صلوات
كلام احسن
ذکر مبارک صلوات بر محمد و آل او (صلی الله علیه و آله وسلم) حجاب بر انداز است. گاه رفتار، کردار و نیات نادرست بندگان،حجاب بین خلق و حق تعالی می گردد که با ذکر صلوات آن حجاب از بین برداشته شده و دعاء به جانب او صعود می کند.
حکایت جالب قضاوت بهلول
هارون الرشید درخواست نمود کسی را برای قضاوت در بغداد انتخاب نمایید
اطرافیان او همه با هم گفتند عادل تر از بهلول سراغ نداریم او را انتخاب نمایید
خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند
بعد از دیدار با بهلول به او پیشنهاد قاضی شدن در بغداد را داد
بهلول گفت : من شایسته این مقام نیستم و صلاحیت انجام چنین کاری را ندارم
هارون الرشید گفت : تمام بزرگان بغداد تو را انتخاب کرده اند چگونه است که تو قبول نمی کنی !
بهلول جواب داد : من از اوضاع و احوال خودم بیشتر اطلاع دارم و این سخن یا راست است یا دروغ
اگر راست است که من به دلیلی که گفتم شایسته این مقام نیستم و اگر هم دروغ باشد که شخص دروغگو صلاحیت قضاوت کردن ندارد !
هارون الرشید اصرار فراوان کرد و بهلول در خواست کرد یک روز به او مهلت دهند تا فکر کند
فردا صبح اول طلوع بهلول بر چوبی نشست و در خیابان ها فریاد می زد اسبم رم کرده بروید کنار تا زیر سمش گرفتار نشده اید
مردم گفتند : بهلول دیوانه شده است !
خبر دیوانگی بهلول به خلیفه عباسی رسید !
هارون الرشید لبخند تلخی زد و گفت : او دیوانه نشده است او بخاطر حفظ دینش از دست ما فرار کرده تا در حقوق مردم دخالتی نداشته باشد !
حتی زمانی که از غذای خلیفه برای او می آورند می گفت : این غذا را به سگ ها بدهید بخورند حتی اگر آنها هم بفهمند مال خلیفه است نخواهند خورد
حکایت بهلول شکم سیر
روزی از روزها هارون الرشید از بهلول دیوانه پرسید :
ای بهلول بگو ببینم نزد تو ” دوست ترین مردم ” چه کسی است ؟
بهلول پاسخ داد : همان کسی که شکم مرا سیر کند دوست ترین مردم نزد من است !
هارون الرشید گفت : اگر من شکم تو را سیر کنم مرا دوست داری ؟
بهلول با خنده پاسخ داد : دوستی به نسیه و اما و اگر نمی شود
حکایت موشی که مهار شتر می کشید
موشی کوچک مهار شتری را در دست گرفته به جلو می کشید و به خود می بالید که این منم که شتر را می کشم. شتر با چالاکی در پی او می رفت. در این اثنا شتر به اندیشه ی غرور آمیز موش پی برد. پیش خود گفت : «فعلا سرخوشی کن تا به موقعش تو را به خودت بشناسم و رسوا گردی.»
همین طور که می رفتند به جوی بزرگی رسیدند. موش که توان گذر از آن رودخانه را نداشت بر جای ایستاد و تکان نخورد.
شتر رو به موش کرد و گفت : «برای چه ایستاده ای ؟! مردانه گام بردار و به جلو برو. آخر تو پیشاهنگ و جلودار منی.»
موش گفت : «این آب خیلی عمیق است. من می ترسم غرق شوم.»
شتر گفت : «ببینم چقدر عمق دارد.» و سپس با سرعت پایش را در آب نهاد و گفت : این که تا زانوی من است. چرا تو می ترسی و ایستاده ای ؟!»
موش پاسخ داد : «زانوی من کجا و زانوی تو کجا، این رودخانه برای تو مورچه و برای من اژدها است. اگر آب تا زانوی توست صد گز از سر من می گذرد.»
گفت گستاخی نکن بار دگر
تا نسوزد جسم و جانت زین شرر
موش گفت : «توبه کردم، مرا از این آب عبور بده.»
شتر جواب داد : «بیا روی کوهانم بنشین، من صدها هزار چون تو را می توانم از این جا بگذرانم.»
چون پَیَمبَر نیستی، پس رَو به راه
تا رسی از چاه روزی سوی جاه
غرور به خود راه نده، ابتدا پیروی کن، شاگردی کن، مرید باش، گوش کن تا زبانت باز شود آن گاه زبان گشا و آن هم نخست به صورت پرسش و فروتنانه و در همه حال معنی و باطن موضوع و مطلب را بنگر تا به معرفت حقیقی برسی
تاریخچه
پیشینهٔ تاریخی بقیع به دوران قبل از اسلام میرسد ولی در کتب تاریخی به روشنی قدمت تاریخی آن مشخص نشدهاست. بعد از هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع تنها قبرستان مسلمانان بوده، مردم مدینه قبل از آمدن مسلمانان به آنجا اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بنیحرام» و «بنیسالم» و گاهی نیز در خانههایشان دفن میکردند [۱] و در واقع بقیع اولین قبرستانی است که به دستور پیامبر اسلام و توسط مسلمانان صدر اسلام ساخته شد.
اولین کسی که در آنجا به توصیه پیامبر دفن شد عثمان بن مظعون بود که از دوستان نزدیک پیامبر و علی بن ابیطالب به شمار میرفت؛ علی در سخنانش از عثمان بسیار یاد میکرد.
محمد برخی از کشتهشدگان جنگ اُحُد (زخمیهایی که در مدینه درگذشته بودند) و یکی از فرزندانش بنام ابراهیم را در آنجا به خاک سپرد. به نوشته تاریخ طبری بعدها که عثمان پسر عفان در قبرستان یهودیهای مدینه به نام حش کوکب دفن شد، بنیامیه اما بقیع را به قدری وسعت داد که قبر عثمان در بقیع قرار گرفت.
بقیع هماینک مدفن چهار امام شیعه (حسن مجتبی، سجاد، محمد باقر و جعفر صادق) است. همچنین قبر زنان پیامبر (غیر از خدیجه) و نیز عباس عموی پیامبر، فاطمه بنت اسد، مادر علی ابن ابی طالب، امالبنین (مادر ابوالفضل العباس) و برخی دیگر از بزرگان اسلام در این گورستان قرار دارد. قبرستان بقیع در چند قدمی مسجد النبی قرار دارد.
مدفونان در بقیع
تقریبا تمامی صحابه پیامبر و شخصیتهای صدر اسلام در این گورستان دفن شدهاند. با این وجود تعداد اندکی از قبرها دارای محل دقیق و شناخته شده هستند. قبور ۲۴ نفر از خاندان پیامبر اسلام (اهل بیت) دارای قبر مشخص هستند. این افراد عبارتند از:
• حلیمه مادر رضاعی پیامبر
• تمامی همسران پیامبر (غیر از خدیجه که در گورستان ابوطالب مکه مدفون است): جویریه، امسلمه، زینب دختر جحش، زینب دختر خزیمه، سوده، حفصه، صفیه، امحبیبه، عایشه
• ابراهیم پسر محمد
• همه دختران پیامبر: زینب، رقیه و امکلثوم. فاطمه زهرا نیز گرچه به ظن قریب به یقین در بقیع دفن شده ولی محل دقیق دفن وی مورد اختلاف است.
• چهار امام شیعیان حسن مجتبی، علی بن حسین، محمد باقر و جعفر صادق، فاطمه بنت اسد مادر علی و عباس عموی پیامبر.
• امالبنین همسر علی و مادر ابوالفضل، صفیه و عاتکه عمههای پیامبر
• عقیل بن ابیطالب و عبدالله بن جعفر
بجز قبر اهل بیت، قبر چهار تن از صحابه و شخصیتهای صدر اسلام نیز مشخص است. این افراد عبارتند از:
• عثمان
• ابوسعید خدری
• مالک بن انس
• نافع مدنی
ویژگیهای بقیع
قبرستان بقیع دارای دو درب ورودی بوده که یک درب همیشه بسته، و درب دیگر، در ساعاتی از روز بر روی زائران باز بودهاست. حرم بقیع حالت هشت ضلعی داشتهاست. میرزا محمدحسین فراهانی در سفرنامهاش اینگونه آوردهاست که:
اول چهار نفر از دوازده امام است که در بقعهٔ بزرگی که به صورت هشتضلعی ساخته شده و اندرون و گنبد آن سفیدکاری است.[۲]
ویژگی بعدی، داشتن محراب است و این که حرم، خادمانی نیز داشتهاست. حرم ائمهٔ بقیع مانند سایر حرمها دارای ضریح، روپوش، چلچراغ، شمعدان و فرش بودهاست. ابنجبیر مینویسد: قبرشان بزرگ و از سطح زمین بلندتر و دارای ضریحی از چوب میباشد که بدیعترین و زیباترین نمونهاست از نظر فن و هنر. و نقوشی برجسته از جنس مس بر روی آن ترسیم شده و میخکوبیهایی به جالبترین شکل در آن تعبیه شده که نمای آن را زیباتر و جالبتر نمودهاست.[۳]
محمد لبیب مصری که در سال ۱۳۲۷ هـ.ق به مدینه سفر کرده، مینویسد:
در آنجا گنبدی معروف به «قبهالبین» قرار دارد که حجرهای در آن وجود دارد و در میان آن گودالی است که ادعا میکنند، جایگاه افتادن دندان پیامبر است. و ضریح امام حسن در داخل قبهای است و از فلز ساخته شدهاست و خطوط فارسی بر آن نقش بستهاست. به گمانم از آثار شیعیان عجم باشد.
ویرانی آرامگاها
وهابیان در ۸ شوال ۱۳۴۳ (هجری قمری) (فروردین ۱۳۰۵خ) آرامگاه امامان بقیع را ویران کردند.[۴] که به این روز یوم الهدم میگویند.
تا آن زمان بر روی مزارهای پیشوایان و سایر بزرگان اسلام که در مدینه مدفون بودند گنبدها و بناهایی قرار داشت. پیشوایان بقیع در بقعه بزرگی که به طور هشت ضلعی ساخته شده بود و اندرون و گنبد آن سفیدکاری شده بود مدفون بودند. پس از تسلط وهابیان بر مدینه آنها آرامگاههایی که بر روی قبور قرار داشت را از بین بردند. در پی این رویداد بارگاه حسن مجتبی، سجاد، محمد باقر و جعفر صادق ویران شد و علاوه بر آن مقبره خدیجه، عبدالله بن عبدالمطلب و آمنه همسر پدر و مادر پیامبر اسلام (در جنت المعلی واقع در مکه) نیز به طور کامل ویران شد.
این اقدام وهابیان اعتراضاتی را در پی داشت.
•
پانورامایی از نمای امروزی بقیع
•
نمای پیش از تخریب آرامگاهها
۱. بیتالاحزان
۲. آرامگاه چهار امام شیعیان
۳. دختران پیامبر
۴. همسران پیامبر
۵. عقیل و عبدالله بن جعفر
۶. مالک و نافع
۷. ابراهیم فرزند خردسال پیامبر
۸. حلیمه سعدیه
۹. ابوسعید خدری
۱۰. عثمان خلیفه سوم
•
ضريح چهار امام شيعه پیش از تخریب به وسیله حکومت سعودی، به ترتيب از راست به چپ حسن مجتبی، علی بن حسین، محمد باقر و جعفر صادق
•
قبر جلو فاطمه بنت اسد ، چهار قبر پشت آن راست به چپ حسن مجتبی، علی بن حسین، محمد باقر و جعفر صادق و قبر تکی سمت راست عباس عموی پیامبر
.حليمه دايه پيامبر
•
قبور قسمت سمت راست همسران پیامبر، چپ به راست: جویریه، امسلمه، زینب دختر جحش، زینب دختر خزیمه، سوده، حفصه، صفیه، امحبیبه، عایشه دو قبر سمت چپ عقیل بن ابیطالب (چپ) و عبدالله بن جعفر (راست)
•
ابراهیم پسر محمد
•
عثمان
•
مالک بن انس و نافع مدنی
درگاه اسلام
پینوشت
1.
• تاریخ حرم ائمه بقیع / ص۶۱
• • سفرنامه میرزا محمدحسین فراهانی، ص۲۳۸
• • رحله ابن جبیر، ص۱۷۳
4. • «قبور ائمه بقیع چگونه تخریب شد؟». پایگاه خبری افکارنیوز.
منابع
• آثار اسلامی در مدینه و مکه
• پایگاه خبری تحلیلی بقیع
• قدیمیترین تصاویر از قبرستان بقیع
خدایا؛
خواستم بگویم تنهایم؛
اما نگاه خندانت، مرا شرمگین کرد؛
چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد “می شود”
و اگر نخواهد “نمی شود”
به همین سادگی …
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس …
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی