیکی به خدا می خواهم تا شفیع من در این امور باشد، این از کارهای مشرکان است» .
دلیل آنها بر شرک بودن شفاعت این است که خداوند بت پرستان حجاز را ازآن رو مشرک خوانده است که آنها از بت ها طلب شفاعت می نمودند و در مقابل آنها به ناله و زاری می پرداختند و درخواست وساطت می کردند؛ چنان که آیه زیر بر آن گواهی می دهد:
«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَ-ضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ» (یونس: ١٨)
آنها غیر از خدا، چیزهایی را می پرستند که نه به آنان زیان می رساند و نه سودی می بخشد و می گویند: اینها شفیعان ما نزد خدا هستند.
بنابراین هر نوع شفاعت خواهی از غیر خدا، شرک و پرستش شفیع خواهد بود.
پاسخ: این آیه کوچک ترین دلالتی بر مقصود آنان ندارد، و علت مشرک بودن آنان از نظر قرآن این است که بت ها را می پرستیدند تا سرانجام آنها را شفاعت کنند نه اینکه از بت ها شفاعت خواسته باشند؛ زیرا اگر شفاعت خواهی از بت ها، پرستش آنها بود، دیگر دلیلی نداشت که بعد از « وَ یَعْبُدُونَ » جمله « وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا » آورده شود.
عطف این دو جمله به هم، نشان می دهد که موضوع پرستش بت ها غیر از مسئله شفاعت خواهی از آنان بوده است. پرستش بت ها نشانه شرک و دوگانه پرستی است و شفاعت خواهی از سنگ و چوب عمل احمقانه و دور از منطق و علم است.
این آیه هرگز دلالت ندارد که شفاعت خواهی از بت ها پرستش آنها است، چه رسد به اینکه شفاعت خواهی از اولیای حق و عزیزان درگاه وی نشانه پرستش آنها باشد.
بنابراین علاوه بر آیات قرآن که دلالت بر مشروعیت و تجویز شفاعت دارد، شواهد روایی و تاریخی بسیاری بر رویکرد مسلمانان از گذشته تاکنون بر اعتقاد به شفاعت وجود دارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله دراین باره می فرمایند: «شفاعت من در روز رستاخیز، از آن کسانی از امت من است که مرتکب گناهان کبیره شده اند» .
حتی در متن زیارتنامه هایی که علمای اهل سنت در کتب خویش آورده اند، مسئله توسل و شفاعت مطرح است، که به یک مورد آن اشاره می شود.
در یکی از زیارت ها خطاب به رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است:
. . . سلام بر تو ای پیامبر رحمت و ای شفیع امت! . . .
درود خدا بر بهترین مکانی که جسم پاک تو را در برگرفته است.
ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! ما مهمانان تو و زائران حرمت، از شهرهای دور، با پیمودن دشت ها و بیابان ها به زیارت تو آمده ایم و شرافت یافته ایم که در پیشگاه تو فرود آییم، تا به شفاعت تو دست یابیم و به یادگارها و آثار بازمانده از تو بنگریم و برخی از حقوق تو را ادا کنیم و تو را در پیشگاه پروردگارمان شفیع قرار دهیم. بار گناهان کمرهای ما را شکسته است و تو شفیعی هستی که شفاعتت پذیرفته است و ما را به شفاعتت وعده داده اند، پس در پیشگاه خدا شفیع ما باش و از پروردگار بخواه که ما را بر سنت تو بمیراند و در زمره همراهانت برانگیزد. . . شفاعت، شفاعت، یا رسول اللهصلی الله علیه و آله! . . .
یکی از علمای اهل سنت می نویسد:
زائر پیامبر صلی الله علیه و آله به آن حضرت توسل جوید و در توسل به او، از خداوند به جاه و مقام وی مسئلت کند؛ زیرا توسل به حضرتش کوه های گناه و بارهای سنگین معاصی را فرو می ریزد. برکت شفاعت او و عظمتش در پیشگاه پروردگار، در حدی است که هیچ گناهی یارای ماندن در برابرش نیست. هرکس جز این عقیده داشته باشد، محرومی است که خداوند، چشم بصیرتش را کور کرده و دلش را به گمراهی کشانده است. آیا مخالف این عقیده، این آیه را نشنیده است: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ. . .» .
در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله ، گناه کاران برای درخواست مغفرت به حضور وی می رسیدند و آن حضرت نیز به آنان، نسبت شرک نمی داد. در سنن ابن ماجه از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود:
آیا می دانید که خدا امشب مرا بین چه چیزهایی مخیر فرمود؟ گفتیم: «خدا و پیامبر بهتر می دانند» . فرمود: «او مرا مخیر ساخت بین اینکه نصف امت من وارد بهشت گردند و بین شفاعت، پس شفاعت را اختیار نمودم» . گفتیم: «ای پیامبر خدا، از پروردگار خود بخواه که ما را شایسته شفاعت گرداند» . فرمود: «شفاعت، برای هر مسلمانی خواهد بود»
در این حدیث به روشنی، یاران پیامبر از خود او درخواست شفاعت می کنند و می گویند: «أدع الله. . .»
منبع: زیارت(آثار،آسیب ها و شبهات) محمد رضا اسلامی ندوشن