آداب22
شرايط اجابت دعا از ديدگاه روايات
روايت آمده كه: امام صادق (عليه السلام) كف دستان مباركش را به سوى آسمان گشود و فرمود رَغْبت اين است، و پشت كف دستان خويش را به سوى آسمان قرار داد و فرمود: رَهْبت اين است، و انگشتان شريف خويش را به سمت راست و چپ حركت داد و فرمود: تَضَرُّ اين است، و تنها يك انگشت خود را بالا و پايين برد و فرمود: تَبَتُّل اين است، و دستش را در برابر صورت مباركش به سمت قبله دراز كرد و فرمود: اِبْتِهال اين است. سپس فرمود: تا قطرهى اشك بر صورتت جارى نگشته، ابتهال مكن.
در حديث ديگرى از امام صادق - صلوات اللّه عليه - آمده كه: اِسْتِكانت در دعا اين است كه دعا كننده هنگام دعا، دستانش را بر دو شانهاش قرار دهد.
يكى از احتمالاتى كه ممكن است مقصود از اين اشارات باشد آن است كه: گشودن دست در حالت رَغْبَت، به حال كسى كه به خداوند - جلّ جلاله - اميد دارد، و حسن ظنّش به تفضّل او بر خوف از جلالِ عظمتش فزونى دارد، نزديكتر است، لذا شخص راغب همواره خواهان ايمنى است، و كف دستش را مىگشايد تا احسان خداوند به آن فرو ريزد.
و شايد مقصود از حالت رَهْبَت و پشت كف دستها را به سوى آسمان نمودن، اين باشد كه بنده با زبانِ حالِ خاكسارى، به مالك دار فنا و بقاء مىگويد كه: من جرأت آن را ندارم كه كف دستهايم را به سوى تو بگشايم، لذا از روى ذلّت و شرمندگى در پيشگاهت، كف دستهايم را رو به زمين قرار دادهام.
و شايد مراد از حركت دادن انگشتان به راست و چپ در حالت تَضَرُّ اين باشد كه شخص تضرّع كننده به شيوهى زنِ فرزند مرده در هنگام مصيبتِ بيمناك، دستانش را برگردانده و با پشت و رو نمودن و راست و چپ كردن آنها، گريسته و نوحه سرايى مىكند.
و شايد منظور از تَبَتُّل و بالا و پايين بردن يك انگشت بر اساس معناى تَبَتُّل در لغت كه انقطاع و بريدن و گسستن است، اين باشد كه گويا شخصى كه تبتّل مىكند مىخواهد بگويد: من تنها و تنها به سوى تو منقطع گشتهام، بخاطر اينكه تنها تو شايستهى پرستش هستى، و با يك انگشت و نه با همهى انگشتان، بر يگانگى و وحدانيّت خداوند سبحان اشاره مىنمايد. و اين مقام ارجمند و بزرگى است، لذا بنده نبايد آن را ادّعا كند، جز هنگامى كه اشك از چشمانش جارى گرديده، و بسان بردهى ذليل در پيشگاه حضرت حقّ ايستاده، و به جاى درخواست آمال و آرزوها و ذكر خواستهى خويش، توجّه تامّ به خداوند صاحب جلال و عظمت داشته باشد.
و گويا مقصود از اِبْتِهال و دراز كردن دست در برابر صورت رو به سمت قبله، نوعى از اقسام بندگى و خاكسارى باشد.
و شايد منظور از اِسْتِكانت و گذاشتن دستها بر شانهها، اين باشد كه گويا دعا كننده با اين حالت مىخواهد بگويد: من همانند بردهى جنايتكار - كه با حالت اسارت، و در حالى كه در بند است و او را به غلّ و زنجير بسته و به سوى مولايش مىبرند و در پيشگاهش قرار مىدهند - دستهايم را به گردنم بستهام.
2 - بجا آوردن مدح و ثناى خداوند - جلّ جلاله - پيش از درخواست حوايج.
در روايتى آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هرگاه خواستيد حاجتى از خداوند طلب نماييد، ابتدا مدح و ثناى پروردگار را بجا آوريد، زيرا هركس حاجتى از پادشاهى بخواهد، ابتدا نيكوترين گفتارى را توان بر آن را دارد، آماده نموده و بيان مىكند، پس هرگاه خواستيد حاجتى از خدا بخواهيد، ابتدا خداوند را ستوده و مدح نموده و به تمام خير و خوبى ثناى او را بگوييد…
و نيز در روايت ديگر محمّد بن مسلم مىگويد: امام صادق (عليه السلام) فرمود: در كتاب و دستْ نوشتِ علىّ (عليه السلام) آمده است كه مدح و ستايش پيش از مسئلت و خواستن حاجت است، پس هرگاه خواستيد به درگاه خدا دعا كنيد، ابتدا ثناى او را بگوييد.
وى مىگويد به حضرت عرض كردم: چگونه ثناى خدا را بگويم؟ فرمود: مىگويى:
يا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ، يا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، يا مَنْ هُوَ بِالمَنْظَرِ الأَعْلى [وَ بِالأُفُقِ المُبينِ]، يا مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ
- اى خدايى كه از رشتهى رگ گردن به من نزديكترى، اى كسى كه ميان انسان و قلبش حايل مىگردى و از او به او نزديكترى، اى كسى كه در تماشاگاه و منظر بلند [و در افق و كرانه آشكار] قرار دارى.
و نيز در روايت ديگر معاوية بن عمّار مىگويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مىفرمود: [راه دعا كردن اين است:] ابتدا بجا آوردن مدح و ثناى الهى، سپس اقرار به گناهان، آنگاه مسئلت كردن. به خدا سوگند هيچ بندهاى با وجود اصرار بر گناه، از گناه خارج نمىگردد، و هيچ بندهاى از گناه در نمىآيد مگر اينكه به گناه خويش اقرار و اعتراف كند.
و نيز در روايت ديگر، حلبى مىگويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: كنيزى دارم كه از آن خوشم مىآيد، ولى هر فرزندى از آن متولّد مىشود مىميرد، و اينك پسرى از آن متولّد شده كه شبها مىترسد، و مىترسم كه او نيز زنده نماند و بميرد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: چرا دعا نمىكنى؟ در پاسى از آخر شب برخيز و وضو بگير و حقّ تمام اعضا را در وضو كاملاً بجاآور، و نماز بگزار و نيكو انجام بده، و پس از نماز ستايش خدا را بكن، مبادا كه مدح و ستايش نكرده درخواست نمايى (و حضرت چند بار اين جمله را تكرار فرمود و دستور داد كه ابتدا مدح و ثناى خدا را بگويد) و پس از مدح و ستايش پروردگارت، بر پيامبر اكرم (صلى الله على و آله و سلم) صلوات بفرست، سپس حاجتت را بخواه، كه برآورده خواهد شد.
آيا نشنيدهاى كه رسول خدا(صلى الله على و آله و سلم) ديدند كه مردى نماز مىخواند، وقتى آن مرد نمازش را تمام كرد بلافاصله رو به درگاه خدا كرد و حاجتش را درخواست نمود، پيامبر اكرم(صلى الله على و آله و سلم) فرمود: اين بنده در انجام امر پروردگارش عجله و شتاب نمود.
و نيز بار ديگر ديدند كسى نماز مىخواند، هنگامى كه وى نمازش را تمام كرد، ابتدا پروردگارش را ستود، و پس از مدح و ثناى پروردگار بر پيامبرش(صلى الله على و آله و سلم) صلوات فرستاد. آنگاه پيامبر اكرم (صلى الله على و آله و سلم) دوبار فرمود: درخواست كن كه حاجتت برآورده مىشود.
البتّه اين در صورتى است كه دعا كننده در حال دعا، امر خويش را به خداوندى كه مالكِ امور اوست، واگذار ننموده و از او درخواست نكرده باشد كه هركدام از دو حالت (پنهانى و يا آشكارا دعا كردن) را كه مىخواهد در دل او قرار داده و به او افاضه كند، وگرنه اگر به صورت كامل صفت تفويض را داشته باشد، خداوند - جلّ جلاله - هر كردار و گفتارى را كه براى او مىپسندد، به او الهام مىفرمايد. و اين امرى است كه ما بالوجدان آن را دريافته، و عياناً بدان يقين و باور داريم.
در روايتى آمده كه حضرت ابى الحسن امام كاظم (عليه السلام) فرمود: يك بار پنهانى دعا نمودن، با هفتاد بار آشكار و در حضور مردم دعا نمودن برابر است.
و نيز در روايت ديگر آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: بزرگى ثوابِ دعا و تسبيح گفتن بنده بين خود و خدا را، جز خداوند - تبارك و تعالى - نمىداند.
و بالاخره در روايت ديگر، صفوان جمّال مىگويد امام صادق (عليه السلام) فرمود: خداوند - تبارك و تعالى - اين امر [يعنى ولايت ائمّة (عليهمالسلام) ]را بر اهل اين گروه [يعنى شيعيان] به صورت نهانى واجب نموده، و هرگز آن را به صورت آشكارا نخواهد پذيرفت.
صفوان مىگويد امام صادق (عليه السلام) فرمود: هنگامى كه روز قيامت فرا مىرسد، رضوان يعنى گنجينهدار بهشت، مىبيند كه گروهى در بهشت هستند ولى از منظر او عبور نكردهاند و وى هنگام ورود به بهشت آنها را نديده است]، خطاب آنها مىگويد: شما چه كسانى هستيد و از كجا وارد بهشت شديد؟ حضرت فرمود: مىگويند: كارى با ما نداشته باش، ما گروهى هستيم كه در به صورت نهانى خدا را پرستيديم، و خداوند نيز ما را به صورت پنهانى داخل بهشت فرمود.
4 - پاكيزه بودن از مظالم بندگان در حال دعا.
چنانكه در روايت آمده كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: خداوند - تبارك و تعالى - به عيسى بن مريم ((عليهماالسلام)) وحى فرمود كه به جماعت [و يا اشراف] بنى اسرائيل بگو: كه جز با قلبهايى پاكيزه و چشمان خاشع و دستهاى پاكيزه به خانهى من وارد نشوند، و به آنان بگو: دعاى هر كدام از شما را كه حتّى از يك نفر از مردم چيزى را به ظلم و ستم گرفته باشد، اجابت نمىكنم.
5 - معذور ندانستن ظالم در ظلم خود.
زيرا در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس، ظالمى را به واسطهى ظلم و ستم او معذور بداند، خداوند شخصى را بر او مسلّط مىگرداند كه به او ظلم و ستم نمايد، و اگر دعا كند دعاى او مستجاب نمىگردد، و خداوند به واسطهى ستم كشيدنش به او پاداش نمىدهد.
6 - جبّار و سركش نبودن.
زيرا در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: خداوند - تبارك و تعالى - به حضرت داود (عليه السلام) وحى نمود: به جبّاران و سركشان بگو، مرا ياد نكنند، زيرا هر بندهاى به ياد من باشد، من نيز از او ياد مىكنم، و اگر سركشان مرا ياد كنند، آنان را ياد كرده و لعنتشان نموده و از رحمتم دور مىگردانم.
7 - دعا با قلب پاك و نيّت صادق.
زيرا در روايتى كه عمر بن يزيد [يا: مزيد] مىگويد از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مىفرمود: مردى در بنى اسرائيل بود، كه به مدّت سه سال به درگاه خداوند دعا مىكرد كه پسرى به او بدهد. وقتى ديد كه خدا دعايش را مستجاب نمىفرمايد، گفت: اى پروردگار من، آيا از تو دورم و به من گوش فرا نمىدهى، يا به من نزديكى، پس چرا جوابم نمىدهى؟
حضرت فرمود: كسى به خواب او آمد و به او گفت: مدّت سه سال است كه با زبان بد و دشنام دهنده، و قلب متكبّر و ناپاك، و بدون اينكه نيّتت صادق باشد، خدا را مىخوانى، پس از اينها دست بكش تقواى الهى را در دل پيشه كن، و نيّتت را نيكوگردان.
حضرت فرمود: آن مرد چنين كرد و سپس به درگاه خداوند دعا نمود، و پسرى براى او متولّد شد.
8 - دعا نكردن، دربارهى دفع ستمى كه مثل آن را به ديگرى روا داشته باشد.
زيرا در روايتى علىّ بن سالم مىگويد از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مىفرمود: خداوند - تبارك و تعالى - فرمود: به عزّت و عظمتم سوگند، دعاى هيچ ستمديدهاى را دربارهى ستمى كه به او شده، در حالى كه به احدى مشابه آن ستم را نموده باشد، مستجاب نمىگردانم.
9 - پرهيز از گناه بعد از دعا، تا مبادا گناهانش او را از نيل به آرزويش باز دارد.
چنانكه در روايت آمده كه امام باقر (عليه السلام) فرمود: همانا بنده، حاجتى از حوايج دنيوى را از خداوند - تبارك و تعالى - درخواست مىكند، و خداوند مىخواهد كه تا مدّت زمان مشخّص (نزديك يا دور) آن حاجت را برآورد، سپس بنده در همان زمان گناهى را مرتكب مىشود، پس خداوند به فرشتهاى كه براى برآوردن حاجت او گماشته شده مىفرمايد: حاجت او را برآورده مكن و او را از آن محروم گردان، زيرا او متعرّض خشم و غضب من شد، و از مستحقّ محروميّت گرديد.
10 - توبه از گناهان و صلاح و صدق در حال دعا.
زيرا در روايتى عثمان بن عيسى به نقل از برخى از اصحاب امام صادق (عليه السلام) آورده كه به حضرت عرض كردم: دو آيه در كتاب خدا هست كه من تأويل آنها را نمىدانم. حضرت فرمود: آن دو كدامند؟ عرض كردم: فرمايش خداوند متعال كه مىفرمايد: أُدْعُونى، أَسْتَجِبْ لَكُمْ.71
مرا بخوانيد، تا [دعايتان را] براى شما اجابت كنم.)
ادب حضور از فلاح السائل
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب