وداع امام علیه السلام
وداع امام علیه السلام
در این هنگام امام عیله السلام براى وداع به سوى خیام آمد و فرمود: «یا سكینه! یا فاطمه! یا زینب ! یا امكلثوم! علیكنّ منّى السّلام!»
سكینه فریاد بر آورد: اى پدر! آیا تن به مرگ داده اى؟!
امام علیهالسلام فرمود: چگونه چنین نباشد كسى كه نه كمك كننده اى دارد و نه یاورى؟
سكینه گفت: اى پدر! ما را به حرم جدمان بازگردان!
امام علیهالسلام فرمود: اگر مرغ قطا را رها مى كردند مى خوابید.(281)
خانمهاى حرم با شنیدن سخنان امام به زارى و شیون پرداختند، امام علیه السلام آنها را آرام فرمود و روى به ام اكلثوم نمود و گفت: اى خواهر! تو را وصیت مى كنم كه خوددار باشى! آنگاه سكینه فریادكنان به سوى امام آمد، و آن حضرت سكینه را بسیار دوست مى داشت، او را به سینه چسبانید و اشك او را پاك كرد و گفت:
سیطول بعدى یا سكینه فاعلمى منك البكأ اذا الحمام دهانى لا تحرقى قلبى بدمعك حسرًْ مادام منّى الروح فى جثمانى فاذا قلت فانت اولى بالّذى تأتیننى یا خیرة النّسوان.(282) و (283)
منبع:
281- این مثل را در جائى به كار مىبرند كه كسى مجبور بر انجام امرى شود كه آن را مكروه بدارد.
282- «اى سكینه! بدان كه طولانى خواهد بود، گریه كردن تو پس از شهادت من؛ دل مرا با اشك حسرت خویش مسوزان، مادامى كه جان در تن من است؛ و هنگامى كه كشته گردم تو اولى هستى كه در سوگ من نشینى اى برگزیده زنان.»
283- نفس المهموم، 346.
منبع:قصّه كربلا- به ضمیمه قصّه انتقام،
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب