16
مرداد

تهذيب2

 عنايت حق

امام عسگرى از آباء و اجداد طاهرينش ، از اميرمؤ منان امام على عليه و عليهم الصلاة و السلام از پيامبر اكرم نقل مى كند:
خداى تبارك و تعالى فرمود: من سوره فاتحه الكتاب را بين خود و بنده ام تقسيم كرده ام .
پس نيمى از آن براى من ، و نيم ديگر براى بنده من مى باشد. و براى بنده من است هر چه از من طلب كند، يعنى آنچه از من بخواهد به او عطا مى كنم .
هنگامى كه عبد گويد: بسم اللّه الرحمن الرحيم
خداوند جل جلاله فرمايد: بنده من ، به نام من آغاز كرد. بر من لازم است كارهايش را به نفع او تمام كنم و نواقص امور او را تكميل نمايم و احوال او را مبارك سازم .
وقتى عبد مى گويد: الحمد لله رب العالمين
خداوند مى فرمايد: بنده ام مرا ستايش كرد و دانست كه نعمتهاى او از جانب من است ، و بلاهائى كه از او دفع مى گردد بواسطه فضل و لطف من است ، پس شما گواه باشيد كه من نعمتهاى اخروى را به نعمتهاى دنيوى او خواهم افزود، و عذاب آخرت را از او دفع مى كنم چنانچه بلاى دنيا را از او برطرف ساختم .
آنگاه كه عبد مى گويد: الرحمن الرحيم
خداوند مى فرمايد: بنده ام گواهى داد كه من رحمن ورحيم هستم . شما را گواه مى گيرم كه حظ وافر و بهره كامل از رحمت و عطاى خويش به او عنايت كنم .
زمانى كه مى گويد: مالك يوم الدين
خداوند مى فرمايد: همانطور كه بنده ام اعتراف كرد من مالك روز جزاء هستم ، من نيز حساب او را در قيامت آسان مى كنم . حسنات او را مى پذيرم و از سيئات او مى گذرم .
وقتى عبد مى گويد:اياك نعبد
خداوند مى فرمايد: بنده من راست گفت . او فقط مرا مى پرستد. شما را گواه مى گيرم كه ثوابى به عبادت او بدهم كه همه مخالفان پرستش من بر او غبطه خورند (1) .
هنگامى كه بنده مى گويد: اياك نستعين
خداى عزوجل مى فرمايد: بنده ام از من يارى طلبيد و به من پناهنده شد. پس شما را گواه مى گيرم كه او را در كارهايش يارى كنم و در سختيها دستگيرى نمايم .
عبد مى گويد: اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم
خداوند فرمايد :اين بخش از سوره براى بنده من است و براى اوست هر چه بخواهد. دعا يش را اجابت كنم و آرزويش را بر آورم ، و از آنچه ترسيد او را ايمن سازم .

كشكول شيخ بهايي


free b2evolution skin
16
مرداد

طبابت كودكى درد آشنا، براى پيرى كهن سال

بعد از آن كه عبدالمطلّب جدّ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از دنيا رفت ونگه دارى آن حضرت به عمويش ابوطالب واگذار گرديد.

پس از چند روزى ، حضرت به چشم درد مبتلا شد و پزشكان از درمان آن ناتوان گشتند، ناراحتى تمام وجود عمويش را فرا گرفته بود، عدّه اى پيشنهاد دادند تا حضرت را نزد راهب نصرانى به نام حبيب برده تا با دعاى او درد چشم حضرت بر طرف گردد.

ابوطالب پيشنهاد آن ها را براى برادرزاده اش حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله بازگو كرد.

حضرت اظهار نمود: از طرف من مانعى نيست ، آنچه مصلحت مى دانى عمل كن .

به همين جهت ابوطالب ، حضرت را طبق تشريفات خاصّى سوار بر شتر نمود و با هم به سمت جايگاه راهب نصرانى حركت كردند.

موقعى كه نزديك صومعه راهب رسيدند، اجازه ورود خواستند وحبيب راهب به ايشان اجازه داد، وقتى وارد شدند تا لحظاتى هيچ گونه صحبت و سخنى مطرح نگرديد.

 

سپس ابوطالب شروع به سخن نمود و اظهار داشت : برادرزاده ام محمّد بن عبداللّه صلّى اللّه عليه و آله مدّتى است كه به چشم درد مبتلا گرديده وپزشكان از درمان آن عاجز مانده اند؛ لذا نزد شما آمده ايم تا به درگاه خداوند دعا كنى و چشمان او سالم گردد.

حبيب راهب پس از شنيدن سخنان ابوطالب ، به حضرت رسول خطاب كرد و گفت : بلند شو و نزديك بيا.

حضرت با اين كه در سنين كودكى بود، خطاب به راهب كرد و فرمود: تو از جاى خود حركت كن و نزد من بيا.

ابوطالب حضرت را مخاطب قرار داد و عرضه داشت : از اين سخن و برخورد تعجّب مى كنم زيرا كه شما مريض هستى .

حضرت رسول در جواب فرمود: خير، چنين نيست ، بلكه حبيب راهب مريض است و بايد او نزد من آيد.

حبيب با شنيدن چنين سخنى از آن خردسال در غضب شد و گفت : اى پسر! ناراحتى و مريضى من در چيست ؟

حضرت فرمود: پوست بدن تو مبتلا به مرض پيسى مى باشد و سى سال است كه مرتّب براى شفا و بهبودى آن به درگاه خدا دعا مى كنى وليكن اثرى نبخشيده است .

حبيب با حالت تعجّب گفت : اين موضوع را كسى غير از من و غير از خدا نمى دانسته است ، در اين سنين كودكى چگونه از آن آگاه شده اى ؟!

حضرت در پاسخ به او، فرمود: در خواب ديده ام ؛ حبيب با حالت تواضع گفت : پس بر من بزرگوارى نما و برايم دعا كن تا خدا مرا شفا و عافيت دهد.

بعد از آن ، حضرت پارچه اى را كه روى پيشانى و چشم هاى خود بسته بود، باز كرد و نورى عظيم از چهره مباركش ظاهر گشت كه تمامى فضا را روشنائى بخشيد؛ و عدّه اى از مردم كه در آن مجلس حضور داشتند متوجّه تمام صحبت ها و جريانات شدند.

حضرت فرمود: اى حبيب ! پيراهنت را بالا بزن تا افراد حاضر بدنت را نگاه كنند و آنچه را گفتم تصديق نمايند.

هنگامى كه حبيب پيراهن خود را بالا زد، حاضران ناراحتى پوستى او را ديدند كه به اندازه يك درهم مرض پيسى و كنار آن مقدار مختصرى سياهى روى پوست بدنش وجود دارد.

در اين لحظه حضرت دست به دعا برداشت و چون دعايش پايان يافت ، دست مبارك خود را بر بدن حبيب كشيد و با اذن خداوند، شفا يافت ؛ سپس عموى خود را مخاطب قرار داد و فرمود: اگر تاكنون مى خواستم خدا مرا شفا دهد، دعا مى كردم و شفا مى يافتم و اينجا نمى آمدم ؛ ولى اكنون دعا مى كنم و شفاى چشم خود را از خداى متعال مسئلت مى نمايم ؛ و چون دست به دعا بلند نمود و دعا كرد، بلافاصله ناراحتى چشم او برطرف شد و اثرى از آن باقى نماند.

چهل داستان چهل حديث عبدالله صالحي


free b2evolution skin
16
مرداد

بررسی فضایل حضرت علی (عليه السلام) و مساله امامت (حدیث غدیر خم)

در سال مولای متقیان حضرت علی علیه السلام و در این نوشتار، به بررسی فضایل و نقش تاریخی امام علی علیه السلام در دوران صدر اسلام و بخصوص مساله امامت از منظر سه منبع معتبر تاریخ اسلام (سیره ابن هشام، تاریخ طبری و تاریخ ابن اثیر) می پردازیم. این فضایل و نقش تاریخی حضرت، در سه مرحله زمانی (از كودكی امام تا بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله، از دوران بعثت تا هجرت پیامبر و از دوران هجرت تا رحلت رسول اكرم صلی الله علیه و آله) مورد پژوهش و تطبیق قرار گرفته است.

نتیجه بررسی حاضر، دستیابی به پاسخ این سؤال است كه آیا مورخان مذكور همه حقایق مربوط به علی علیه السلام را نوشته اند یا نه؟ و اگر نتوانسته اند، چرا؟ به احتمال قریب به یقین محدودیتهای سیاسی - عقیدتی، مورخان منابع مذكور را، از ذكر بعضی حقایق تاریخ اسلام باز داشته است.

در كتب تاریخ اسلام، ماجرای خشكسالی و سختی و تنگدستی ناشی از آن در قبیله قریش ذكر شده  و آمده است كه پیامبر صلی الله علیه و آله و عمویش عباس تصمیم گرفتند به خاطر كمك به ابوطالب، دو تن از فرزندان وی را نزد خود آورده از آنها نگهداری كنند؛ پس پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام، و عباس و جعفر را انتخاب كرد. حضرت علی علیه السلام تا زمان بعثت، در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله بود. بعضی از مورخان، این امر را از الطاف الهی بر حضرت علی علیه السلام شمرده اند.

ادامه »


free b2evolution skin
16
مرداد

صداقت و راستی

صداقت و راستی

منابع مقاله: مجله حوزه و دانشگاه، شماره 26 ، ؛

صداقت و راستی از خصوصیات عالی اخلاق انسانی است كه در آموزه های اسلامی از زمینه های اساسی ارجمندی و نیك بختی انسان شناخته شده است. پیشوای صادقان و مولای متقیّان، صداقت را ارجمندترین و والاترین صفت،(2) معرّفی كرده و از راستگویی به عنوان اساس هر نوع اصلاحِ فردی و اجتماعی نام برده است:

اَلصِّدْقُ صَلاحُ كُلِّ شَیْ ءٍ.(3)

راستگویی مایه صلاح هرچیز است.

در مقابل، كذب و دروغگویی را ریشه همه فسادها و سرچشمه همه تباهی ها دانسته است:

اَلْكِذْبُ فَسادُ كُلِّ شَیْ ءٍ.(4)

دروغگویی موجب تباهی هر چیز است.

ادامه »


free b2evolution skin
16
مرداد

عبرت گيريد اى صاحبان بصيرت

عبرت گيريد اى صاحبان بصيرت

 وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ ابْنِ فَضّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع إِنّ عِنْدَنَا قَوْماً لَهُمْ مَحَبّةٌ وَ لَيْسَتْ لَهُمْ تِلْكَ الْعَزِيمَةُ يَقُولُونَ بِهَذَا الْقَوْلِ فَقَالَ لَيْسَ أُولَئِكَ مِمّنْ عَاتَبَ اللّهُ إِنّمَا قَالَ اللّهُ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 12 رواية: 5

ترجمه :
5 حسن بن جهم گويد: بحضرت ابوالحسن عليه السلام عرض كردم نزد ما دسته‏اى هستند كه دوستدار امامند ولى آن تصميم راسخ را ندارند (كه بتوانند از راه عقيده خويش از جان و مال بگذرند) همين قدر است كه از محبت امام دم مى‏زنند. فرمود آنها (بواسطه كوتاهى عقل و قصور اداركشان) از جمله كسانى كه مورد سرزنش خدا قرار گرفته‏اند نيستند. همانا خدا مى‏فرمايد: عبرت گيريد اى صاحبان بصيرت (و ايشان صاحب بصيرت نمى‏باشند).


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم