22
شهریور

سلام بر جواد الائمه!

سلام بر جواد الائمه!

امام جوان! درود بر لحظه های شفافی که با تو خواهند بود و مسیری که از عطر کلمات مقدست سرمست می شود؛ از 195 تا 220 هجری قمری!

درود بر دانایی متجلی در بزرگ و کوچک اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله .

سلام بر این نور واحد که بی تغییر، در کالبد دوازده پیکر مطهر جاری شد!

تکلم کن تا تاریخ، دوباره از شگفتی، مات بماند.

- چگونه کودکی هشت ساله، این چنین تمام ذرات را متبرک می کند و تمام تفسیر کتاب آسمانی در قلب او متلاطم است؟

تکلم کن، تا یحیی بن ذکریا متولد شود؛ با شباهتی بی همتا با جوادالائمه علیه السلام ؛

«یَا یَحیی خُذِ الکِتابَ بِقُوَّةٍ و آتَیناهُ الحُکمَ صَبِیاً».


free b2evolution skin
22
شهریور

اضطراب زمين

اضطراب زمين

چه اضطرابی دامن زمین را فرا می گیرد، آن گاه که دلش مزار امامی می شود. گویی در آن هنگام، دست و پایش می لرزد! زمین از اینکه باید گوهری را در میان بگیرد، بسیار ناخشنود است. اکنون زمین چه شرمسار است که تنها بیست و پنج بهار، او را مهمان خوانش دیده بود؛ او که جواد بود و جود، قطره ای از پیشانی بلندش؛ تقی بود و پرهیزکاری، سطری از صحیفه وجودش.

او که در همان خردسالی امام شد و در نوجوانی، رهگشای گره های فکری. که بی درنگ، دشوارترین پرسش را پاسخ می گفت و خبر از اتصال خویش به دریای علم الهی می داد.

برای هروله از «مروه» دلت تا «صفای» کاظمین، راهی نیست. در این حج ولایت و عشق همیشه در «سعی» باش؛ که بی «سعی» نمی توان به «صفای» جمال معصوم علیهم السلام رسید.


free b2evolution skin
22
شهریور

سلام بر جوادالائمه علیه السلام

سلام بر جوادالائمه علیه السلام

تنها «بیست و پنج» سال بود که نسیم «هل اتی» می وزید و نهرهایی که از سرچشمه «طه» سیراب می شود، جاری بود. و چه زود، این نسیم از وزیدن افتاد و این عطر دل نواز، دامن برچید! اما، نه… چشم دلت را باز کن و ببین! هنوز آن نسیم در حال وزیدن است و این شمیم روح بخش به مشام می رسد.

سلام بر تو ای جوادالائمه علیه السلام و بر آن بارگاه خدایی ات که تا دامنه قیامت، چشم نواز همه از ره رسیدگانِ خسته خواهد بود!


free b2evolution skin
22
شهریور

مظلوم تر از جواد عليه السلام

مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت
آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
می خواست که فریاد کند تشنه لبم
از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت


free b2evolution skin
20
شهریور

انتظار...

 السلام عليك يا ابا صالح المهدي (عجل الله تعالي عليه)

انتظار…

ای نور دیده من! ای مولا و سرور من!
ای قامت رعنای عدالت و ای عزیزترین!
اشک فراق از دیدگانم می چکد.
 مرغ دلم به هوای کوی تو، هوایی شده است.
تو می آیی، با یک سبد نور، با یک سبد امید. تو می آیی،
اما نمی دانم درکدام جمعه؟
گاهی وقتها فکر می کنم آیا زنده می مانم تا ظهور پرحضورت را درک نمایم و یا اگر از این دیار کوچ کردم،
آنگاه که تو بیایی آیا من از خاک برمی خیزم كه در رکابت باشم؟
همه می گویند غروب جمعه دلگیر است، اما نمی گویید چرا؟
جمعه هم از پی نیامدنت داغ سکوت بر لب می زند و تا جمعه ای دیگر خاموش می ماند.
اما آن جمعه که بیایی، ابرهای متراکم و تاریک را از دلها می زدایی
و چشم هایی را که حسرت زیارت آفتاب دارند را به نوازش نور و مهربانی می خوانی.
آنگاه که تو بیایی، دست های آسمان هم در پی یاری تو قنوت می کنند.
کوه ها کمر خود را برای کمک به تو محکم می کنند،
چشم های دریا برای دیدنت باز می شوند،
سروها برای بوسیدنت قدقامت می کنند،
نرگس ها دیگر روی زرد ندارند، شقایق ها دیگر داغ به سینه ندارند و کبوترها، مقیم خانه تو می شوند.
آن روز که تو بیایی، روز است و دیگر شب نیست.
آن روز که تو بیایی، بهار است و زمستان نیست.
آن روز که تو بیایی جمعه است
«اللهم عجل لولیک الفرج»

 

 


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم