دختر سه ساله(«یا ابتاه! العطش!»)
دختر سه ساله
هنگامى كه امام علیه السلام با اهل حرم وداع كرد و اراده میدان فرمود: دختر سه ساله خود را بوسید و آن طفل از شدت تشنگى فریاد بر آورد: «یا ابتاه! العطش!» آن حضرت فرمود: اى دختر كوچك من! صبر كن تا برایت آبى بیاورم.
پس آن حضرت روانه میدان شد و به سوى فرات رفت، در این زمان مردى از سپاه كوفه آمد و گفت: اى حسین! لشكر به خیمه ها ریختند.
آن حضرت از فرات بیرون آمد و خود را به سرعت به خیمه ها رسانید. آن دختر كوچك به استقبال پدر آمد و گفت: اى پدر مهربان! براى من آب آورده اى؟!
امام از شنیدن این سخن، اشك از دیدگانش جارى شد و فرمود: عزیزم! به خدا سوگند كه تحمل تشنگى و بیقرارى تو بر من دشوار است؛ پس انگشت خود را در دهان آن طفل گذارد و دست بر پیشانى او كشید و او را تسلى داد؛ و چون امام خواست از خیمه ها بیرون رود آن طفل به سوى امام دوید و دامان امام را گرفت، امام فرمود: اى فرزندم! نزد تو خواهم آمد.(284)
از امام باقر علیه السلام نقل شده است: امام حسین علیه السلام چون هنگام شهادتش رسید دختر بزرگش فاطمه را خواند و نامه اى پیچیده به او داد و وصیتى به صورت شفاهى به او فرمود، و على بن الحسین علیه السلام به گونه اى بیمار بود كه امید بهبودى او را ظاهراً نداشتند و فاطمه آن نوشته را به على بن الحسین تسلیم كرد و پس از او به ما رسید.(285)
منبع:
284- مخزن البكأ ملا صالح بر غانى، مجلس نهم.
285- بحار الانوار، 46/17.
منبع:قصّه كربلا- به ضمیمه قصّه انتقام،