اثبات وجود امام مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف
اثبات وجود امام مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف
اثبات وجود حضرت حجت علیه السلام با دلایل عقلی
1. چطور حضرت چنين عمر طولاني دارند ؟ با ادله اثبات کنيد؟ چگونه اين همه مصائب را تحمل مي کنند ؟
پاسخ: سؤال از چند بخش تشکيل ميشود که بايد به چند مطلب توجه کرد:
يکم. شيعه معتقد است در هر زمان بايد حجت خدا وجود داشته باشد.
اين حجت يا پيامبر خداست و يا وصي او. و چون ما خاتميت پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم و وصايت و امامت امامان دوازدهگانه معصوم را پذيرفته ايم، بنابراين، بعد از رحلت آن بزرگوار امامان يکي پس از ديگري به مقام امامت رسيده و حجت خدا در ميان مردم درزمان خود بودند. و چون يازده امام از امامان شربت شهادت نوشيدند، بنابراين امام دوازدهم حجت خداوند خواهد بود و امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ميباشند.
وجود حجت در هر زمان هم استدلال عقلي دارد ـ که تحت عنوان واسطه فيض و اضطرار انسان به حجت مطرح ميشود ـ و هم در آيات و روايات به آن تصريح شده است.
اما بحث واسطه فيض به صورت خلاصه،اولين اثري كه بر وجود امام مترتب است، اين كه امام، واسطه فيض الهي بر مخلوقات است و فيض الهي، به واسطهي ايشان بر بندگان نازل ميشود.واسطه فيض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس بر اسباب و مسببات است و هر پديدهاي از راه سبب و علت، ايجاد ميشود.
در رأس اين سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است.
به اين بيان كه: در فلسفه ثابت شده است كه ميان علت و معلول، سنخيت لازم است.
مخلوقات مادي و حتي مجردات، به علت ضعف وجودي، نميتوانند مستقيماً از خداوند كه در نهايت شدت وجود است، پديد آيند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودي، به گونهاي باشد كه بتواند صادر از خدا باشد. بنابراين، بايد معلول اولي باشد كه دو حيث دارد:يكي آن كه داراي شدت وجودي است تا معلول مستقيم خدا باشد و دوم آنكه ميتواند جهت كثرت داشته باشد و به واسطهي او، مخلوقات ديگر پديد آمده و از فيض وجود بهره برند.
پس در واقع، فيض و خلقت اصلي، واسطه و صادر اول است و فيض خدا، از طريق او و در امتداد وجود او به كاينات ميرسد.در عرفان نيز ثابت شده كه نحوه وجودي خداوند، به گونهاي است كه فيضان وجود و پيدايش موجودات گوناگون، نياز به واسطه دارد. در عرفان به اين واسطه يا اول مخلوق، انسان كامل و قطب ميگويند.
ب. نظام جهان بر اساس هدف و غايتي خلق شده است و تا زماني كه غايت از اين نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نيز به وجود خود ادامه ميدهد. هدف از خلقت عالم، امكان حياط انسان است و هدف از خلقت آدمي، عبادت و عبوديت است.
عبادت و عبوديت كامل كه همراه با معرفت كامل است، فقط از طريق امام و حجت خدا تحقق مييابد.پس تا زماني كه امام هست، هدف از خلقت نيز باقي است و لذا در سايه وجود او نظام هستي پا برجا است.
بنابراين، امام، واسطه فيض است و به واسطهي او، فيض به عالم هستي ميرسد و به واسطه او، عالم وجود باقي است، چه امام ظاهر باشد و چه غايب. اما اضطرار انسان به حجت؛اين بحث غير از واسطه فيض بودن حجت خداست.در مورد نياز انسان به حجت بايد ابتدا خود انسان و ابعاد وجودي او راشناخت.
بايد دانست انسان وجودي جسماني و روحاني دارد که هر دو نيازهايي دارند و ممکن است دچار آسيبها و آفتهايي شوند.
پس بايد نيازها را شناخت تا برآورده و آفتها را شناخت تا از ورود آن جلوگيري کرد و در صورت وارد شدن آنها را بيرون راند.
در ضمن نبايد فراموش کرد که حقيقت وجودي انسان حيثيت روحاني اوست که همان نفخه الهي ميباشد و بدن مَرکب و وسيله اي است که به واسطه آن بُعد روحاني در عالم ماده بتواند رشد کند و تکامل يابد.
اين بعد وجودي، داراي حياتي فراماده بوده و امتداد وجود آن پس از مرگ و جدايي روح از بدن نيز ادامه دارد.پس حيات انسان منحصر به عالم ماده نبوده بلکه شامل عالم پس از مرگ نيز ميشود.عالمي که زندگي اصلي در آنجاست و زندگي دنيوي مقدمه اي براي ساختن آن است.
علاوه اين که انسان نه تنها زندگي فردي داشته باشد بلکه در جامعه زندگي ميکند و با ساير انسانها و بلکه با ساير مخلوقات ارتباط داشته و نسبت به آنها تأثير و تأثر دارد.
طبيعي است که چنين انساني نياز به راهنمايي و تربيت دارد تا بتواند حيات واقعي را درک کرده و به آن نايل شود.
لذا دين و انبيا از طرف خداوند به انسان هديه شد.
دين مجموعه معارف و دستوراتي است که به واسطه انبيا در اختيار بشر قرار گرفت تا آدمي در سايه پذيرش و عمل به آن به حقيقت واصل گردد.
اما باور داشتن و عمل به دين نياز به شناخت درست دين دارد. لذا وظيفه انبياء علاوه بر ابلاغ وحي، تعليم و تبيين آن نيز بود.
خداوند ميفرمايد: ” هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ”
(جمعه/2) و در جايي ديگر فرمود: ” وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ"(نحل/44).
پس وجود قانون الهي کافي نيست بلکه انسان نياز دارد حقيقت وحي متناسب با درک و رشد فکري او برايش روشن شود.
وحيي که در چهارچوب زمان خاص نميگنجد بلکه براي همه زمانهاست.
از اين رو، انسان نيازمند به مبيّن است. همانگونه که محتاج به مربي است تا او را به درستي تربيت کند و لذا از وظايف انبيا تزکيه کردن مردم است.
و اين نياز(نياز و اضطرار به مبيّن و مربي) مربوط و مختص به انسانهاي دوران بعثت و حيات انبيا نيست،
بلکه همه انسانها در هر دوراني به آن نياز دارند. همانطور که وجود کتاب قانون پزشکي انسانها را از دکتر بي نياز نميکند.
لذا خداوند چنين دستور ميدهد: ” يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ"(توبه/119).
همچنين از امام باقر يا صادق عليهما السلام روايت شده است: “ان الله لم يدع الارض بغير عالم و لولا ذلک لم يعرف الحق من الباطل؛
خداوند زمين را بدون عالم رها نکرده است و اگر چنين نبود(عالم نبود) حق از باطل شناخته نميشد".
(کافي، ج1، کتاب الحجة، باب ان الارض لا تخلو من حجه، ح5).
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب