18
بهمن

قواعد تغذیه در اسلام

در دین مبین اسلام، تغذیه از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ برخی از قواعد تغذیه در اسلام 
1. ضرورت دقت همه جانبه در تغذیه«فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ؛انسان باید به غذای خویش (و آفرینش آن) بنگرد! ».اعم از غذای جسم یا غذای روح مانند علم و دانشی که می آموزد. دقت در حلال بودن، پاک بودن، سازگار با بودن، مقدار آن، آفرینش و خلقت آن، تأثیرات آن در بدن، شناخت صاحب حقیقی و آفرینده آن (خداوند)،…

2. انتخاب آگاهانه«…فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ؛…تا بنگرد کدام یک از آن ها غذای پاکیزه تری دارند و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد.».

3. بهره گیری از غذاهای پاکیزه و سازگار«کُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ …؛بخورید از روزی های پاکیزه ای که به شما داده ایم…»

4. بهره گیری از غذای حلال«…أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ …؛چهارپایان برای شما حلال شده است».

5. رعایت اعتدال و میانه روی«كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا؛بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید».امام صادق: (علیه السلام) اگر مردم حد میانه را در خوراک رعایت می کردند بدن هایشان پایدار (و سالم) می ماند.

6. اجتناب از غذای پلید و حرام
قرآن کریم: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ…؛گوشت مردار و خون و گوشت خوک، …همه بر شما حرام شده است».امام صادق: (علیه السلام) خوردن هر چیزی که برای سلامتی انسان زیان آور باشد، حرام است مگر در حال ضروری و ناچاری.

7. پرهیز

امام کاظم: (علیه السلام) پرهیز، آن نیست که چیزی را به کلی وا بگذاری و هیچ نخوری؛ بلکه پرهیز، آن است که از چیزی بخوری، اما کم بخوری.

منبع خوراک های هفت گانه بر اساس دیدگاه طب ایرانی، دانش نوین، آیات و روایات/ گردآوری رحمت پوریزدی


free b2evolution skin
18
بهمن

شش چیز در مؤمن نیست

امام صادق علیه السلام فرمود: شش چیز در مؤمن نیست- این همان خودداری هاست مؤمن معتقد این شش مورد در زندگی اش نیست.

1. سخت گیری بی مورد

«العمر»:سخت گیری. فرزندان بعضی از خانواده ها به دلیل سخت گیری والدین از آنها زده می شوند و انحراف پیدا می کنند و معتاد می شوند، کما این که سهل گیری و بی مبالاتی نیز خطرناک است.

🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺
🌺🌺🌺


2. خیر نرساندن

«والنّكد»:نكد؛ یعنی بی خیری و بخل. «نکد»که در قرآن آمده است یعنی زمینی که در آن چیزی عمل نمی آید.«نکد»مصدر است؛ یعنی بی خیری، خیر به کسی نرساندن. مؤمن این گونه نیست یعنی مانع خير نمی شود.

 

🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺

🌺🌺🌺

3. بهانه جویی

«واللّجاجة»: که صحيح أن ئجاجت است، به فتح لام که ما در فارسی لجاجت می گوییم؛ یعنی لجوج بودن و بهانه گیر بودن.


🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺

🌺🌺🌺

4. دروغ

«و الكذب»:دروغ.


🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺

🌺🌺🌺

5. حسادت 

«والحسد»: حسادت ورزیدن.


🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺

🌺🌺🌺

6. ظلم کردن

«والبغي»:ظلم، که بدترین اینها همان لجاجت است. در حدیث داریم که لجاجت خوی ابلیس است، چون بهانه گرفت و گفت: سجده نمی کنم چون من از آتشم و انسان از خاک است. بالاخره اگر تو خدا پرستی و خدا را قبول داری او فرمان می دهد سجده کن، او چیزی در این انسان دیده است، چرا مخالفت می کنی؟ لذا معروف است که لجاجت خلق ابلیس و ویژگی شیطان است. علی من فرمود: «أللَّجاجُ بَذرُ الشَّرِّ» لجاجت ریشه تمام شرها و بدبختی هاست.

 

✨✨✨

منبع 

سخنرانی های استاد رفیعی ویژه خانواده حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر حسینی نیشابوری


free b2evolution skin
18
بهمن

انبساط نفس

سرور و شادمانی از عوامل مهم انبساط و گشایش نفس و روح انسان است. نشاط و شادابی به انسان نیرو می بخشد و او را برای کوشش در امور معاش و تعالی معنوی آماده می سازد.

در برابر آن غم و اندوه موجب گرفتگی و افسردگی روح آدمی می گردد و انبساط نفس را از انسان می گیرد و او را نسبت به زندگی و حرکت های معنوی دلسرد می کند.و این حقیقتی است که امیرالمؤمنین علیه السلام در دو جمله بسیار زیبا بیان فرموده اند:

اَلسُّرورُ یَبْسُطُ النَّفْسَ وَ یُثیرُ النَّشاطَ وَ الغَمُّ یَقْبِضُ النَّفْسَ وَ یَطْوی الانْبِساطَ؛ سرور و شادمانی، نفس را انبساط می بخشد و نشاط و شادابی را بر می انگیزاند. و غم و اندوه، نفس را گرفته می کند و نشاط و انبساط را درهم می پیچد.

بنابراین، آدمی باید غم و اندوه به خود راه ندهد و همیشه خود را شاد و مسرور و سرحال نگه دارد تا امور خود را با موفقیت به انجام رساند. برای این مهم باید به دنبال عوامل شادی بود و در به دست آوردن آنچه نشاط و شادی را فراهم می سازد و غم و اندوه را می زداید و انسان را مهیای حرکت می کند، باید تلاش کرد.

منبع نشاط و شادی / حبیب الله فرحزاد.


free b2evolution skin
17
بهمن

حقوق دیگران را جدی بگیریم

در فتاوای فقها آمده است که اگر می خواستم نماز بخوانم و همان هنگام طلبکاری آمد و گفت: امروز پول مرا باید می دادی، و پول خود را طلب کند، من حق ندارم نماز اول وقت بخوانم؛ چون وقت نماز موسع است. تا غروب وقت دارم.

بنابر این، اگر کسی به مسجد برود و به حقوق مردم بی اعتنا باشد، در حق دیگران ظلم کرده و برای او خیلی مهم نیست. فرمود: به مسجد نرود. اگر برود مورد لعن و نفرین خداست.البته منظور این روایت این نیست که اگر کسی مدیون است، دیگر به مسجد نرود. بلکه منظور این است که زودتر دینش را ادا کند. فكر او این نباشد که من نماز خواندم تمام، خدا دیگر درست می کند.

💖‌‌💖‌‌💖‌‌

متأسفانه امروزه بیشتر نگرانی ها از کسانی است که برای نماز جماعت به مسجد می روند، اما ظهر با بداخلاقی به خانه بر می گردند. می گویند: ما نماز خود را خواندیم، دیگر خدا درست می کند. اگر در خانه بداخلاقی کردیم، چندان مهم نیست. این قطعا مشمول این حدیث است.

💖‌‌💖‌‌💖‌‌

بنابراین، منظور این است که باید در صدد جبران باشد. و الا چه کسی است که مدیون نباشد؟ اگر این طور باشد، هیچ کس نباید به مسجد برود. ولی از آن طرف اگر کسی بدهی دارد و می گوید من کاری ندارم؛ مهم نیست،خداوند می فرماید: «فإنّي ألعَنُهُ». البته من او را لعنت میکنم؛ چون نسبت به حق مردم بی تفاوت است و برای او مهم نیست.

💖‌‌💖‌‌💖‌‌

در حدیث قدسی آمده است که خداوند متعال فرمود:و عِزَّتي و جلالِي ، لا يَجُوزُني ظُلمُ ظالِمٍ و لَو كَفٌّ بِكَفٍّ به عزت و جلالم سوگند که ستم هیچ ستمکاری بدون کیفر از من نگذرد، هر چند زدن دستی به دستی باشد.ما گاهی تا می گوییم ظلم، سراغ ستمگران بزرگ می رویم. ظلم محدودیتی ندارد.

💖‌‌💖‌‌💖‌‌

خداوند فرمود: به عزت وجلال خود من از ظلم ظالم نمی گذرم. حالا آن ظلم های بزرگ باشد یا نه، همین اندازه که دست کسی را گرفتی و یک مقدار بیش از حد فشار دادی. یک وقت فشار دادن دست از سر مهر و محبت و دوستی است، این اشکالی ندارد. ولی اگر برای اذیت دست کسی را گرفتی و فشار دادی، فرمود: من از این مقدار ظلم هم نمی گذرم.

منبع نداهای الهی در قیامت / سیدحسین حسینی قمی


free b2evolution skin
14
بهمن

علی حبل الله

پایین کوه ایستاد و نگاهش رو به بلندای قلّه انداخت از پایین تا بالای نگاهش، فقط کوه بود به صعود فکر می کرد و به فتح قُله طناب مخصوصش رو درآورد و آن را دور کمرش پیچید و توی دستش گرفت به اندازه کافی محکم بود آنقدر که با کشیده شدن روی سنگ های تیز کوه از بین نرود شروع کرد به بالا رفتن آنقدر از کوه بالا رفت که به نزدیکی قله رسید.

خسته شده بود و طنابِ دور دستش شل شد و در یک لحظه حواس پرتی، طناب ول شد یک دفعه چند متر سقوط کرد و به پایین پرتاب شد چشمانش را از ترس بسته بود و نفس نفس می زد ما بین زمین و آسمان معلق مانده بود قلبش می تپید و عرق از روی پیشانیش پایین می آمد چشمانش رو آرام باز کرد و دوباره طناب را محکم گرفت زیر لب زمزمه کرد: اگه طناب محکم نبود حتماً مرده بودم دوباره شروع کرد به بالا رفتن تا به قله رسید با خودش فکر می کرد آدمها تو دنیا، مثل کوهنوردها می مانند کسی که در مسیر صعود طنابی محکم نداشته باشد سرنوشتی جز افتادن به ته دره نخواهد داشت.

💖‌‌💖‌‌💖‌‌

آیه : وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا… آل عمران / 103 .و همگی به ریسمان الهی در آویزید و پراکنده نشوید.امام صادق علیه السلام فرمودند: « مائیم ریسمان الهی که خداوند عزوجل فرمود: ( و همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید)» . امام کاظم علیه السلام فرمودند: «علی بن ابیطالب علیه السلام ریسمان محکم الهی است »

💖‌‌💖‌‌💖‌‌

امام باقر علیه السلام فرمود: «ریسمان محکم خداوند، که مردم مأمور به توسل به آن هستند، آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم می باشند». به هنگام زیارت امیرالمؤمنین می خوانیم « سلام بر تو ای رشتۀ محکم خدا» «که به ریسمان تو چنگ زده ام».

به درگاه مسجد کوفه چون می رسیم در وصف امیر مؤمنان علی می خوانیم « ای رشته ی وصل کننده ما بین خدا و بندگان او» ریسمانی از آسمان به زمین، برای واسطه شدن میان خدا و خلق خدا، گویی دنیا به ظلمتکده ای تشبیه شده که راه برون رفت از آن در گرو چنگ زدن به حبل الهی است، چرا که بدان می توان نجات و رهایی یافت و یا خود را حفظ نمود .

💖‌‌💖‌‌💖‌‌

بواسطۀ ریسمان محکم می توان از چاه ظلمت بیرون آمد و یا به اوج قله ی انسانیت صعود نمود و در پرتگاهها و بحرانها آن را بهترین دست آویز قرار داد اگر این رشته نازک باشد، سقوط حتمی است ولی اینان (حبل الله المتین )اند.

یک سر این رشته در دستان معتصمین به ولایت است، و طرف دیگرش وصل شدن به درگاه خدای کریم است همگی را نیز به این موضوع امر نموده اند که متفرق و پراکنده نشوید.

💖‌‌💖‌‌💖‌‌

 

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم  فرمود: « اگر مردم همگی حول محور ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام جمع می شدند خداوند آتش را نمی آفرید »

💖‌‌💖‌‌💖‌‌

برای طی طریق و گذر از معابر و به چاه نیفتادن هر نابینا ریسمانی می کشیدند و بدو می گفتند سر رشته بگیر و بیا و اینجا حکایت همان است که کورکورانه، دست باید گرفت و دانست تنها راه رساندن این است و بس.

منبع پدر، مادر، مربی از علی بگو: گفتگو پیرامون فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام در فضای خانواده برای کودکان، بیرانوند، محمد،


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم