5
مهر

آگاهى حضرت به حيله معاويه

آگاهى حضرت به حيله معاويه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

روزى معاويه به كسانيكه نزد او بودند گفت :
چگونه مى شود فهميد كه مرگ من زودتر است يا مرگ (حضرت ) على ، حاضرين گفتند: راهى نيست ، معاويه گفت : من اين مطلب را از على بدست مى آورم زيرا او سخن باطلى نمى گويد!

ادامه »


free b2evolution skin
5
مهر

آگاهى حضرت از چشمه آب و جريان راهب

آگاهى حضرت از چشمه آب و جريان راهب

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

لشكر اميرالمؤمنين عليه السلام در راه صفين دچار عطش شد، ذخيره آب آنها پايان يافته بود و هر چه در چپ و راست مسير خود تلاش كردند از آب اثرى نيافتند.

ادامه »


free b2evolution skin
5
مهر

ناتوانى سپاهيان و شجاعت حضرت امير عليه السلام

ناتوانى سپاهيان و شجاعت حضرت امير عليه السلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سپاهيان با يكديگر هماهنگ شدند و تلاش كردند اما سنگى بود سخت ، و آنها نتوانستند سنگ را حركت دهند.
در اين هنگام وقتى حضرت ديد آن جمعيت با تمام تلاششان در كندن آن سنگ ناتوان هستند پاى از ركاب درآورد و از مركب فرود آمده ، آستين بالا زد، پنجه در زير آن سنگ انداخت ، آنرا حركتى داد، سپس آنرا از جاى كند و به فاصله اى دور پرتاب نمود! ناگاه آبى زلال نمايان شد، سپاهيان هجوم آوردند و از آن نوشيدند، آبى بود بسيار خنك و زلال كه خوشگوارتر از آن در آن سفر ننوشيده بودند.
حضرت فرمود: ذخيره سازيد و سيراب شويد، اصحاب چنين كردند، آنگاه حضرت آن سنگ را دوباره به جاى خويش نهاد و دستور داد علامت آن را با خاك بپوشانند.

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى

 


free b2evolution skin
5
مهر

راهب مسيحى مسلمان مى شود

راهب مسيحى مسلمان مى شود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مرد راهب از بالاى دير تمامى اين امور را زير نظر داشت ، وقتى كار به پايان رسيد صدا زد: اى مردم مرا پائين آوريد، پائين آوريد (گويا راه خروج او نردبانى بوده است كه از بيرون ، ديگران بايد نصب مى كردند يا پيرمردى ضعيف بوده كه نياز به كمك داشته است ) هر طور شده او را پائين آوردند، آمد و در مقابل حضرت امير عليه السلام ايستاد و گفت : اى مرد تو پيامبر مرسل هستى ، حضرت فرمود: نه ، گفت : فرشته مقرب هستى ؟ فرمود: نه ، گفت : دستت را باز كن تا بر دست تو مسلمان شوم ، حضرت دست مبارك را گشود و فرمود: شهادتين بگو، راهب گفت :

ادامه »


free b2evolution skin
5
مهر

آگاهى حضرت از عاقبت ابن كوا

آگاهى حضرت از عاقبت ابن كوا

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مردى به نام ابن كوّا از اميرالمؤمنين عليه السلام در مورد اين آيه مباركه ((قل هل اءنبؤ كم بالاءخسرين اعمالا)) سئوال نمود، حضرت فرمود: اينها اهل كتاب هستند زمانى بر حق بوده سپس در دين خود بدعت گذاردند و گمان مى كنند كه كار نيكى انجام داده اند.
سپس حضرت از منبر فرود آمده و دست خود را بر كتف ابن كوا زده فرمود:
اى ابن كوّا اهل نهروان نيز از ايشان دور نيستند! او گفت : اى اميرالمؤمنين من غير از شما را نمى خواهم و از ديگرى (مخالفين ) سئوال نمى كنم (شما را امام مى دانم ) اصحاب گويند: در جنگ نهروان ، ابن كوّا جزء خوارج (سپاه دشمن ) ديدند كه بر عليه حضرت مى جنگيد، يكى به او گفت : مادرت به عزايت نشيند، تو آن زمان از اميرالمؤمنين سئوال مى كردى و امروز با او جنگ مى كنى ؟
در اين ميان مردى بر او حمله كرد و با ضربه نيزه او را به جهنم واصل كرد

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم