2
اردیبهشت

دیداری به یادماندنی

 اولین پرتو خورشید بر زمینهایی که هنوز از بارش برف روزهای گذشته سفید پوش بود میتابید. تلالوی قطره هایی که همچون حباب هفت رنگ میدرخشید توجهم را به خود جلب کرد. لحظه ای درنگ کردم و در دل به این همه زیبایی و به خالق آن آفرین گفتم. زندگی هر گوشه ای درسی است و زیباییاش جلوه ای ست از جمال خداوندی، اما ما آن قدر در سیاهی دود و آهن و درگیر و دار زندگی صنعتی اسیر شدیم که بی اعتنا از کنار همه ی آنها میگذریم. مدتی حال و هوای دیگری پیدا کرده بودم سرانجام بایست از جایی شروع میکردم. ماهی دریا بودم و سالها در جستجوی آب، حیران میگشتم. بایست به چشمه میرسیدم و در زلال آن چشمان غبار گرفته ام را میشستم. اما کجاست آب؟ کجاست چشمه حیات؟

 

 

درست نمیدانم از چه زمانی، اما خیلی کوچک بودم که میشنیدم بزرگترها نامی را به عظمت و بزرگی یاد میکنند. وقتی کمی بزرگتر شدم دیدم در خانه، مدرسه و محیطهای دیگر، این نام خیلی بر زبانهاست. مهدی موعود، صاحب الزمان، حجة ابن الحسن و… تعبیرات دیگر همه نامهایی بود که برای شخصیتی بسیار عزیز و دوست داشتنی در نظر مردم، و این صحبتها در نیمه شعبان به اوج خود میرسید.

من همه کم کم متوجه شده بودم که او امام دوازدهم ما شیعیان و فرزند امام عسگری (علیه السلام) است که بیش از هزار سال قبل متولد شده و اکنون زنده و از نظرها غایب است. بتدریج علاقه ی او هم در دلم خانه کرد و به جشنها و مراسم مربوط به او هم تمایل پیدا کردم و در آنها شرکت جستم. گاهی هم خودم در آن مجالس خدمت میکردم. اما خیلی سؤالات و ابهامها در مورد او فکرم را مشغول کرده بود.

 

 

دلم میخواست همه چیز را راجع به او بدانم. بعضی اوقات در فکر فرو میرفتم و سؤالاتی در ذهنم رژه میرفتند:

او حتما میاد؟ نکنه ما در اشتباه باشیم. آیا میشه من با او ارتباطی داشته باشم؟ اصلا چرا غایب شده و چرا همون وقتی که میخواد ظهور کنه چند سال قبلش متولد نمیشه؟ وجود او در پس پرده غیبت چه فایده ای میتونه داشته باشه؟ او با ظهورش چه اهدافی رو دنبال میکنه و…ناگهان به خود میآمدم که چه مدت زیادی است در این افکارم. بلند میشدم و به دنبال کارهایم میرفتم اما باز در فرصتی دیگر همین برنامه تکرار میشد.

گاهی هم با بعضی از دوستان یا اقوام سر حرف را باز میکردم اما میدیدم خیلیها در این عوالم نیستند. احساس غربت میکردم، با خود میگفتم: از دو حال خارج نیست، یا او اصلا واقعیت نداره، امام ما نیست، موجود نیست که باید معلوم بشه و خودمونو معطل نکنیم، این همه جشن و پوستر و شعار و غیره رو بریزیم دور و یا واقعا هست، امام ماست و حجت خداست که در این صورت ما خیلی نسبت به او کوتاهی و جفا میکنیم.

 

 

اگر او امام ماست آخه نباید اونو بشناسیم؟ به او اظهار محبتی کنیم؟ با او همراهی کنیم، با او حرف بزنیم و با او ارتباطی روحی معنوی برقرار کنیم؟چقدر ما بی انصافیم! واقعا اگه پدر ما به مسافرتی طولانی بره، ما اونو بکلی فراموش میکنیم و طوری رفتار میکنیم که انگار نه انگار پدری داشتیم؟ یا اینکه به یاد او، پیگیر کار او و در پی کسب اطلاعاتی در موردش و ایجاد ارتباط با او هستیم.

بالاخره هرچه فکر میکردم او امام ماست، ما خیلی در حقش کوتاهی کرده ایم. این بود که آرام نمیگرفتم و به دنبال کسی میگشتم که بتواند عطش مرا نسبت به این معما فرو بنشاند و سؤالاتم را پاسخ دهد.

با خود میگفتم: چطوره که اگه کیف پولم گم بشه، به هر کس میرسم میگم، به هر جایی سر میزنم، با هر فرد وارد و آشنایی مشورت میکنم تا گمشده ی خودمو پیدا کنم، اما نسبت به حقیقتی به این بزرگی بی اعتنا باشم؟ نه باید مطالعه کنم، سؤال کنم، فکر کنم و تلاش کنم تا حقیقت برام روشن بشه.

 

 

 

 

روزی در یک کتاب دعا، جمله ای به چشمم خورد که برایم بسیار جالب بود (اللهم عرفنی نفسک…) خدایا خودت رو به من معرفی کن که اگه تو رو نشناسم رسول تو رو نمیتونم بشناسم، خدایا رسولت رو به من معرفی کن که اگه رسول تو رو نشناسم حجت تو رو هم نمیتونم بشناسم، خدایا حجت خود رو به من بشناسون که اگه اون رو نشناسم گمراه میشم.

خیلی برایم جالب بود، با خود گفتم: این دعا رو باید هر روز بعد از نمازها و گاهی در دعاهام بخونم تا خدا یاریم کنه: شاید امام زمانمو بشناسم و ابهامات و سؤالاتم به علم و روشنی مبدل بشه.

منبع :گفت و گویی که به عشق انجامید/ مهدی عدالتیان.


free b2evolution skin
2
اردیبهشت

حقیقت انتظار چیست؟

انتظار، کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت آمادگی است برای آنچه انتظار دارند و ضدّ آن یأس و ناامیدی است. هر چه انتظار بیشتر باشد آمادگی بیشتر است اگر انسان مسافری داشته باشد که چشم به راه آمدن او است هر چه زمان رسیدن او نزدیک تر گردد آمادگی برای آمدنش فزونی می یابد حالت انتظار گاهی به پایه ای میرسد که خواب را از چشم میگیرد چنان که درجات انتظار از این نظر تفاوت میکند همچنین از نظر حبّ و دوستی نسبت به آنچه را انتظار دارد تفاوت دارد هر چه عشق به منتظر افزون باشد آمادگی برای فرا رسیدن محبوب افزون میگردد و دیر آمدن و فراق محبوب دردناک میگردد تا بدانجا که انسان منتظر از خود بیخود میشود و دردها و سختیهای دردآور و مشکلات سخت خود را در راه محبوب حس نمیکند.

 

 

 

 

انتظار در درجه نخست ویژه حیات و زندگی است. ماهیت زندگی انسان با انتظار و امید به آینده عجین شده است به گونه ای که بدون انتظار، زندگی مفهومی ندارد و شور و نشاط لازم برای تداوم آن در کار نیست حیات حاضر و کنونی ظرف ،پویایی تلاش و حرکت به سوی فردا و فرداهاست و این چنین پویایی و حرکتی بدون عنصر «انتظار» ممکن نیست؛ زیرا امید به تداوم حیات است که به زندگی کنونی معنا و مفهوم میبخشد و پویایی و نیروی لازم برای ادامه آن را تأمین می.کند. از این رو است که ماهیت زندگی با انتظار پیوستگی ناگسستنی دارد.

و لذا در روایات اسلامی میبینیم که انتظار فرج از افضل اعمال امت پیامبر شمرده شده است یعنی ویژگی انتظار در عمل در راه رسیدن به حیات است. شاید یکی از علل این گونه آموزشها این بوده است که پیروان امام مهدی (علیه السلام) بکوشند تا خود را به امامشان نزدیک کنند و مانند او بیندیشند و امت با امام در انتظار به سر برند، زیرا امام نیز در انتظار ظهور خود به سر میبرد.

 

 

در حالت ،انتظار بهترین شیوه پیوند و همسویی و همدلی با امام نهفته است و غفلت از انتظار و معنای صحیح آن باعث بی خبری و بی احساسی نسبت به سوزها و شورهای امام موعود است. شاید در دوران ،غیبت انتظار راستین برای فرج یعنی حضور امام در جامعه انسانی نخستین راه بیعت و هم پیمانی با امام موعود باشد؛ زیرا انتظار حضور در متن جریانها و حوادث پیش از ظهور است و مایه یادآوری هدفها و آرمانهای امام موعود و زمینه آگاهی و هوشیاری همیشگی است و در حال انتظار نبودن به معنای غفلت و بی خبری و بی احساسی و بی تفاوتی نسبت به حوادث پیش از ظهور و اصل ظهور است. جامعه منتظر هر حادثه ای هر چند عظیم و ویرانگر و هر عاملی هر چند بازدارنده و یأس ،آفرین او را از تحقق هدفهای مورد انتظار مأیوس نمیکند و در راه آن هدفها از پویایی و تلاش باز نمی ایستد و همواره به امام خود اقتدا میکند.

امامی که در برابر مشکلات شکننده و حوادث کوبنده قرنها و عصرها استوار و نستوه ایستاده است و ذره ای در اصالت راه و کار خود تردید نکرده است.

 

 

حضرت مهدی (علیه السلام) فرمود …. چون خدا با ما است نیازی به دیگری ،نیست حقانیت با ما میباشد و کناره گیری عده ای از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد. 

آری! امام مهدی (علیه السلام) در چنین انتظاری به سر می برد و با چنین ایمانی در این شب یلدای زندگی استوار و تزلزل ناپذیر ایستاده است و جامعۀ «منتظر» و امت چشم به راه نیز باید این ویژگی ها را در امام موعود و منتظر خویش نیک بشناسد و تا حد امکان مانند خود او در انتظار باشد.

منبع : پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام) / علی اصغر رضوانی


free b2evolution skin
25
فروردین

چه نوع آمادگی برای رسیدن به حکومت عدل جهانی لازم است؟

ما هر قدر خوشبین و امیدوار باشیم باید بدانیم رسیدن به مرحله ای از تاریخ که در آن همه انسانها زیر یک پرچم گرد آیند و کشمکش ها و بازی های خطرناک سیاسی و استعمارگری از بین برود احتیاج به آمادگی های عمومی ،دارد گرچه به جهت تحولها و دگرگونی هایی که به سرعت در عصر اخیر پدید آمده نباید آن را دور بدانیم ولی در هر حال برای اینکه دنیا چنان حکومتی را پذیرا گردد احتیاج به آمادگی هایی از قبیل موارد ذیل است:

 

 

 

1 - آمادگی فکری و فرهنگی به این معنا که سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسأله «نژاد یا مناطق مختلف جغرافیایی مسأله قابل توجهی در زندگی بشر نیست …..

2 - آمادگی اجتماعی به این معنا مردم جهان باید از ظلم خسته شده و عدالت را از جان و دل طلب نمایند.

 

 

،آری اگر بنا بود همه کارها با «معجزه» صورت پذیرد وجود چنین نظامی بدون وسایل پیشرفته صنعتی قابل تصور بود ولی مگر اداره زندگی مردم جهان با معجزه ممکن است؟ معجزه استثنایی است منطقی در نظام جاری طبیعت برای اثبات حقانیت یک امر ،آسمانی نه برای ادارۀ همیشگی نظام جامعه زیرا این کار تنها باید بر محور قوانین طبیعی صورت بگیرد.

منبع:پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام) /تالیف علی اصغر رضوانی


free b2evolution skin
25
فروردین

آیا بشر احتیاج به امداد غیبی دارد؟

برخی معتقدند که بشر با پیشرفت علمی و تکنیک و تمدنی که در ظاهر پیدا کرده احتیاج به امدادهای غیبی ندارد.

 

ولی جواب این است که منشأ انحرافات بشر تنها نادانی نیست تا با پیشرفت علم و تکنیک انحرافات بر طرف شود بلکه عوامل دیگری نیز منشأ انحرافات بشر است که نه تنها در بشر امروزی باقی مانده بلکه بیشتر نیز شده است. این عوامل عبارتند از غرایز و تمایلات مهار نشده شهوت و غضب افزون طلبی جاه طلبی، لذت طلبی و بالاخره نفس پرستی و نفع پرستی که همۀ اینها در بشر امروز موجود است. علم در امروز به صورت بزرگترین دشمن بشر در آمده است. علم گرچه چراغ روشنایی است ولی استفاده از آن بستگی به موارد استعمال آن دارد.

 

 

علم ابزاری برای هدف است نه تشخیص دهنده هدف ،ویل دورانت میگوید ما از نظر ماشین توانگر شده ایم و از نظر مقاصد فقیر  انسان عصر علم با انسان ما قبل این عصر در اینکه اسیر و بنده خشم و شهوت خویش است هیچ فرقی نکرده است علم نتوانسته است آزادی از هوای نفس را به او بدهد. علم نتوانسته است ماهیت هیتلرها را تغییر دهد بلکه علم دست آنها را درازتر کرده و شمشیر را تبدیل به بمب اتم کرده است. راسل میگوید: زمان حاضر زمانی است که در آن حسّ حیرت توأم با ضعف و ناتوانی همه را فرا گرفته است میبینیم به طرف جنگی پیش می رویم که تقریباً هیچ کس خواهان آن نیست. جنگی که همه می دانیم قسمت اعظم نوع بشر را به دیار نیستی خواهد فرستاد. 

 

 

اگر انسان بر اساس علل مادی و ظاهری قضاوت کند پی میبرد که این بدبینی ها بجاست فقط یک ایمان معنوی و ایمان به امدادهای غیبی لازم است که این بدبینی ها را زایل و تبدیل به خوش بینی کند و معتقد باشد که سعادت بشریت رفاه و کمال ،او زندگی انسانی و مقرون به عدل و آزادی و امن و خوشی بشر در آینده است و انتظار بشر را میکشد

منبع :پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام) /تالیف علی اصغر رضوانی


free b2evolution skin
24
فروردین

ضرورت برپایی حکومت عدل جهانی از راه فطرت چگونه قابل تبیین است؟

ایمان به حتمیت ظهور منجی عالم در فکر عموم انسانها وجود دارد، منشأ این فکر یک رشته اصول قوی و متین است که از سرشت و فطرت اصیل انسانی سرچشمه گرفته است؛ زیرا بشر فطرتاً طالب رسیدن به کمال در تمام زمینه های مربوط به خود است و او میداند که این کمال تنها در سایه حکومت عدل توحیدی تحقق می یابد.

 

 

شهید صدر رحمه الله می فرماید: اعتقاد به مهدی (علیه السلام) تنها نشانه یک باور اسلامی با رنگ خاص دینی نیست بلکه افزون بر آن، عنوانی است بر خواسته ها و آرزوهای همۀ انسانها با کیشها و مذاهب گوناگون، و نیز بازده الهام فطری مردم است که با همه اختلاف هایشان در عقیده و مذهب دریافته اند که برای انسانیت در روی زمین روز موعودی خواهد بود که با فرارسیدن آن هدف نهایی و مقصد بزرگ رسالت های آسمانی تحقق می یابد. 

برهان فطرت را با بیانهای مختلف میتوان تبیین نمود:

بیان اول
الف انسان در درون خود میل به حکومت عدل جهانی توحیدی را احساس می.کند

ب این حکومت باید موجود شود؛ زیرا میل و کشش درونی از امور ذات الاضافه است که بدون مضاف الیه امکان پذیر نیست

ج مصداق کامل آن حکومت حضرت مهدی  علیه السلام است.

نتیجه حکومت عدل جهانی ضرورت دارد.

بيان دوم
الف انسان با قطع امید از وضعیت موجود جهان احساس نوعی امید به حکومتی برتر دارد

ب وجود چنین امیدی دلیل بر تحقق آن در عالم خواهد بود

نتیجه حکومت عدل جهانی ضرورت دارد.

بيان سوم
الف. انسان فطرتاً از ظلم متنفّر است

ب انسان آنچه را که از او متنفر است طبیعتاً نابودی آن را خوش دارد

ج بشر خود به تنهایی قادر بر این عمل نیست

نتیجه برپایی حکومتی که در آن اثری از ظلم نباشد ضرورت دارد.

منبع:پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام) /تالیف علی اصغر رضوانی


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم