3
مهر

شما قصد شورش داريد نه عمره

شما قصد شورش داريد نه عمره

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

دو روز بعد وقتى خبر نارضايتى عايشه از حضرت امير عليه السلام و بهانه كردن خون عثمان را براى شورش بر حضرت على عليه السلام ، به گوش طلحة و زبير رسيد و اينكه عايشه مردم را براى خونخواهى عثمان تحريك مى كند و عده اى از عمال عثمان نيز اموال مسلمانان را برداشتند و براى موفقيت اين شورش با خود به مكه آورده اند، آنان دو موقعيت را مغتنم شمردند و تصميم گرفتند به ناراضيان ملحق شوند و براى توجيه سفر ناگهانى خود به نزد حضرت امير عليه السلام در خلوت آمدند گفتند: يا اميرالمؤمنين مدتى است كه توفيق انجام عمره  را پيدا نكرده ايم ، اجازه بده براى انجام عمره به مكه رويم .
حضرت فرمود: بخدا سوگند تصميم عمره نداريد، بلكه تصميم حيله و مكر داريد و مى خواهيد به بصره (پايگاه اصلى ايشان كه بعدا در آن مستقر شدند) برويد.
آن دو گفتند: خدايا آمرزش تو را خواستاريم ، ما هدفى جز عمره نداريم ، حضرت فرمود: به خداوند عظيم سوگند ياد كنيد كه در كار مسلمانان فساد نكنيد و بيعتى را كه با من كرده ايد نشكنيد و دنبال فتنه و آشوب نباشيد، آن دو در زبان پذيرفتند و سوگندهاى شديد و غليظ ياد كردند، و چون بيرون رفتند به ابن عباس برخورد كردند، از آنها پرسيد: آيا حضرت به شما اجازه داد؟ گفتند: آرى ، و چون به نزد حضرت آمد حضرت به او فرمود: اى پسر عباس ، خبر دارى ؟ گفت : طلحة و زبير را ديدم ، حضرت فرمود: از من اجازه خواستند به عمره روند، من بعد از گرفتن سوگندهاى محكم بر اينكه مكر و حيله نكنند و پيمان شكنى ننمايند و فسادى بر پا نكنند، به آنها اجازه دادم ، بخدا سوگند اى پسر عباس من مى دانم كه اينها جز آشوب گرى تصميمى ندارند، گويا (مى بينم ) آن دو را كه به مكه رفته اند تا براى جنگ با من تلاش كنند همانا آن خائن فاجر يعلى بن منبه (استاندار عثمان در يمن ) اموال عراق و فارس را برده است تا در آن جهت خرج كند، و بزودى اين دو مرد در كار (حكومت من ) فساد مى كنند و خون پيروان و ياوران مرا مى ريزند.
ابن عباس گفت : اى اميرالمؤمنين اگر شما اين را مى دانى ، چرا به آنها اجازه مى دهى ؟ چرا آنها را حبس نكردى و به زنجير نكشيدى تا شرّ آنها از مسلمانان كوتاه شود؟
حضرت فرمود: اى پسر عباس ، مى گوئى من به ستم پيشدستى كنم ، و بدى را قبل از نيكى مرتكب شوم ، و با گمان و تهمت كسى را مجازات نمايم و يا مردم را به كارى قبل از آنكه مرتكب شوند مؤ اخذه كنم ، نه بخدا سوگند، اگر چنين كنم نسبت به پيمانى كه خداوند در مورد عدالت از من گرفته است ، عدالت نكرده ام .
اى پسر عباس ! من در حالى به آنها اجازه دادم كه مى دانم چه انجام خواهند داد ولى من به خداوند تكيه مى كنم بر عليه آن دو، بخدا سوگند كه آن دو را خواهم كشت و گمانشان را ناكام مى كنم و هرگز به آرزوى خويش ‍ نخواهند رسيد، و خداوند آنها را بخاطر ظلمى كه بر من مى دارند و پيمان شكنى كرده و بر من شورش مى كنند مجازات خواهد كرد.

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

اسم اعظم خداوند نزد اهل بيت عليه السلام است

اسم اعظم خداوند نزد اهل بيت عليه السلام است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

امام باقر عليه السلام فرمود: همانا اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است كه نزد آصف (وصى سليمان و همان كسى كه تخت بلقيس را در كمتر از يك چشم بر هم زدن حاضر كرد) تنها يك حرف بود…، و در نزد ما (اهل البيت عليه السلام ) هفتاد و دو حرف است كه يك حرف منحصرا نزد خداوند است ((و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم )). و طبق روايات از اين اسم اعظم نزد عيسى بن مريم دو حرف و نزد موسى چهار حرف و نزد ابراهيم هشت حرف و نزد نوح پانزده حرف و نزد آدم بيست و پنج حرف بوده است .


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

از من بپرسيد از تمامى حوادث تا قيامت

از من بپرسيد از تمامى حوادث تا قيامت

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سلمان فارسى گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
علم منايا (تاريخ و كيفيت نابودى افراد) و علم بلايا (بلاهائى كه بر افراد يا جوامع نازل مى شود) و علم وصايا (سفارشهاى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ) و علم انساب (پدر و مادر و اجداد هر كسى ) و همچنين فصل الخطاب (داوريها يا حقايق ) و ميلاد اسلام و كفر (تاريخ مسلمان و كفار) نزد من است .
منم آن صاحب ميسم (ميسم وسيله اى است آهنى كه حيوان را با آن علامت مى گذارند و گويا منظور حضرت اين است كه ولايت حضرت ، علامت ايمان و انكار آن علامت كفر است ، و شايد هم اين معنى در آخرت به صورت محسوس در چهره افراد ظاهر گردد)
منم آن فاروق اكبر (جداكننده بزرگ حق از باطل ) و دولت دولتها، از من بپرسيد از تمامى حوادثى كه تا روز قيامت به وقوع خواهد پيوست و از هر آنچه قبل از من انجام گرفته و از آنچه اكنون در زمان من واقع مى گردد تا آنگاه كه خداوند عبادت مى شود.
و چون از حضرتش در مورد علم پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله سؤ ال شد فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به تمامى آنچه پيامبران مى دانستند و به هر آنچه بوده و هست را تا قيامت عالم بود، سپس فرمود:
سوگند به آنكه جانم به دست اوست من مى دانم علم پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را و آنچه بوده و آنچه هست ميان من تا قيامت


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

پاسخ كوبنده اميرالمؤمنين عليه السلام به عمر بن خطاب

پاسخ كوبنده اميرالمؤمنين عليه السلام به عمر بن خطاب

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابن عباس گويد: روزى عمر بن خطاب به اميرالمؤمنين (با اعتراض ) گفت : گفت : اى ابا الحسن وقتى از تو سوالى مى كنند چرا شما در نظر دادن شتاب مى كنى ؟ (يعنى چرا با درنگ و تفكر پاسخ نمى دهى ) حضرت على عليه السلام در پاسخ او، دست خود را باز كرده فرمود: اين چند تاست ؟ عمر گفت : پنج تا، فرمود: چرا در نظر دادن عجله كردى ؟ عمر گفت : اين مساءله (جزيى ) بر من پوشيده نيست (يعنى نياز به درنگ ندارد) حضرت فرمود: من در امورى كه بر من پوشيده نيست پر شتاب ترم  (يعنى علوم در نزد من همچون اين مساله ساده است و نياز به درنگ و تفكر ندارد)!
آرى چگونه چنين نباشد در حاليكه علماى اسلام اعم از شيعه و اهل سنت روايت كرده اند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: ((انا مدينه العلم و على بابها)).
درست اين سخن گفت پيغمبر است منم شهر علم و عليم در است


نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin
3
مهر

بيعت به هر قيمت كه تمام شود

بيعت به هر قيمت كه تمام شود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ادامه جريان بيعت : سپس در حاليكه طنابى در گردن على عليه السلام انداخته بودند، حضرت را نزد ابوبكر آوردند، عمر با شمشير بالاى سر حضرت قرار گرفت ، عده اى همانند خالد بن وليد و ابوعبيده بن جراح و سالم و مغيرة بن شعبه و اسيدبن حصين و بشر بن سعد و ديگران مسلح كنار ابوبكر نشسته بودند.

ادامه »


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم