اصل تفكر
اصول تربيت
اصل تفكر
انسان موجودى است متفكر و با به كار گرفتن انديشه ، از سود و زيان كارها آگاه شده و در راه سعادت يا شقاوت سير مى كند. تفكر درست ، كليد هدايت آدمى و وسيله كسب علوم و معارف است . در اسلام براى تفكر ارزش والايى در نظر گرفته اند. امام على عليه السلام فكركردن را كليد پر خير و بركتى مى دانند و هيچ دانشى را همسنگ با تفكر نمى دانند. ايشان مى فرمايند:
لاعلم كالتفكر ؛
هيچ دانشى همسان تفكر نيست .
الفكر رشد ؛
انديشيدن مايه رشد است .
اءلفكر يهدى الى الرشاد ؛
انديشيدن ، به راه راست رهنمون مى كند.
اين نظام آموزشى بايد به گونه اى سازماندهى شود كه افراد، اهل انديشه صحيح باشند و با تفكر منطقى خو بگيرند. حضرت امير عليه السلام در وصيتى به امام حسين عليه السلام مى فرمايند:
اءى بنى ! الفكره تورث نورا، و الغفله ظلمه ؛
پسرم ! انديشيدن نور پديد مى آورد و غفلت ورزيدن ظلمت .
انسان با انديشيدن به خداوند، انسان ، جهان و تاريخ ، حقايق امور را در مى يابد و بستر كمال خويش را مهيا مى سازد و مشمول رحمت الهى مى شود. امير مؤمنان در ضمن خطبه اى مى فرمايند:
رحم الله امرء اتفكر فاعتبر؛ و اعتبر فاءبصر ؛
خدا رحمت كند انسانى را كه بينديشد و پند گيرد و پند گيرد و بپذيرد.
تفكر در حق و اسما و صفات حق ، والاترين عرصه تفكر و بهترين سلوك است . حضرت نيز بدان سفارش مى فرمايند:
اعر فوا الله بالله ؛
خدا را با خدا بشناسيد.
امام خمينى (ره ) درباره اهميت چنين تفكرى مى فرمايند:
اول تفكر در حق و اسما و صفات و كمالات او است و نتيجه آن علم به وجود حق و انواع تجليات است و از آن ، علم به اعيان و مظاهر رخ مى دهد و اين افضل مراتب فكر و اعلا مرتبه علوم و اتفن مراتب برهان است ؛ زيرا كه از نظر به ذات علت و تفكر در سبب مطلق ، علم به او و مسببات و معلومات پيدا مى شود از اين جهت آن را برهان صديقين مى گويند.
تفكر در خداشناسى ، والاترين عرصه تفكر است ، پس از آن انسان بايد در خويشتن خويش نيكو به نظاره نشيند. حضرت به اين امر نيز توجه داده و فرموده اند:
هلك امرؤ لم يعرف قدره ؛
كسى كه ارزش خود را نشناخت ، تباه گشت .
جهان شناسى نيز عرصه اى نيكو براى تفكر است . حضرت مكرر به تفكر در اين زمينه سفارش نموده اند:
پس بنگر در آفتاب ، ماه ، درخت ، گياه ، آب ، سنگ و شب و روز رنگارنگ و روان گشتن اين درياها و فراوانى اين كوه ها و درازى ستيغ هاى كوه و گونه گونى لغت ها و زبان هاى مردم انبوه . پس واى بر آن كه تقدير كننده را نپذيرد و تدبير كننده را ناآشنا گيرد! پنداشته اند هم چون گياهانند كه آنان را كارنده اى نبست و اختلاف صورت هايشان را سازنده اى !؟ در آنچه ادعا كردند حجتى نياوردند آيا هيچ بنايى بى سازنده است يا جنايتى بى خيانت كننده است ؟
از ديگر موارد تفكر، دقت در تحولات تاريخى است ، دقت در دلايل انحطاط و سقوط پيشينيان بستر نيكويى براى پندآموزى است . حضرت مى فرمايند:
اما بعد بى گمان خداوند زورمداران روزگاران را تا در فراخناى رفاه مهلتشان نداده ، هرگز در هم شان نكوبيده است . چنان كه استخوان هاى شكسته هيچ امتى را پيش از گذراندن دوران سختى و فشار ترميم نكرده است . آرى در حوادثى كه در مقايسه با سختى هاى آينده و رخدادهاى عظيم گذشته شما، ناچيز است نيز مايه هاى عبرت فراوانى است ، اما دريغ كه نه هر صاحب قلبى ، دانا است و نه هر صاحب گوشى ، شنوا است و نه هر چشم دارنده اى بينا است .
بدين ترتيب ، حضرت تاكيد زيادى بر تفكر در عرصه هاى مختلف دارد تا انسان با شكوفايى استعدادها به سوى كمال مطلق گام بردارد.
نام كتاب :سلوك علوى (راهبردهاى امام على (ع ) در تربيت فرزندان )
مؤ لف : سيد حسين اسحاقى
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب