18
مهر

استقامت در جدال با باطل‌

عزت بخشيي و عزت آفريني، از مهم‌ترين اهداف تربيتي پيامبران و اوصياي ايشان است و هيچ نهضتي چون نهضت حسين (علیه السلام) قلبها را منقلب نكرد و عواطف را همسوي خود نساخت و روح عزت را در بشر ندميده است. اگر آدميان به عزت حقيقي دست يابند و از ذلت و فرو مايگي آزاد شوند به تربيتي مي‌رسند كه منظور پيامبران بود؛تربيتي كه آدمي را سربلند و شكست‌ناپذير در برابر غير خدا و ناتوان و خوار در برابر خدا مي‌سازد، آن كسي كه فقط در برابر خدا سر بندگي فرود مي‌آورد و با قدم عبوديت حركت‌ مي‌كند به عزت دست مي‌يابد.


دشمن ستيزي و ناسازگاري با باطل، روشي براي‌ سرافرازي و عزت مندي خدا در وصف بندگان شايسته خود است: (اذلة علي الؤمنين اعزّه علي الكافرين) اي كساني كه ايمان آورده‌ايد هركس از شما از آيين خود باز گردد خدا جمعيتي را مي‌آورد كه آنها را دوست دارد و آنان او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند. زشتي مماشات و سازش با دشمن‌ ستمگر كه زبوني در پي دارد، به حدي است كه امام علي(علیه السلام) فرموده‌اند:«ساعتي زبوني، به سربلندي دنيا نمي‌ارزد»در سخن و سيره امامان معصوم، افشاي چهره دشمن و دشمن ستيز بودن، اصلي عزت بخش ياد شده است و امام حسين (علیه السلام) نيز بر محور اين اصل، نهضت حماسي خود را پي ريزي كرده‌اند: «موت في عز خيرٌ من الحياة في ذل؛ مرگ با عزت بهتر از زندگي با ذلت است».



تحمل و صبر در برابر ناملايمات، گرفتاريها، عزت بخش است. در تاريخ زندگي‌ رسولان، نمونه‌هايي فراواني مي‌توان يافت كه مردم هم پاي پيامبران با صبر و پايداري به سربلندي رسيده‌اند. خداوند، خاتم رسولان را به پايداري در برابر شماتت و بي مهري دشمنان قرار مي‌دهد و به او وعده عزت مي‌دهد: (لايحزنك قولهم ان العزة لله جميعاً)؛سخن آنها تو را غمگين نسازد، تمام عزت از آن خداست.


رمز موفقيت هر فرد در گرو دو چيز است: ايمان به هدف، استقامت و كوشش درطريق نيل به آن هدف. ايمان همان متحرك باطني است كه خواه انسان را به سوي مقصد مي‌كشاند و مشكلات را در نظر او آسان مي‌سازد. هرگاه انسان ايمان داشت،سعادت او در گروه هدف مشخص است و نيروي ايمان او را به سوي هدف مي‌برد بيماري كه بهبودي خود را در خوردن خاك و داروي تلخ مي‌داند، آن را به آساني مي‌خورد. غواصي كه يقين دارد كه زير امواج دريا جواهر قيمتي است، خود را به موج و طوفان مي‌زند. قرآن‌رمز كام يابي را ايمان به هدف و استقامت بيان كرده است: (ان الذين قالوا ربنا الله ثم‌استقاموا تتنزل عليهم الملائكة…)؛آنها كه گفتند محقّقاً پروردگار ما خداست و به ايمان پايدار ماندند، فرشتگان بر آنها نازل مي‌شوند كه ديگر هيچ ترس و اندوهي ندارند.

رمز پيروزي مسلمانان صدر اسلام همين ايمان به خدا و پايداري در راه هدف مقدس بود آنها كه اين دو را داشتند پيروزي‌ها نصيبشان مي‌گرديد.پافشاري واستقامت ميخ سزد ار عبرت بشر گردد به سرش هر چه بيشتر كوبند پافشاريش بيشتر گردد.

يكي از عوامل عزت و اقتدر در نهضت حسيني، همان پايداري او و ياران در راه مبارزه با ستم است. امام در جامعه‌اي مي‌زيست كه در آن به حق عمل نمي‌شد و از باطل نهي نمي‌گرديد؛ بزرگ‌ترين آسيبي كه جامعه را تهديد مي‌كرد؛ سكوت مردم در برابر كار زشت و فساد ستمگران و دوري از امر به معروف و نهي از منكر، بود و چنين باوري را خطرناك مي‌دانست و بر اين عقيده بود كه حاكمان اموي دستشان در همه جا براي‌ ستمگري باز شده و مردم بنده وار در اختيار آنانند.لذا وقتي به او پيشنهاد بيعت با يزيد شد، آيه استرجاع را خواند: (اناالله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السّلام) امام حسين (علیه السلام) مي‌دانست كه مخالفت با يزيد؛ يعني رويارويي با همه مشكلات.ولي چون اين كار براي حفظ دين بود، همه سختي‌ها را به جان خريد.در همان ابتداي راه، بعد از مشخص كردن هدف خويش فرمود:هركس مرا قبول كند و همراهي نمايد، خداوند سزاوارتر است به حق «و من ردّ علي‌ّ هذا اصبر حتّي يقضي الله بيني و بين القوم بالحق» و كسي كه مرا رد كند، من با صبرو استقامت به راهم ادامه مي‌دهم…..امام استقامت را سرلوحه قيام قرار داد و به افرادي كه از سر دلسوزي او را از اين‌هدف باز مي‌داشتند، بر پايداري تأكيد كرد،و فرمود: به خدا اگر در دنيا پناهگاهي نداشته باشم، با يزيد بيعت نمي‌كنم.

هنگامي كه به سرزمين كربلا نزديك شد و «حر بن يزيد رياحي» راه را بست، به‌ گونه‌اي با امام سخن مي‌گفت كه گويي حسين علیه السلام كشته مي‌شود و چنين مي‌پنداشت كه او از آنچه گفته، پشيمان است، يا ترسي دارد؛ امام حسين (علیه السلام) به او فرمود:«نمي‌دانم به تو چه بگويم، اما شعار برادر «اوس» را مي‌گويم كه مرگ بر جوانمرد، آن گاه كه نيت خير دارد و در راه هدف بزرگي چون اعلاي كلمه حق جهاد مي‌كند ننگ نيست، پس اگر در اين راه زنده ماندم، پشيمان نمي‌شوم و اگر كشته شوم، ملايمت نمي‌شوم. براي ذلت همين بس‌كه زنده باشي و مقهور گردي».روز عاشورا ناظر شهادت ياران وفادار و فرزندان خود بود و «الآن انكسر ظهري»گفت. اما حسرت يك گفتار ذليلانه را بر دل دشمن گذاشت. وقتي كودك شش ماهه‌اش راروي دست او شهيد كردند، فرمود: چيزي كه تمام اين دردها و داغ‌ها را بر من‌آسان‌مي‌كند، اين است كه خداوند متعال ناظر آنهاست» در ساعات آخر عمر با نگاه نافذ و قلب مطمئن انبوه سپاه دشمن را مي‌نگريست و در اراده‌اش خللي ايجاد نشد و فرمود: صبراً علي قضائك يا رب لااله سواك؛ خدايا در هر سختي و رنج اميدم به توست‌ برتقديرهايت شكيبا هستم…امام باقر (علیه السلام) مي‌فرمايد:پدرم امام سجاد(علیه السلام) وقت شهادت، مرا نزد خود دعوت كرد تا وصيت كند، فرمود: تو را سفارش مي‌كنم به آنچه پدرم امام حسين (علیه السلام) سفارش، كرد به من و فرمود: پسرم، درمقابل (دفاع از) حق صبر كن، و لو سخت (تلخ) باشد.

در زيارت اربعين امام حسين (علیه السلام) مي‌خوانيم: همدست شدند بر عليه آن حضرت‌ كساني كه دنيا فريبشان داد و بهره خود را در ازاي بهاي ناچيز فروختند و آخرت خود را به ثمن ناچيز حراج كردند«فجاهد هم فيك صبراً محتسباً حتي سفك في طاعتك دمه»حسين(علیه السلام) با آنان با شكيبايي به جهاد پرداخت، تا آن گاه كه خونش در راه تو بر زمين ريخت همين تلاش و استقامت را از سخن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) روشن مي‌شود كه فرمود:حسين(علیه السلام) از من و من از او هستم.

علامه اميني در الغدير مي‌فرمايد:«الاسلام نبوي‌ّ الحدوث و حسيني البقاء».اسلام به وسيله پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وجود گرفت و حسين (علیه السلام) او را جاودانه كرد.

 منبع:

عزت و اقتدار در حماسه كربلا
حسين علي عرب انصاري


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم