18
مرداد

آداب22

شرايط اجابت دعا از ديدگاه روايات‏
روايت آمده كه: امام صادق (عليه السلام) كف دستان مباركش را به سوى آسمان گشود و فرمود رَغْبت اين است، و پشت كف دستان خويش را به سوى آسمان قرار داد و فرمود: رَهْبت اين است، و انگشتان شريف خويش را به سمت راست و چپ حركت داد و فرمود: تَضَرُّ اين است، و تنها يك انگشت خود را بالا و پايين برد و فرمود: تَبَتُّل اين است، و دستش را در برابر صورت مباركش به سمت قبله دراز كرد و فرمود: اِبْتِهال اين است. سپس فرمود: تا قطره‏ى اشك بر صورتت جارى نگشته، ابتهال مكن.
در حديث ديگرى از امام صادق - صلوات اللّه عليه - آمده كه: اِسْتِكانت در دعا اين است كه دعا كننده هنگام دعا، دستانش را بر دو شانه‏اش قرار دهد.
يكى از احتمالاتى كه ممكن است مقصود از اين اشارات باشد آن است كه: گشودن دست در حالت رَغْبَت، به حال كسى كه به خداوند - جلّ جلاله - اميد دارد، و حسن ظنّش به تفضّل او بر خوف از جلالِ عظمتش فزونى دارد، نزديكتر است، لذا شخص راغب همواره خواهان ايمنى است، و كف دستش را مى‏گشايد تا احسان خداوند به آن فرو ريزد.
و شايد مقصود از حالت رَهْبَت و پشت كف دستها را به سوى آسمان نمودن، اين باشد كه بنده با زبانِ حالِ خاكسارى، به مالك دار فنا و بقاء مى‏گويد كه: من جرأت آن را ندارم كه كف دستهايم را به سوى تو بگشايم، لذا از روى ذلّت و شرمندگى در پيشگاهت، كف دستهايم را رو به زمين قرار داده‏ام.
و شايد مراد از حركت دادن انگشتان به راست و چپ در حالت تَضَرُّ اين باشد كه شخص تضرّع كننده به شيوه‏ى زنِ فرزند مرده در هنگام مصيبتِ بيمناك، دستانش را برگردانده و با پشت و رو نمودن و راست و چپ كردن آنها، گريسته و نوحه سرايى مى‏كند.
و شايد منظور از تَبَتُّل و بالا و پايين بردن يك انگشت بر اساس معناى تَبَتُّل در لغت كه انقطاع و بريدن و گسستن است، اين باشد كه گويا شخصى كه تبتّل مى‏كند مى‏خواهد بگويد: من تنها و تنها به سوى تو منقطع گشته‏ام، بخاطر اينكه تنها تو شايسته‏ى پرستش هستى، و با يك انگشت و نه با همه‏ى انگشتان، بر يگانگى و وحدانيّت خداوند سبحان اشاره مى‏نمايد. و اين مقام ارجمند و بزرگى است، لذا بنده نبايد آن را ادّعا كند، جز هنگامى كه اشك از چشمانش جارى گرديده، و بسان برده‏ى ذليل در پيشگاه حضرت حقّ ايستاده، و به جاى درخواست آمال و آرزوها و ذكر خواسته‏ى خويش، توجّه تامّ به خداوند صاحب جلال و عظمت داشته باشد.
و گويا مقصود از اِبْتِهال و دراز كردن دست در برابر صورت رو به سمت قبله، نوعى از اقسام بندگى و خاكسارى باشد.
و شايد منظور از اِسْتِكانت و گذاشتن دستها بر شانه‏ها، اين باشد كه گويا دعا كننده با اين حالت مى‏خواهد بگويد: من همانند برده‏ى جنايتكار - كه با حالت اسارت، و در حالى كه در بند است و او را به غلّ و زنجير بسته و به سوى مولايش مى‏برند و در پيشگاهش قرار مى‏دهند - دستهايم را به گردنم بسته‏ام.
2 - بجا آوردن مدح و ثناى خداوند - جلّ جلاله - پيش از درخواست حوايج.
در روايتى آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هرگاه خواستيد حاجتى از خداوند طلب نماييد، ابتدا مدح و ثناى پروردگار را بجا آوريد، زيرا هركس حاجتى از پادشاهى بخواهد، ابتدا نيكوترين گفتارى را توان بر آن را دارد، آماده نموده و بيان مى‏كند، پس هرگاه خواستيد حاجتى از خدا بخواهيد، ابتدا خداوند را ستوده و مدح نموده و به تمام خير و خوبى ثناى او را بگوييد…
و نيز در روايت ديگر محمّد بن مسلم مى‏گويد: امام صادق (عليه السلام) فرمود: در كتاب و دستْ نوشتِ علىّ (عليه السلام) آمده است كه مدح و ستايش پيش از مسئلت و خواستن حاجت است، پس هرگاه خواستيد به درگاه خدا دعا كنيد، ابتدا ثناى او را بگوييد.
وى مى‏گويد به حضرت عرض كردم: چگونه ثناى خدا را بگويم؟ فرمود: مى‏گويى:
يا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ، يا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، يا مَنْ هُوَ بِالمَنْظَرِ الأَعْلى [وَ بِالأُفُقِ المُبينِ‏]، يا مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ‏ءٌ
- اى خدايى كه از رشته‏ى رگ گردن به من نزديكترى، اى كسى كه ميان انسان و قلبش حايل مى‏گردى و از او به او نزديكترى، اى كسى كه در تماشاگاه و منظر بلند [و در افق و كرانه آشكار] قرار دارى.
و نيز در روايت ديگر معاوية بن عمّار مى‏گويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مى‏فرمود: [راه دعا كردن اين است:] ابتدا بجا آوردن مدح و ثناى الهى، سپس اقرار به گناهان، آنگاه مسئلت كردن. به خدا سوگند هيچ بنده‏اى با وجود اصرار بر گناه، از گناه خارج نمى‏گردد، و هيچ بنده‏اى از گناه در نمى‏آيد مگر اينكه به گناه خويش اقرار و اعتراف كند.
و نيز در روايت ديگر، حلبى مى‏گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: كنيزى دارم كه از آن خوشم مى‏آيد، ولى هر فرزندى از آن متولّد مى‏شود مى‏ميرد، و اينك پسرى از آن متولّد شده كه شبها مى‏ترسد، و مى‏ترسم كه او نيز زنده نماند و بميرد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: چرا دعا نمى‏كنى؟ در پاسى از آخر شب برخيز و وضو بگير و حقّ تمام اعضا را در وضو كاملاً بجاآور، و نماز بگزار و نيكو انجام بده، و پس از نماز ستايش خدا را بكن، مبادا كه مدح و ستايش نكرده درخواست نمايى (و حضرت چند بار اين جمله را تكرار فرمود و دستور داد كه ابتدا مدح و ثناى خدا را بگويد) و پس از مدح و ستايش پروردگارت، بر پيامبر اكرم (صلى الله على و آله و سلم) صلوات بفرست، سپس حاجتت را بخواه، كه برآورده خواهد شد.
آيا نشنيده‏اى كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) ديدند كه مردى نماز مى‏خواند، وقتى آن مرد نمازش را تمام كرد بلافاصله رو به درگاه خدا كرد و حاجتش را درخواست نمود، پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: اين بنده در انجام امر پروردگارش عجله و شتاب نمود.
و نيز بار ديگر ديدند كسى نماز مى‏خواند، هنگامى كه وى نمازش را تمام كرد، ابتدا پروردگارش را ستود، و پس از مدح و ثناى پروردگار بر پيامبرش(صلى الله على و آله و سلم) صلوات فرستاد. آنگاه پيامبر اكرم (صلى الله على و آله و سلم) دوبار فرمود: درخواست كن كه حاجتت برآورده مى‏شود.
البتّه اين در صورتى است كه دعا كننده در حال دعا، امر خويش را به خداوندى كه مالكِ امور اوست، واگذار ننموده و از او درخواست نكرده باشد كه هركدام از دو حالت (پنهانى و يا آشكارا دعا كردن) را كه مى‏خواهد در دل او قرار داده و به او افاضه كند، وگرنه اگر به صورت كامل صفت تفويض را داشته باشد، خداوند - جلّ جلاله - هر كردار و گفتارى را كه براى او مى‏پسندد، به او الهام مى‏فرمايد. و اين امرى است كه ما بالوجدان آن را دريافته، و عياناً بدان يقين و باور داريم.
در روايتى آمده كه حضرت ابى الحسن امام كاظم (عليه السلام) فرمود: يك بار پنهانى دعا نمودن، با هفتاد بار آشكار و در حضور مردم دعا نمودن برابر است.
و نيز در روايت ديگر آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: بزرگى ثوابِ دعا و تسبيح گفتن بنده بين خود و خدا را، جز خداوند - تبارك و تعالى - نمى‏داند.
و بالاخره در روايت ديگر، صفوان جمّال مى‏گويد امام صادق (عليه السلام) فرمود: خداوند - تبارك و تعالى - اين امر [يعنى ولايت ائمّة (عليهم‏السلام) ]را بر اهل اين گروه [يعنى شيعيان‏] به صورت نهانى واجب نموده، و هرگز آن را به صورت آشكارا نخواهد پذيرفت.
صفوان مى‏گويد امام صادق (عليه السلام) فرمود: هنگامى كه روز قيامت فرا مى‏رسد، رضوان يعنى گنجينه‏دار بهشت، مى‏بيند كه گروهى در بهشت هستند ولى از منظر او عبور نكرده‏اند و وى هنگام ورود به بهشت آنها را نديده است‏]، خطاب آنها مى‏گويد: شما چه كسانى هستيد و از كجا وارد بهشت شديد؟ حضرت فرمود: مى‏گويند: كارى با ما نداشته باش، ما گروهى هستيم كه در به صورت نهانى خدا را پرستيديم، و خداوند نيز ما را به صورت پنهانى داخل بهشت فرمود.
4 - پاكيزه بودن از مظالم بندگان در حال دعا.
چنانكه در روايت آمده كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: خداوند - تبارك و تعالى - به عيسى بن مريم ((عليهماالسلام)) وحى فرمود كه به جماعت [و يا اشراف‏] بنى اسرائيل بگو: كه جز با قلبهايى پاكيزه و چشمان خاشع و دستهاى پاكيزه به خانه‏ى من وارد نشوند، و به آنان بگو: دعاى هر كدام از شما را كه حتّى از يك نفر از مردم چيزى را به ظلم و ستم گرفته باشد، اجابت نمى‏كنم.
5 - معذور ندانستن ظالم در ظلم خود.
زيرا در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس، ظالمى را به واسطه‏ى ظلم و ستم او معذور بداند، خداوند شخصى را بر او مسلّط مى‏گرداند كه به او ظلم و ستم نمايد، و اگر دعا كند دعاى او مستجاب نمى‏گردد، و خداوند به واسطه‏ى ستم كشيدنش به او پاداش نمى‏دهد.
6 - جبّار و سركش نبودن.
زيرا در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: خداوند - تبارك و تعالى - به حضرت داود (عليه السلام) وحى نمود: به جبّاران و سركشان بگو، مرا ياد نكنند، زيرا هر بنده‏اى به ياد من باشد، من نيز از او ياد مى‏كنم، و اگر سركشان مرا ياد كنند، آنان را ياد كرده و لعنتشان نموده و از رحمتم دور مى‏گردانم.
7 - دعا با قلب پاك و نيّت صادق.
زيرا در روايتى كه عمر بن يزيد [يا: مزيد] مى‏گويد از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مى‏فرمود: مردى در بنى اسرائيل بود، كه به مدّت سه سال به درگاه خداوند دعا مى‏كرد كه پسرى به او بدهد. وقتى ديد كه خدا دعايش را مستجاب نمى‏فرمايد، گفت: اى پروردگار من، آيا از تو دورم و به من گوش فرا نمى‏دهى، يا به من نزديكى، پس چرا جوابم نمى‏دهى؟
حضرت فرمود: كسى به خواب او آمد و به او گفت: مدّت سه سال است كه با زبان بد و دشنام دهنده، و قلب متكبّر و ناپاك، و بدون اينكه نيّتت صادق باشد، خدا را مى‏خوانى، پس از اينها دست بكش تقواى الهى را در دل پيشه كن، و نيّتت را نيكوگردان.
حضرت فرمود: آن مرد چنين كرد و سپس به درگاه خداوند دعا نمود، و پسرى براى او متولّد شد.
8 - دعا نكردن، درباره‏ى دفع ستمى كه مثل آن را به ديگرى روا داشته باشد.
زيرا در روايتى علىّ بن سالم مى‏گويد از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مى‏فرمود: خداوند - تبارك و تعالى - فرمود: به عزّت و عظمتم سوگند، دعاى هيچ ستمديده‏اى را درباره‏ى ستمى كه به او شده، در حالى كه به احدى مشابه آن ستم را نموده باشد، مستجاب نمى‏گردانم.
9 - پرهيز از گناه بعد از دعا، تا مبادا گناهانش او را از نيل به آرزويش باز دارد.
چنانكه در روايت آمده كه امام باقر (عليه السلام) فرمود: همانا بنده، حاجتى از حوايج دنيوى را از خداوند - تبارك و تعالى - درخواست مى‏كند، و خداوند مى‏خواهد كه تا مدّت زمان مشخّص (نزديك يا دور) آن حاجت را برآورد، سپس بنده در همان زمان گناهى را مرتكب مى‏شود، پس خداوند به فرشته‏اى كه براى برآوردن حاجت او گماشته شده مى‏فرمايد: حاجت او را برآورده مكن و او را از آن محروم گردان، زيرا او متعرّض خشم و غضب من شد، و از مستحقّ محروميّت گرديد.
10 - توبه از گناهان و صلاح و صدق در حال دعا.
زيرا در روايتى عثمان بن عيسى به نقل از برخى از اصحاب امام صادق (عليه السلام) آورده كه به حضرت عرض كردم: دو آيه در كتاب خدا هست كه من تأويل آنها را نمى‏دانم. حضرت فرمود: آن دو كدامند؟ عرض كردم: فرمايش خداوند متعال كه مى‏فرمايد: أُدْعُونى، أَسْتَجِبْ لَكُمْ.71
مرا بخوانيد، تا [دعايتان را] براى شما اجابت كنم.)

ادب حضور از فلاح السائل


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم