امام با اين شعار كه براي احياي دين جدم حركت ميكنم، به طور آشكار زيربناي قيام خود را بيان كردند.حركتهاي سياسي هميشه با شعارهايي كه جوشيده از بطن همان حركت است،همراه است.شعارها، سايرين را متوجه جهت حركت ميكند. در واقعه عاشورا، حركت امام (علیه السلام) با عناويني چون «احياي دين و امر به معروف و نهي از منكر» همراه است. اين شعار ميرساند كه انگيزه امام از قيام جهات ديني است.آنچه به عقيده امام مورد هجمه قرار گرفته، دين است و ديگر مماشات فايده ندارد. حركت امام يك دفاع كاملاً ديني است اصلاً قضايايي، چون قوميت، نژاد و يا صرف رسيدن به حكومت نبوده و اگر حكومت را نيز در نظر داشتهاند، براي دين بوده است.
امام در نامهاي به معاويه مينويسد:«اني لا اعلم فتنة اعظم علي هذه الامه من ولايتك عليها ولا اعظم نظرا لنفسيو لديني و لامة محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) افضل من ان اجاهدك فان فعلت فانه قربة الي الله و ان تركت فاني استغفر الله لديني».خطر حكومت غير ديني بر امت اسلام بالاترين خطرها و فتنه هاست و امام باقيام عاشورا در صدد بيان همين مطلب بودند، زيرا واژه «خليفة الرسول» كم كم به «خليفة الله» رسيده بود و در اصل بي شرمي به حدي بود كه كاري به اسلام نداشتند، زيرا در تاريخ ميخوانيم كه پس از شهادت امام (علیه السلام) همين خليفهها به مكه حمله ميكنند و آثار و شعائر اسلامي را نابود ميكنند
عمق فاجعه حكومت فاسق آن قدر بر مردم خفته مشهود نبود و مردم اعم از خواص و غيره حساسيت نشان نميدادند، به همين خاطر لازم بود امام (علیه السلام) به گونهاي وارد صحنه شوند كه هم مردم آن عصر از خواب بيدار شوند و هم اهميت آن در تاريخ ثبت شود.
نقش امام حسين (علیه السلام) در احياي دين آن قدر مهم و سنگين است و پشت دشمن را خرد كرد كه حتي تا سالياني بعد بارگاه آن حضرت براي دشمنان خطر آفرين بود و تخريب مقبره حضرت چندين بار اتفاق افتاده است.يحيي بن مغيره روايت كرده در نزد «جرير ابن عبدالحميد» بودم كه مردي از اهل عراق آمد، جرير از او پرسيد: چه خبر داري؟ گفت: هارون فرستاد كه قبر حضرت امام حسين (علیه السلام) را هموار كنند و درخت سدري را كه نزديك قبر آن حضرت بود قطع كنند.چون جرير اين خبر را شنيد، دست به آسمان برداشت و گفت: الله اكبر، امروز فهميدم معناي حديث رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) كه آن حضرت سه مرتبه فرمود: خدا لعنت كند،قطع كننده درخت سدر را، امروز معلوم شد كه غرض آن حضرت اين ملعون است كه درخت را قطع كرده است.امام با حركت سريع از مكه به طرف كربلا عنوان ميكنند كه من به پاس آن كه بيحرمتي به مكه نشود و حريم آن شكسته نشود، اعمال حج را رها كرده و خارج ميشوم.
كلام صراحت در اين دارد كه مكه محل امن است و اين مأمن نبايد مورد هتك قرار گيرد و امام ميدانست كه دشمن قصد دارد ايشان را در مكه به قتل برساند.زماني كه امام وارد منطقه كوفه شدند، لشكر «حر» به امام رسيد، همه آنها تشنه بودند امام دستور دادند مشكهاي آب را به سربازان و اسبان تشنه بدهند، با اين كه ميدانستند اينها لشكر دشمن است. اين عمل يك كار شرافت مندانه و مطابق با مباني ديني است.
نكته ديگر اين كه امام به خواست مردم از مدينه حركت كردند، شايد اگر اين دعوتها نبود، برخي امروز ميگفتند كه حركت امام نه مشروعيت داشت و نه مقبوليت و چرا امامي كه پايگاه مردمي ندارد، اقدام به تشكيل حكومت ميكند؟گرچه ميدانيم اگر همين تقاضاهاي مردم هم نبود، باز هم بر امام واجب بود كه جلوي انحراف دين را بگيرد.
ادامه »