4
مهر

مختصرى از تاريخ عمربن عبدالعزيز

مختصرى از تاريخ عمربن عبدالعزيز

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عمربن عبدالعزيز بن مروان ، نوه مروان ملعون است كه در سال 99 هجرى بعد از سليمان بن عبدالملك به وصيت او، خليفه شد، از طرف پدر به بنى اميه و از مادر به عمربن خطاب مى رسد، او وقتى در خلافت مستقر شد عاملان بنى اميه را عزل كرد و مردمان صالح را به جاى ايشان نصب كرد، فدك را (كه توسط ابوبكر و حاكمان بعد از او غضب شده و ادامه داشت ) به خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بازگردانيد (و با اين كار عملا صحت ادعاى صديقه اطهر و بطلان دعواى ابوبكر را اعلام نمود)

ادامه »


free b2evolution skin
4
مهر

فضيلت فوق العاده زيارت حضرت رضا عليه السلام .

فضيلت فوق العاده زيارت حضرت رضا عليه السلام .

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در روايت است كه مردى از نيكان خراسان خدمت حضرت رضا عليه السلام آمده عرض كرد: پيامبر اكرم عليه السلام را در خواب ديدم بمن فرمود: چگونه ايد وقتى كه پاره تن من در ميان شما دفن شود و امانت من دست شما سپرده شود و گوشت من در خاك شما پنهان گردد؟

ادامه »


free b2evolution skin
4
مهر

در آن وقت قريش آروزى مرا مى كند

در آن وقت قريش آروزى مرا مى كند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه اى كه به فتنه هاى بنى اميه اشاره نمود، بعد از آنكه به ظلم و ستم آنها و مذلت مردم اشاره نمود در اواخر خطبه فرمود:
در آن زمان قريش آرزو مى كند اى كاش مرا دوباره ببيند (هر چند) در مقابل دنيا و هر چه در آن است ، هر چند به مقدار (ى اندك همچون ) دوشيدن چند شتر باشد مى خواهد تا قبول كنم از ايشان چيزى را كه امروز قسمتى از آن مطالعه مى كنم اما آن را به من نمى دهيد (يعنى مى خواهند فرمانده آنها باشم )
ابن ابى الحديد گويد: كلام حضرت به حقيقت پيوست : اهل تاريخ نقل كنند كه مروان بن محمد در يوم الزاب وقتى عبدالله بن على (سفاح ) را در لشكر خراسان در مقابل خود ديد گفت :
دوست مى داشتم على بن ابى طالب پرچمدار اين لشكر در مقابل اين جوان مى بود


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
4
مهر

خبر دادن حضرت از كشته شدن فرزندش عبداللّه

خبر دادن حضرت از كشته شدن فرزندش عبداللّه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت باقر عليه السّلام فرمود: امير المؤمنين عليه السّلام پسران خود را جمع نموده به آنها فرمود: خداوند دوست دارد كه در مورد من سنتى از يعقوب قرار دهد، يعقوب دوازده پسر خود را جمع كرده به آنها گفت : شما را نسبت به يوسف وصيت مى كنم كه از او اطاعت كنيد، و من شما را وصيت مى كنم كه از حسن و حسين اطاعت كنيد و از اين دو بشنويد. يكى از فرزندان حضرت كه عبدالله نام داشت (و همانند سايرين نبود و در رضايت حضرت كوشا نبود گويا به اعتراض ) گفت : به محمد حنيفة وصيت نمى كنيد؟
حضرت فرمود: در حيات من بر من جراءت كردى ؟ گويا تو را مى بينم كه در خيمه ات كشته شده اى و قاتل تو نيز مشخص نباشد.
روزگار گذشت تا آنكه در زمان مختار، عبدالله به نزد مختار رفت تا با او بيعت كند.
مختار گفت : من آنطور كه شما مى پندارى نيستم ، او نسبت به مختار خشمگين شد و به طرف مصعب بن زبير در بصره رفت و طرفدار او شد و از او خواست تا او را فرماندار كوفه قرار دهد، وقتى سپاه مصعب و مختار در ناحيه حروراء در مقابل هم قرار گرفتند او در قسمت پيشاهنگ لشكر قرار داشت .
شب كه پايان يافت ، هنگام صبح مردم عبداللّه را ديدند كه در خيمه سر بريده افتاده است و قاتلش نيز مشخص نبوده


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
4
مهر

پيشگوئيهاى حضرت در مورد شهادت عمروبن الحمق خزاعى

پيشگوئيهاى حضرت در مورد شهادت عمروبن الحمق خزاعى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عمروبن الحمق الخزاعى يكى از ياران باوفاى اميرالمؤمنين عليه السلام است ، روزى حضرت به او فرمود: اى عمرو كجا اقامت كرده اى گفت : در ميان قوم خودم ساكن هستم حضرت فرمود: در ميان ايشان اقامت مكن ، عمروگفت : نزد بنى كنانة كه همسايه ما هستند بروم ؟ فرمود: نه آنجا هم نرو، عرض كرد: قبيله ثقيف چه ؟ فرمود: با معرّه و مجرّة چه خواهى كرد؟ عمرو گفت : اين دو چيست ؟ فرمود: دو شعله آتش كه از پشت كوفه خارج شده يكى از آنها بر تميم وبكربن وائل افتد و كمتر كسى است كه از آن نجات يابد و ديگرى از جهت ديگر شهر كوفه داخل شده ، خانه يا يكى دو اتاق را مى سوزاند (ضررش اندك است ).
عمرو گفت : پس به كجا اقامت كنم ؟ فرمود: در قبيله بنى عمروبن عامر ازدى .

ادامه »


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم