23
شهریور

امام هادي عليه السلام




1.حضرت امام علی النقی الهادی (عليه السلام )
2. اصحاب و ياران امام دهم (عليه السلام)
3. صورت و سيرت حضرت امام هادی (عليه السلام )
4.شهادت امام هادی (عليه السلام)
5. زن و فرزندان امام هادی (عليه السلام)
حضرت امام علی النقی الهادی (عليه السلام)
تولد امام دهم شيعيان حضرت امام علی النقی (عليه السلام) را نيمه ذيحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (عليه السلام) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربيت مقام ولايت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نيکو وظيفه مادری را به انجام رسانيد و بدين مأموريت خدايی قيام کرد . نام آن حضرت - علی - کنيه آن امام همام ” ابوالحسن ” و لقبهای مشهور آن حضرت ” هادي ” و ” نقي ” بود . حضرت امام هادی (عليه السلام) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسيد و دوران امامتش 33 سال بود . در اين مدت حضرت علی النقی (عليه السلام) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربيت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعليم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (عليه السلام) در مدينه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانيدن مردم و آشنا کردن آنها به حقايق مذهبی نمي آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خليفه ستمگر وقت - يعنی متوکل عباسی - آنی آسايش نداشت . به همين جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدينه بنا بر دشمنی ديرينه و بدخواهی درونی ، به متوکل خليفه زمان خود نامه ای خصومت آميز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگيزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقيقت آنچه در شأن خودش و خليفه زمانش بود به آن امام معصوم (عليه السلام) منسوب نمود ، و اين همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولايت و علم و فضيلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدينه مي کشانيد و اين کوته نظران دون همت که طالب رياست ظاهری و حکومت مادی دنيای فريبنده بودند ، نمي توانستند فروغ معنويت امام را ببينند .

 

ادامه »


free b2evolution skin
23
شهریور

ترغيب به سپاسگزارى از نعمتهاى خداوند ( حکمت شماره 13 )

متن عربی

13.وَ قَالَ (عليه السلام): إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ .

 

متن فارسی

 امام عليه السّلام (در ترغيب به سپاسگزارى از نعمتهاى خداوند) فرموده است

1- هرگاه نمونه های نعمتها بشما رسيد پس باز مانده آنرا با كمى شكر و سپاس دور نسازيد (به اندك نعمتى كه رسيديد سپاسگزارى كنيد تا به بسيارى از آن برسيد، خداوند در قرآن كريم س 14 ى 7 مى فرمايد: وَ إِذْ تَأَذَّنَ، رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ يعنى اگر شكر نعمت بجا آوريد نعمت را براى شما مى افزايم، و اگر ناسپاسى كنيد هر آينه عذاب من سخت است «كه گرفتار آن خواهيد شد»).

منبع نهج البلاغه ترجمه سید علی نقی فیض الاسلام حکمت شماره ۱۳


free b2evolution skin
23
شهریور

كرامات و معجزات حضرت زهرا (سلام اله عليها)

فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا (س)

حضرت فاطمه عليهاالسلام در پيشگاه خدا آن چنان معزز بود كه بارها مورد عنايت خاص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد كه اينك به برخى از آنها اشاره مى‏ كنيم:
پيامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هريك از زنانش مراجعه كرد، ولى آنان نيز طعامى نداشتند. سرانجام به خانه‏ى دخترش فاطمه عليهاالسلام سركشيد، تا در آن خانه‏ ى اميد به مقصود رسد، ولى فاطمه عليهاالسلام و بچه‏هايش گرسنه بودند و تكه‏نانى در آنجا نيز به دست نيامد.
هنوز چند دقيقه بيش نبود كه رسول گرامى اسلام منزل دخترش را ترك كرده بود كه مختصر طعامى از سوى يكى از همسايه‏ ها به آن بانو رسيد. فاطمه عليهاالسلام با خود گفت: سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه مى‏مانم، ولى اين تكه نان و گوشت را به پدرم مى‏خورانم، و لذا يكى از حسنين را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانه‏ اش دعوت كرد.
فاطمه اهدايى همسايه را كه دو تكه نان و مختصر گوشتى بود، در يك ظرف سرپوشيده قرار داده بود، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت، سراغ طعام رفت و آن را در برابر ديدگان رسول خدا گذاشت، ولى ظرف پر از گوشت و نان بود، و فاطمه عليهاالسلام خود نيز از اين مائده‏ى آسمانى تعجب مى‏كرد و خيره خيره به آن تماشا مى‏نمود. رسول خدا خطاب به دخترش گفت: اى دختر گرامى! اين طعام چگونه و از كجا رسيد؟ فاطمه عليهاالسلام جواب داد:
هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشا بغير حساب. فقال: الحمدللَّه الذى جعلك شبيهه بسيدة نسا بنى‏اسرائيل فانها كانت اذا رزقها اللَّه شيئا فسئلت عنه قالت: «هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشاء بغير حساب.» (1)
آن از بركات و الطاف الهى است، خداوند به هركسى بخواهد بدون محدوديت عطا مى‏ كند.


رسول خدا چون سخن دخترش را شنيد فرمود: سپاس خدايى را كه تو را همانند مريم سرور زنان بنى‏اسرائيل قرار داده، زيرا او نيز هرگاه مورد عنايت الهى قرار مى‏گرفت و خداوند برايش مائده مى‏فرستاد، كه جواب سؤال مى‏گفت: اين طعام از جانب خدا است، او به هركسى بخواهد روزى بى‏حساب مى‏دهد.
آنگاه رسول خدا على عليه‏السلام را نيز به حضورش فراخواند و همگى از آن غذا خوردند و سير شدند و زنان و اهل‏بيت پيامبر نيز دعوت شدند و خوردند، ولى غذا و مائده آسمانى به همان صورت باقى بود. حتى فاطمه عليهاالسلام براى همسايگان نيز از طعام آسمانى كه از الطاف خفيه الهى سرچشمه گرفته بود ارسال داشت…. (2)
موائد آسمانى براى فاطمه عليهاالسلام در يكى دوبار محدود نمى‏گردد، او بارها از خداوند خويش درخواست طعام كرد و پروردگار عالم نيز بى‏درنگ طعام بهشتى براى آن حضرت ارسال داشت از آن جمله: روزى اميرالمؤمنين على عليه‏السلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه عليهاالسلام طعام خواست، ولى در خانه چيزى نبود. فاطمه عليهاالسلام گفت: يا على! در خانه طعامى نيست، من و بچه‏هايت دو روز است كه گرسنه‏ايم و مختصر طعامى هم كه بود، آن را به تو خورانديم و خود در گرسنگى صبر كرديم.
على عليه‏السلام از شنيدن اين سخن فوق‏العاده ناراحت گشته و اشك در چشمانش حلقه زد و براى تهيه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و يك دينار قرض گرفت تا مشكل گرسنگى خانواده‏اش را برطرف سازد، ولى نشد. چرا؟! چون يكى از دوستانش گرفتار بود و گرسنگى و گريه زن و بچه‏ها او را در بيرون از خانه آواره كرده بود، او دنبال نان و پول بود، ولى چاره‏اش بدون چاره….
على از درد او آگاه شد و مانند هميشه ايثار كرد و ديگران را بر خود و خانواده‏اش مقدم داشت و بدين وسيله يكى از دوستانش را كه مقداد نام داشت خوشحال و خوش‏دل ساخت.
على عليه‏السلام دست خالى شد و نتوانست به خانه رود، رو به سوى مسجد كرد و مشغول عبادت شد از آن سو پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله مأمور گشت شب را در خانه‏ى على بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست على را گرفت و فرمود: على جان! امشب مرا به مهمانى خود مى‏پذيرى؟ مولاى متقيان سكوت كرد، چرا كه زمينه پذيرايى نداشت و فاطمه عليهاالسلام و حسنين گرسنه مانده بودند و پول تهيه نان و گوشت فراهم نبود، ولى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دوباره اظهار داشت: چرا جواب نمى‏دهى؟ يا بگو: بلى، تا با تو آيم و يا بگو: نه، تا راه ديگر پيش گيرم. على عليه‏السلام عرض كرد: يا رسول‏اللَّه! بفرماييد.
رسول خدا دست على را گرفت، دست در دست او به خانه‏ى فاطمه عليهاالسلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا ديدار كردند، فاطمه عليهاالسلام در حال نماز و نيايش بود و خدا را مى‏خواند، او صداى پدر را شنيد و به سوى او آمد و خوش‏آمد گفت و سفره را باز كرده و غذاى مطبوع آورد، تا گرسنگان را سير كند و چاره نيافته‏ها را چاره‏ساز باشد.
على عليه‏السلام به فاطمه عليهاالسلام خيره‏خيره نگاه مى‏كرد و با زبان بى‏زبانى سؤال مى‏نمود: يا فاطمه! اين طعام از كجا؟
پيش از آنكه فاطمه عليهاالسلام جواب گويد رسول خدا دست بر دوش على گذاشت و جواب داد: يا على! هذا جزا دينارك من عنداللَّه.
اين غذا پاداش آن دينارى است كه به مقداد دادى.
خداوند به شما جريان زكريا و مريم را تكرار كرد. (3) و از طعام‏هاى بهشتى مرحمت نمود… (4)

اقرار به رسالت پدر در شكم مادر
وقتى كه كفار از پيامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود كه خديجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خديجه از اين سؤال كفار ناراحت شده و گفت: زهى تأسف براى كسانى كه محمد را تكذيب مى‏كنند! در حالى كه او فرستاده‏ى پروردگار من است.
پس فاطمه (س) از شكم مادرش صدا كرد: اى مادر! نترس و محزون نباش، زيرا خدا با پدر من مى‏باشد.
پس وقتى كه مدت حمل خديجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسيد، خديجه فاطمه (س) را به دنيا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.(5)

چرخيدن آسياى دستى به خودى خود در خانه حضرت زهرا (س)
جناب ابوذر مى‏گويد: رسول خدا (ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد. به خانه‏اش رفتم و او را خواندم، ولى پاسخ مرا نداد. و آسياب دستى را ديدم كه بدون اينكه كسى باشد به خودى خود، مى‏گردد. دوباره او را خواندم، بيرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتيم و پيامبر متوجه على (ع) شد و چيزى به او گفت كه من نفهميدم.
گفتم: شگفتا! از دستاسى كه بدون گرداننده مى‏گردد.
آنگاه پيامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ايمان و يقين كرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختى به او كمك كرد و كفايتش نمود. مگر نمى‏دانى كه خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را يارى دهند؟! (6)
حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا (س)
روزى عايشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى كه آن حضرت براى حسن و حسين (ع) با آرد و شير و روغن در ديگى غذاى حريره درست مى‏كرد. ديگ بر روى اجاق و آتش مى‏جوشيد و بالا مى‏آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مى‏زد.
عايشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بيرون آمده، نزد پدرش ابوبكر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چيز شگفت‏آورى ديدم، و آن اينكه دست به درون ديگى كه بر روى آتش مى‏جوشيد برده، آن را به هم مى‏زد.
گفت: دختركم! اين را پنهان كن كه كار مهمى است.
اين خبر كه به گوش پيامبر اكرم (ص) رسيد، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود:
همانا مردم ديدن ديگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مى‏كنند. سوگند به آن كسى كه مرا به پيامبرى برگزيد، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پيوند فاطمه حرام كرده است، فرزندان و شيعيان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند كه آتش و خورشيد و ماه از آنها فرمانبردارى كرده در پيش رويش جنيان شمشير زده، پيامبران به پيمان و عهد خود درباره‏ى او وفا مى‏كنند، زمين گنجينه‏هاى خودش را تسليم او نموده، آسمان بركاتش را بر او نازل مى‏كند.

واى، واى، واى به حال كسى كه در فضيلت و برترى فاطمه شك و ترديد به خود راه دهد، و لعنت و نفرين خدا بر كسى كه شوهر او، على بن ابى‏طالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى جايگاهى است و شيعيانش نيز بهترين جايگاه‏ها را خواهند داشت. همانا فاطمه پيش از من دعا مى‏كند و شفاعت مى‏نمايد و شفاعتش على‏رغم ميل كسانى كه با او مخالفت مى‏كنند، پذيرفته مى‏شود.(7)
تعدادي ديگر از كرامات و معجزات حضرت زهرا (س)
1 ـ نورانى شدن چادر مبارك حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه
2 ـ آمدن لباس‏ها و زيورهاى بهشتى براى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه
3 ـ لباس بهشتى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه در مجلس عروسى
4 ـ نزديك شدن مردم به هلاكت به واسطه‏ى نفرين حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه
5 ـ مستجاب شدن نفرين حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه در مورد عمر
6 ـ ملاقات حوريان بهشتى با حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه
7 ـ نازل شدن جبرئيل بر حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه پس از رحلت پيامبر (ص)
8 ـ در آغوش كشيدن حسنين عليهم‏السلام توسط حضرت زهرا بعد از شهادت
9 ـ خاكسپارى حضرت زهرا و صحبتهاى زمين با اميرالمؤمنين عليه‏السلام

______________________
پي نوشت ها:

1 ـ آل‏ عمران/ 37.

2 ـ فرائدالسمطين، ج 2، ص 51 و 52، ش 382- تجليات ولايت، ج 2، ص 319- فضائل خمسه، ج 3 ص 178- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 339- جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 136.

3 ـ اشاره است به آيه‏ى 37 سوره‏ى آل‏عمران كه زكريا موائد آسمانى را در محراب مريم ديد.

4 ـ محجة البيضاء، ج 4، ص 213- بحار، ج 43، ص 59، و ج 41، ص 30 با اختصار.

5 ـ روض الفائق، ص 214.

6 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 29.

7 ـ فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پيامبر، ص 152.


free b2evolution skin
22
شهریور

حالات سید الشهدا:

حالات سید الشهدا:

امام جواد(ع) حالات سیدالشهداء را از امام زین العابدین(ع) این چنین بیان می دارد که: چون کارزار به سختی انجامید به امام حسین نگاه کردند دیدند که برخلاف آنان مشاهده می شود «لانهم کلما اشتد الامر تغیرت الوانهم، وارتعدت فرائضهم و وجلت قلوبهم وکان الحسین(ع) و بعض من معه من خصائصه تشرق الوانهم وتهدئ جوارحهم وتسکن نفوسهم »: زیرا به هر مقدار که کار جنگ سخت تر می شد، رنگهای آنان تغییر می یافت و اعضای بدنشان مضطرب و دلهاشان ترسان می شد اما بر عکس آنها امام حسین(ع) و بعضی از اصحاب آن حضرت رنگ صورتشان درخشان و اعضایشان آرام و دلهاشان اطمینان می یافت. در این زمان بود که به یکدیگر می گفتند: «انظروا لایبالی بالموت » نگاه کنید; از مرگ باک و هراسی به دل ندارید. در یکی از اشعار منسوب به سیدالشهداء آمده است که فرمود:

و ان یکن الابدان للموت انشئت فقتل امرئ بالسیف فی الله افضل ،

ادامه »


free b2evolution skin
22
شهریور

آیا خدا از حالات روحی ما آگاه است؟:

ثواب زیارت قبر حضرت معصومه(سلام الله عليها):

حضرت امام جواد (علیه السلام): من زار قبر عمتی بقم فله الجنه یعنی کسی که قبر عمه ام را در قم زیارت کند سزاوار بهشت است.

ضررهای مصرف دارو:

مصرف هر دارویی مقدمه بیماری دیگری خواهد بود و لذا امام جواد(ع)فرموده: «ما من دواء الا و یهیج داء»:هیچ داروئی نیست جز اینکه بیماری دیگری را تحریک می کند. مرحوم کلینی در کتاب «روضه کافی »این سخن را نقل کرده است.

آیا خدا از حالات روحی ما آگاه است؟:

یحیی بن اکثم در مجلس مامون عباسی از امام جواد علیه السلام پرسید: چه می گویی در باره روایتی که از پیامبر رسیده: جبرئیل بر آن حضرت نازل شده گفت: ای محمد! پروردگارت سلامت می رساند و می گوید: از ابوبکر سؤال کن آیا از من راضی است؟! همانا من از او خشنود هستم.

امام جواد علیه السلام فرمود: من منکر فضایل ابوبکر نیستم لکن راوی این حدیث باید متوجه باشد که پیامبر در حجة الوداع فرمود: کسانی که بر من دروغ می بندند زیاد هستند و بعد از من نیز زیاد خواهند شد پس هر کسی که بر من دروغ بندد جایگاه او در آتش خواهد بود، هرگاه از من به شما حدیثی رسید آن را بر کتاب خدا و سنت من عرضه کنید اگر موافق با آنها بود آن را بپذیرید و گرنه دور بیندازید.

حدیثی که تو روایت کردی موافق کتاب نیست; زیرا خداوند در قرآن فرمود: ما انسان را آفریدیم وبه آنچه در درون جانش خطور کند آگاهیم و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم. [21]

آیا رضایت یا ناخشنودی ابوبکر بر خدا پنهان بود تا به پیامبری فرمان دهد از او سؤال کند، عقل این مطلب را نمی پسندد

 

 سوره .ق آیه 16.

 


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم