9
مرداد

آیا انحراف از سنت ابوبکر و عمر - در زمان عثمان - باعث قیام امام حسین علیه السلام شد؟

اگر در صدد ریشه یابی زمینه تاریخی قیام امام حسین علیه السلام باشیم و بخواهیم علل آن را بیان کنیم، ساده لوحانه است که به دنبال ریشه آن در زمان عثمان باشیم؛ بلکه باید ریشه آن را در سقیفه جست وجو کنیم و این سخن ابن عباس را با جان و دل باور کنیم که گفت: «قتل الحسین یوم الاثنین؛ امام حسین علیه السلام در روز دوشنبه کشته شد»؛ دوشنبه ای که پیامبر صلی الله علیه وآله وفات یافت و سقیفه تشکیل شد؛ زیرا که آن زمان، انحراف از سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله و دستورات آن حضرت صلی الله علیه وآله، همچون تمسک به قرآن و عترت (ثقلین) و سفارش به ولایت حضرت علی علیه السلام هویدا گشت.

 

 

اگر برای شخص معاویه و نیز خاندان بنی امیه، نقش محوری در پدید آمدن حادثه عاشورا قائل باشیم، باید بدانیم که نقطه آغازین قدرت گرفتن اینان، نه در زمان عثمان، بلکه در زمان ابوبکر بود؛ زیرا پس از آن که چند روز بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله، ابوسفیان از نجران بازگشت و جریانات سیاسی خلافت را مشاهده کرد، در صدد فتنه انگیزی علیه حکومت ابوبکر برآمد و در این راه، قصد استفاده ابزاری از حضرت علی علیه السلام را داشت و آن حضرت علیه السلام دست رد بر سینه او زد؛ اما همین فعالیت کافی بود تا حکومت، پی به خطر ابوسفیان برده، برای همراهی او تدابیری بیندیشد. اولین تدبیر، بخشیدن سهم عظیمی از صدقات نجران به او بود و در دومین گام، فرزند او یزید را فرمانده سپاه بزرگ شام کردند؛ در حالی که اصحاب بزرگی همچون عمار، مقداد، سلمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص و … را در مدینه بیکار نگه داشته بودند. پس از در گذشت یزید، از سوی عمر، برادرش معاویه به فرماندهی سپاه شام منصوب شد و در حالی که عمر انواع سخت گیری ها را نسبت به فرماندارانش اعمال می کرد، از خطاهای بزرگ او درمی گذشت و همین معاویه در زمان عمر موفق شد که در شام برای خود حکومتی شاهانه برپا کند و با توجیهاتی واهی، از خشم خلیفه در امان بماند.

 

 

بله، نمی توان انکار کرد که در زمان عثمان که بنی امیه بر همه ارکان حکومت مسلط شده بودند، معاویه نیز به صورت حاکمی مطلق درآمده بوده. با پیش آمدن ماجرای شورش مردم علیه عثمان، وی به این نتیجه رسید که در صورت کشته شدن عثمان، می تواند بهترین بهره برداری ها را از قتل او بکند؛ از این رو، در ارسال سپاه درخواستی از سوی عثمان، سهل انگاری کرد تا آن هنگام که عثمان کشته شد. پس از قتل عثمان، معاویه به عنوان خون خواهی عثمان در مقابل حضرت علی علیه السلام قرار گرفت و با او به جنگ پرداخت و پس از شهادت حضرت علی علیه السلام، و پیروزی معاویه در مقابل امام حسن علیه السلام، او به صورت حاکم تمامی مسلمانان در آمد و حکومت خود را چنان تثبیت شده دید که بر خلاف سنت پیامبر صلی الله علیه وآله و همه خلفای پیشین به فکر جانشین کردن فرزند فاسق، فاجر و بی تجربه خود (یزید) برآمد که او عامل قیام امام حسین علیه السلام گشت.

 

 

نباید از نظر دور داشت که اگر معاویه قبل از عثمان در شام ریشه ندوانیده بود و نمی توانست مشروعیت حکومت خود را از عمر کسب کند، به هیچ وجه نمی توانست در مقابل حضرت علی علیه السلام قد علم کند؛ چنانچه دیگر افراد خاندان بنی امیه که از سوی عثمان به فرمانداری استان های مختلف گماشته شده بودند، نتوانستند در هنگام عزل به وسیله حضرت علی علیه السلام، در مقابل وی مقاومت کنند.

 

 

منبع 
مجله پرسمان بهمن 1384، شماره 41
ریشه قیام امام حسین (ع)

نویسنده : نعمت الله صفری


free b2evolution skin
8
مرداد

سلام بر تو ای نینوا؛ ای سرزمین لاله ها

ایام انتظار و فراق به سر رسیده، نوای وصال به گوش می رسد، مهیا باش که موعد، نزدیک است. خاک پاکت با قدوم فرزندان خیرالنساء آشنا می گردد.

خوشا به حالت؛ چه خوش سعادتی! آل اللّه را در آغوش خواهی کشید و غرق بوسه شان خواهی کرد. همان پاکان که پروردگارت زبان به مدحشان گشوده: «یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا».

کربلا! دلبرت می آید حسین می آید، می آید تا خلیل وار، عشق را فریاد کند و مرگ را به سخره گیرد.

 

 

کربلا! زینبت می آید، تا جلوه گر جلال الهی گردد و جمال الهی را به نظاره نشیند؛ آن گاه نغمه ی «ما رأیت الاّ جمیلاً» سر می دهد.

عباس می آید تا حیدری دیگر شود برای حسین. همو که ادب و صفا، در برابرش سر تعظیم فرو می آورد. می آید تا وفا را به تواضع وا دارد؛ و طعم شرمندگی را به آب بچشاند.

 

 

کربلا! خاکت طوطیای دیدگان خواهد شد و آسمان آبی ات، منزل و مأوای فرشتگان.

چه خوش سعادتْ زمینی؛ چه مبارک مکانی!

سلام بر تو ای کربلا؛ ای سرزمین آزاده ها!

منبع فخرِ نینوا ، ناصر آقابابایی


free b2evolution skin
8
مرداد

عزیزترین سرمایه های زندگی

عقل را ببین که چگونه حیرت زده و مدهوش به کاروان امام حسین علیه السلام می نگرد و از خود می پرسد: این زنان و کودکان ودختر بچه های کوچک در این صحرای مصیبت چه می کنند؟

جای گل و غنچه و شاخه های جوان، گلخانه است تا از بادهای سوزان در امان باشند و هرگاه عطشی به سراغشان آمد، سرچشمه های زلال آب به پایشان کشیده شود.

 

 

در این بیابان که به جز رنج و بلا چیز دیگری نمی توان یافت، مردان جنگی هم از پای می افتند چه رسد به زنان و کودکانی که بسان پروانگانِ لطیفند و نازک و شکستنی!

قانون هر جنگی در هر سرزمینی این است که برای نبرد، اسلحه و زره و سر نیزه و شمشیر می آورند نه عزیزترین سرمایه های زندگی خویش را!

اما این جا «کربلا» است و حسین علیه السلام، امام عشق و مهربانی! که به میهمانی دل های بی وفا می رود و «هدایت و ایمان» را برای آن ها سوغات آورده است، اگرچه می داند که خداوند اراده کرده است، او را کشته ببیند.

 

 

شمشیر امام علیه السلام دست های بریده ی عباس علیه السلام است و تیر و کمان او چشم و ابروی دریده ی قاسم و زرهش پهلوی شکافته ی اکبر و قوت او در هنگام نبرد، از دعای نیمه شب زینب علیهاالسلام!

امام مجهز به سلاحی است که هیچ مرد جنگی آن را نخواهد داشت و همین سلاح است که کربلا را از هر صحنه ی جنگ دیگری متمایز کرده است: «عشق».

 

 

همین یک کلمه، انگیزه ی همه کسانی است که امروز با امام وارد کربلا شده اند و بهانه ی دیگرانی که تا قبل از عاشورا خود را به سیدالشهداء می رسانند. هر یک از یاران و اصحاب امام به منزله ی شمشیری هستنددر دستان حسین علیه السلام که مستانه دور سر او می چرخند و می رقصند و هوهو می کنند تا به لقاءاللّه برسند. هر کدام از اصحاب عاشورایی کربلا، سپر بلای یکی از اعضاء و جوارح حسین علیه السلام است: یکی صورت را حایلِ چهره ی نازنین حسین و سنگ می نماید تا پیشانی یار، بوسه گاه سنگ نشود، دیگری سینه ی خویش را زره سوراخ سوراخ شده ی او از تیرهای جفا قرار می دهد و کسی دیگر، دست خود را بر حنجرِ حسین علیه السلام می نهد تا شمشیر، گلوی او را نیازارد و….

پس برای دستیابی به حسین علیه السلام گذر از این سدّ عظیمِ عشق نیاز است، سدی که تا آخرین قطره ی خون راه بر دشمن نمی گشاید.

 

 

آری! جای گل و غنچه؛ باغ است نه بیابانِ بلایی که طوفان مصیبت، آن را زیر و رو خواهد نمود، اما این زمین برای کربلا شدن نیاز به گلوی دریده ی علی اصغر شش ماهه و گوشِ پاره ی سکینه و پاهای پر آبله ی سه ساله و صورت های تازیانه خورده ی زنان حرم رسول خدا دارد.

مگر می توان حتی در خیال، لحظه ای کربلا را بی حضور «زینب علیهاالسلام» تجسم کرد؟! «کربلا در کربلا می مرد اگر زینب نبود!»

 

 

این گل ها و غنچه های نازنینِ باقی مانده از باغِ آتش گرفته ی فاطمه علیهاالسلام، سندهای مظلومیت و غربت دین خدا در زمین هستند. قاصدک های زخمی را شبیهند که همراه با خاکسترِ خیمه های سوخته، در مسیر طولانی کربلا تا کوفه و شام ـ که می تواند با همه ی تاریخ برابری کند ـ به طواف سرهای بریده ی روی نیزه ها، می روند تا «فتح خون» را بر شمشیر ثابت نمایند.

هر شمعی، پروانه ای را می طلبد تا گرد سوختن او، شیدایی اش را هویدا سازد.

شمع وجود حسین علیه السلام و یارانش، پروانه هایی این چنین را می طلبد که سلاح پایداری دین خدا هستند.

منبع سلاحی از جنس گل
نزهت بادی


free b2evolution skin
8
مرداد

ورود کاروان امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا

کاروانِ کوچک حسین علیه السلام به دنبال سرنوشتی محتوم، قدم به راه می نهد. خطی از غبار، دامان صحرا را می شکافد، و شیهه ی اسبان، در هُرم دشت، ته نشین می شود. تاچشم کار می کند دشتِ عریان است و بوته های خار. آسمانِ خاکستری با چشمانی به وسعت افق، مبهوت ایستاده است و خیره خیره نگاه می کند.

 

خدایا! چه سری در این سفر نهفته است؟ کاروانی غریب، صحرایی سوزان، خورشیدی شعله ریز و مقصدی ناپدید! آه، ای عشق! چه سودایی در سر توراست؟ و چه التهابی که در رگ ها بر نمی انگیزی؟!

اینک، کاروان به منزلگاه «ثعلبیه» رسیده است؛ خسته و توان از کف داده. مَشک های آب، لبان تشنگان را با بوسه هایی خنک، سیراب می کنند و اسبانِ خسته، سُمکوب و عصبانی، شیهه می کشند.

خورشیدِ بی رمقِ مغرب، می رود که پشت افق های محو، آرام گیرد و شب، با چهره ای سیاه و سوخته، چنگ و دندان می نماید. در این جا خبر شهادت سفیرِ کربلا «مسلم بن عقیل» و یار وفادارش «هانی بن عروة» به کاروان می رسد.

 

 

 

غمی سنگین بر دل و جانِ عاشقان، خیمه می زند و اشک حسرت بر ضریحِ دیده ها دخیل می بندد. «امام» با بغضی توفنده در گلو، کلمه ی استرجاع رابر زبان می راند. یاران، در سوگِ «مسلم» ضجّه می زنند و اشک از دیده فرو می بارند. «امام» نیز ساعتی، زمامِ دل به دستِ گریه می سپارد و آن گاه از «مسلم» به نیکی یاد کرده و می فرماید:

«رَحِمَ اللّه مُسْلِما فَلَقَدْ صارَ اِلَی رَوْحِ اللّه وَ رَیحانِهِ وَ تَحیاتِهِ وَ رِضْوانِهِ، اَمّا اِنَّهُ قَدْمَضی ما عَلَیهِ وَ بَقِی ما عَلَینا»

خداوند «مسلم» را بیامرزد که به سوی روح و ریحان الهی و اکرام و رضوانش کوچید، اما او تکلیف خویش را به انجام رسانید و وظیفه ی ما هنوز باقی است.

کم کمک، شب، پریشان و سوگْ مند از کرانه ها دامن بر می چیند و کاروان دوباره به راه می پیوندد.

 

 

منزل به منزل پیش می روند؛ از «زَباله» به «بطنِ عقبه» و از آن جابه «شراف» و «ذو حُسُم» و اولین برخورد با جنگجویانِ تحت فرماندهی «حُرّ» و سپس فشارِ محاصره و اجبارِ انتخابِ راهی سوّم؛ جز مکه و کوفه.

در منزلگاه «عذیب الهجانات» خبر شهادتِ «قیس بن مسهّر» به امام می رسد. اشکی گرم بر چهره ی مردانه ی امام دست می کشد و لب های مبارکش به ترنّم می سراید:

«فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَ ما بَدّلُوا تَبْدِیلاً…»2

و باز هم راه و گام هایی مصمم…

سرانجام در روز دوم محرم سال 61 (ه. ق) قافله ی کوچک حسینی به سرزمین عشق ـ کربلا ـ می رسد؛ آن معبرِ گشوده بر قلبِ بهشت و بزرگْ پنجره ی ابدی بر افق های ناپیدای غیب.

 

 

گام ها درنگ می کنند. نفسْ ها در سینه ها حبس می شود. نفس های زمان نیز به شماره می افتد. نبضِ زمین، ملتهب تر از پیش می زندو نگاه آسمان، حیرانِ این درنگ شگفت است. «حسین علیه السلام» نگاهی به زمین می افکند و نگاهی پر معنا به آسمان.

«فرات» چونان مار خسته ای بر سینه ی سوخته ی دشت، پیچ می خورد و پیش می رود. خورشیدِ نیمروز، شعاع های گرد آلودش را بر سراسر دشت، فرش کرده است. تاریخ، چشمِ اعجاب خویش را بر لب های مبارک امام دوخته است؛ لب هایی که مسیرِ کاروان بزرگِ انسانیت را در کوره راه های پر خطرِ حیات تبیین می کند.

 

 

بالاخره «حسین علیه السلام» سکوت را می شکندو در برابر چشمان بهت زده ی یارانِ خویش و سپاهیان مسلّحِ «حرّ» به سخن می ایستد و آسمان را خطاب می کند:

«اَلَّلهُمَّ اِنّی اَعوُذُ بِک مِنَ الْکرْبِ وَ الْبَلاءِ»!

و سپس رو به یارانِ یک دل:

«هذا مَوْضِعُ کرْبٍ وَبَلاءٍ اِنْزِلُوا ها هُنا مُناخُ رِکابِنا وَ مَحَطُّ رِحالِنا وَ مَقْتَلُ آجالِنا وَ مَسْفَک دِمائِنا»

این جا جایگاه مصیبت و بلاست [کربلاییان!] فرود آیید! این جاست که اشتران ما به زمین می خوابند و راحله ی ما فرود می آید و این جا قتلْ گاهِ ما و محلّ به خون تپیدن ماست.

خیمه های تو در توی کاروان کوچک حسین علیه السلام، یک به یک، قامت می کشند؛ کاروانِ کوچکی که تمامی عظمت های به تصوّر نیامده را با خویش، همراه کرده است تابزرگْ حماسه ی تاریخِ انسان را رقم زند و بر تارک روزگاران بدرخشد؛ چونان که خورشید.

 

 

«فرات»، این چشمِ گریان خاک، برآشفته، در نوحه ی موج هایش می خزد و نخل ها در دو سوی رود به نجوای رازناک ریشه ها گوش می سپارند.

خورشید، از پس تکه ابری سیاه، سرک می کشد و تپّه های رمل در مویه ی بادهای پریشان موی می کنند….

 
منبع جایگاه کرب وبلا ،تقی متقی


free b2evolution skin
14
اسفند

شمه ای از فضائل و مناقب امام حسین علیه السلام

سیمای امام حسین علیه السلام در قرآن
بسیاری از آیات الهی که برخی رقم آن را 128 آیه و برخی دیگر تا 250 آیه ذکر کرده اند، به اطلاق و عموم و یا به طور خاص، بر امام حسین علیه السلام تطبیق شده و یا یکی از افراد مورد نظر در آیه امام حسین علیه السلام بوده اند. مواردی مثل آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ذوالقربی، آیه اطعام  و آیات سوره فجر که سوره فجر را سوره آن حضرت نامیده اند. امام صادق علیه السلام ضمن بیان این معنی، حضرت را صاحب «نفس مطمئنه» معرفی کرده و می فرمایند: « سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید که سوره حسین بن علی است و در آن راغب باشید. خداوند متعال شما را مورد رحمت خود قرار دهد.» ابو اسامه که در مجلس حاضر بود، گفت: چگونه این سوره مخصوص حسین علیه السلام گردید؟ امام علیه السلام فرمود: «آیا این سخن خداوند متعال را نمی شنوی که [می گوید]: «یا ایتها النفس المطمئنة»، همانا حسین را قصد می کند که دارای نفس مطمئنه و راضی است و اصحاب او از آل محمد در روز قیامت از خداوند راضیند و خداوند نیز از آنان راضی است.»

 

 

سبک زندگی امام حسین علیه السلام
سیره اخلاقی و رفتاری سیدالشهداء (ع) نشان دهنده روح بلند او و تربیت در دامان پیامبر و علی (ع) و تجسم قرآن کریم در عمل و اخلاق اوست. مهمان نواز و بخشنده بود، به خویشاوندان رسیدگی می کرد، سائلان را محروم نمی گذاشت، به فقیران می رسید، برهنگان را پوشانده و گرسنگان را سیر می کرد، بدهی بدهکاران را می داد، بر یتیمان شفقت و مهربانی داشت، ضعیفان را کمک و یاری می کرد، صدقاتش فراوان بود و مالی که به دستش می رسید میان تهیدستان تقسیم می کرد. بسیار عبادت خدا می کرد و روزه می گرفت، بیست و پنج بار پیاده به سفر حج رفت، شجاعتش زبانزد همگان بود، در میدان نبرد استوار و بی باک بود، اراده ای نیرومند و روحیه ای والا داشت، هرگز ذلت و حقارت را نمی پذیرفت، مرگ را بر زندگی ذلیلانه ترجیح می داد، غیرتمند بود، صراحت لهجه و صلابت در بیان حق داشت، حلم و بردباری و تحملش بسیار بود، کریم و بزرگوار بود و با کمترین بهانه ای غلامان و کنیزان خویش را آزاد می کرد، شبها انبان غذا به درخانه محرومان می برد، متواضعانه با فقیران و مساکین همنشین و هم غذا می شد. امر به معروف و نهی از منکر را دوست داشت و از خلافها و جنایتهای ظالمان بشدت انتقاد می کرد، جوانمرد و با فتوت و اهل گذشت بود، کینه بدی کننده را به دل نمی گرفت، اهل عفو بود، بزرگی روح و کرم او همه را شیفته رفتارش می ساخت، خانه اش پناهگاه و مرکز امید درماندگان بود، اهل شب زنده داری بود، در شب و روز هزار رکعت نماز می خواند، در ماه رمضان ختم قرآن می کرد، پولها و بخششهایی را که معاویه می فرستاد می گرفت و میان فقرا تقسیم می کرد، سالی یک بار نصف همه دارایی خود را در راه خدا به نیازمندان صدقه می داد، ثروت را ذخیره نمی کرد، محاسن خویش را خضاب می کرد.

 

امام حسین علیه السلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
نقطه آغازین ارتباط از تولد هر دو امام در ماه شعبان شروع می شود. جالب این که سوم شعبان، روز میلاد امام سوم شیعیان می باشد و پیشوای دوازدهم نیز دوازده روز بعد، در نیمه شعبان، دنیا را به وجود نورانی خویش نور باران کرده است. زاد روز امام حسین علیه السلام باید به یاد امام عصر عج الله تعالی فرجه، بود و در روز میلاد حضرت حجت عج الله تعالی فرجه باید سیدالشهدا را یاد کرد؛ در دعای هریک از این دو معصوم، جمله هایی را زیر لب زمزمه می کنیم که یاد دیگری را در دل زنده می کند. شیعیان در سوم شعبان، روز میلاد سالار شهیدان، یاد فرزندان آن حضرت را در دل ها زنده می کنند؛ چرا که در توقیع مبارکی که از امام حسن عسکری علیه السلام برای «قاسم بن علاء همدانی» آمده، در زادروز امام حسین علیه السلام تصریح شده که: «خداوندا! من تو را به مقام مولود این روز می خوانم. او پیش از آن که چشم به دنیا بگشاید و پیش از آن که تولد یابد، وعده و خبر شهادتش داده شد. آسمان و هرکس در آن بود و زمین و هرکس بر روی آن بود، بر او گریه کرد … او که در عوض شهادتش، ائمه علیهم السلام از نسل او شدند و شفا در تربت او قرار داده شد. فوز و رستگاری با او در روز رجوع و بازگشت او و بازگشت اوصیای از خاندان او، بعد از قائم آنان و سپری شدن غیبت او می باشد.»

منبع حوزه نت


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم