18
مهر

معرفی کتاب «پوشش و آرامش»

گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم کتاب «پوشش و آرامش(خاطره نگاری تبلیغی در عرصۀ ترویج حجاب و عفاف)» را منتشر کرد.


 

 

 

 

خاطره‌نگاری، چیزی فراتر از صرفِ عملِ نوشتن است. خاطره‌نگاری با بازآفرینی تجربه‌های زندگی در قالبی تازه به زندگی ما هدف و لذت می‌بخشد، ما را با گذشته‌مان آشتی می‌دهد، روابط‌مان را دگرگون می‌کند، فکر و نگاه‌مان را تغییر می‌دهد و امکان شریک کردنِ آدم‌های دیگر در تجربه‌هایمان را به وجود می‌آورد. 

یکی از عرصه‌های مهم خاطره‌نگاری که می‌تواند نقش بسزایی در تغییر فکر و نگاه ما و جامعه داشته باشد و به ترویج ارزش‌ها در سطح جامعه کمک کند، خاطره‌نگاری تبلیغی یا همان بیان خاطرات شیرین و گاه غم‌انگیز، اما درس‌آموزی است که در دوران تبلیغ یک مبلغ اتفاق می‌افتد.

کتاب حاضر حاوی خاطره نگاری تبلیغی در عرصۀ ترویج حجاب و عفاف در چهار فصل و 152 صفحه به کوشش سیده طاهره موسوی، فاطمه جوادی، فاطمه تقی‌زاده و احمد نوری تألیف شده است.

برشی از اثر

آن شب برای استراحت به اتاق کناری حسینیه رفتم. با وارد شدنم به اتاق، زن جوان بدحجابی با گریه پیشم آمد و گفت: «من چند شبه که پای صحبت‌های شما نشستم و چندوقته که درباره چادر داشتم فکر می‌کردم؛ شوهرم هم دوست داره چادری بشم، ولی نمی‌دونستم چرا باید چادر سر کرد! وقتی روی صحبت‌ها، مقایسه‌ها و تحلیل‌های شما فکر کردم، متوجه شدم که دیگه باید چادر سر کنم و عزت زن بودن خودم را ثابت کنم.»
بعد از صحبت‌هایش، بیشتر درباره فلسفه چادر با او حرف زدم. انگار تجربه‌ای جدید و پاک از آرامش به دست آورده بود و من همه حس معنوی او و دیگر افراد مجلس را برگرفته از عنایت حضرت زینب و دهه محرم می‌دیدم.
 
 


free b2evolution skin
18
مهر

عوامل و زمينه‌های طلاق| دخالت خویشاوندان

«شوهرم با وجود داشتن سی‌ویک سال سن، شدیداً دهن‌بین است. در همان دو هفته پس از عروسی، چند بار کتک خوردم. هر چیز که خانوده اش بگویند، باور می‌کند. از طرفی، همراه با خانواده شوهرم زندگی می‌کردم … .

 

 

 


****************

خانمی می­نویسد: «زنگ تعطیلی مدرسه به صدا درآمد و من به خانه بازگشتم. به محض رسیدن به خانه، پدرم مرا با خوش­رویی صدا کرد و با خود به اتاق برد. بعد از کمی صحبت، فهمیدم پدرم حرفی دارد. گفت: «دخترم! تو دیگر بزرگ شده و به اندازه کافی درس خوانده­ای. حالا که خواستگارانت از سر ما دست برنمی­دارند، تو هم آماده باش و یکی را انتخاب کن. بالأخره، باید به فکر آینده هم باشی.» با این حرف، سر جایم خشکم زد؛ چون هیچ‌وقت، انتظار چنین پیشنهادی از پدرم نداشتم. هیچ نگفتم و به اتاق خودم رفتم و ساعت­ها گریستم؛ ولی چه فایده­ای داشت! حرف پدرم قاطع بود و در مقابلش کسی جرئت مخالفت نداشت. به مادر و خواهرم پناه بردم و از آن­ها یاری جستم. فایده­ای نداشت و گفتند پدر تصمیم خود را گرفته است و از میان خواستگارانت، فلانی را انتخاب کرده است و تو هم جز موافقت، چاره­ای نداری.

چندین بار به اطرافیانم تأکید کرده بودم که این ازدواج، عاقبتی جز بدبختی ندارد. بعد از ازدواج، خداوند فرزندی به ما عطا کرد و از آن موقع که فرزندمان به دنیا آمد، نه تنها شوهرم بهتر نشد، بلکه به حرف­های نامربوط مادرش گوش داد و روزبه‌روز، عرصه را بر من تنگ­­تر کرد؛ اگر مرا کتک نمی­زد، غذا از گلویش پایین نمی­رفت؛ مثل آدم کوکی بود و به حرف مادرش نشست‌وبرخاست می­کرد و او هم عوض این‌که در بهبود زندگی فرزندش تلاش کند، برعکس، شوهرم را برای به­هم‌خوردن زندگی‌مان تشویق می­کرد.

روزی از دستش به تنگ آمده، به خانه پدرم پناه بردم. پدرم مثل همیشه، بعد از دل­داری گفت: «زندگی، پستی و بلندی دارد. باید سوخت و ساخت.»

… از این‌که او در خانه پدرم مرا تهدید به کشتن کرد، بگذریم. در آخر، چندی از فامیل­هایشان را فرستاد و مرا به خانه برگرداند. بعد از یک هفته، دیدم همان آش است و همان کاسه؛ نه شوهرم عوض شده، نه مادرش.

بالأخره، روزی فرا رسید که در دفتر طلاق حاضر شدم و من بعد از تمام صحبت­هایم، جمله «مهرم حلال و جانم آزاد» را گفتم. موقع امضای طلاق‌نامه بود که مادر شوهرم و تمام فامیل­هایشان، به پایم افتادند و چه خواهش و تمناها و عذرخواهی­هایی که نکردند! سرانجام راضی شدم و به اتفاق شوهرم به خانه برگشتم.

هنوز چند روزی نگذشته بود و من خود را خوشبخت­ترین زن دنیا می‌دانستم که مادرشوهرم که نمی­توانست خوبی ما را ببیند، دوباره کارهای قبلش را شروع کرد و دوباره زندگی‌مان را به هم زد. با این کارم، دوباره خودم را در چاه انداختم و الآن هیچ توجیهی ندارم که حرفی بزنم. شوهرم نیز میگوید: «[اگر می‌خواهی طلاق بگیری،] در محضر باز است!»

به خانه پدرم آمدم و شرح ماجرا را گفتم. پدرم به قدری ناراحت شد که نمی­گذاشت به خانه‌ام برگردم؛ حالا پدرم بیشتر از من پیگیر طلاق است. نمی­دانم به حرف پدرم گوش دهم و دست از همه چیز بردارم یا بسوزم و بسازم. از طرفی، الآن فرزند دومم نیز به دنیا آمده و طاقت دوری فرزندانم را ندارم!

****************

 

ادامه »


free b2evolution skin
17
مهر

«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق»| «قسمت هشتم»

علائم ظهور حضرت مهدی علیه السلام
پرسش هشتم این است علائم ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء که در کتب روایی تشیع و تسنن وارد شده است به چند دسته تقسیم می شود؟ درپاسخ به این پرسش بایست گفت ((علائم ظهور)) به دو دسته تقسیم می شوند؛

 

 

یکم؛ ((علائم حتمیه))‌ 
مقصود از علائم ظهور حتمیه، علایم و نشانه هایی است که به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند داد تا آن علائم محقق نشود ظهور حضرت انجام نمی گیرد، و به عبارت دیگر هیچ گونه قید و شرطی در ایجاد آن ها لحاظ نشده است، «علایم حتمی» نامیده می شوند و شاید بتوان گفت که ادعای ظهور قبل از تحقق آن ها کذب و دروغ است.

آنچه در روایت منابع تشیع وتسنن به عنوان علائم حتمیه آمده است شش علامت است:
1- خروج سفیانی: پیش از ظهور مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می‌کند و با تظاهر به دینداری گروه زیادی از مسلمانان را می‌فریبد و به گرد خود می‌آورد و بخش گسترده‌ای از سرزمین‌های اسلام را به تصرف خویش در می‌آورد و بر مناطق پنجگانه شام، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین (نام شهری در نزدیکی حلب) و منطقة عراق سیطره می‌یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می‌پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می‌کند آنگاه که از ظهور امام زمان باخبر می‌شود با سپاهی گران به جنگ وی می‌رود که در منطقه بیداد (بین مکه و مدینه) با سپاه امام (ع) برخورد می‌کند و به امر خدا همه لشگریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می‌روند و هلاک می‌شوند.

از همین رو امام علی علیه السلام فرمود: «وَیَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتی فِی الْحَرَمِ فَیَبْلُغُ السُّفْیانِی، فَیَبْعَثُ اِلَیه جُنْدا مِنْ جُنْدِهِ فَیهْزِمُهُمْ فَیَسیرُ اِلَیه السُّفْیانی بِمَنْ مَعَهُ، حَتّی اِذا جاوَزوا بِبَیْداء مِنَ الاَرْضِ، خَسَفَ بِهِمْ، فَلایَنْجوا منْهُمْ اِلاّ المُخْبِرُ عَنْهُمْ:((بحار، ج52، ص186) مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام می کند، پس خبر خروج وی به سفیانی می رسد. وی، سپاهی از لشکریان خود را برای جنگ به سوی او می فرستد و آنان را شکست می دهد، آن گاه خود سفیانی با همراهانش به جنگ وی می روند و چون از سرزمین بیداء می گذرند، زمین آنان را فرو می برد و جز یک نفر، که خبر آنان را می آورد کسی از آنان نجات نمی یابد).

 

ادامه »


free b2evolution skin
17
مهر

تحلیل خصوصیت های حضرت معصومه سلام الله علیها قسمت سوم

«تجلی شخصیت زن با هویت اسلامی»

 

 

 

 

سومین خصوصیت عرشی حضرت معصومه سلام الله علیها که می تواند الگو واسوه زنان باشد «تجلی شخصیت زن با هویت اسلامی» است، چرا که در تعریف و تفسیر زن چند تفسیر بین (افراط وتفریط) و (موسع و مضیق) وجود داشته و دارد:

یک نظر بسته و متحجرانه بر این است زن در نظام هستی آفریده شده تا تولید مثل کند و هیچ حق اجتماعی ندارد و نبایست از چهاردیواری خانه خارج شود.

در مقابل روشنفکرمابانه متاثر از قرائت غربی ها است و آن این که زن آزاد کامل است و می تواند تا مرز برهنگی در صحنه اجتماع حضور پیدا کند.

ولی حضرت معصومه(س) با شخصیت اسلامی خود تفسیر سومی از هویت زن را در پیش روی همه قرار داده است و آن این که زن شایسته آن بانویی است حضور در اجتماع به هیچ وجه آسیبی به عفت و پاکدامنی وی نزند، عفت و پاکدامنی هم مانع ازحضور دراجتماع و نقش آفرینی وی نشود و این دور در صورتی قابل جمع است که زن به گونه ای در جامعه حضور پیدا کند که شخصیتش کانون توجه مردان قرار بگیرد؛ نه اندام فیزیکی زنانه وی، و هم چنین وی نیز توجه به شخصیت مردان نگاه و نظر داشته نه اندام فیزیکی شخص مردان. چرا که حضرت زهرا س در پاسخ به همین پرسش که زن عفیف چه مشخصه ای دارد فرمودند:

«خَیْرُ النِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ».بهترین زن، زنی است که مردان را نبیند و مردان هم او را نبینند: مکارم الاخلاق، ص۲۳۰

با همین شخصیت زنانه اسلامی است که در سن بیست و هشت سالگی درحالی که مجرد بود با کاروانی از مردان سفر هزار کیلومتری از مدینه تا طوس را در پیش گرفتند تا به امام زمانش بپیوندند و این پیامی در خود داشت که زن می تواند در عین اجتماعی بودن، عفیف و محجوب باشد و در عین محجب وعفیف بودن، اجتماعی باشد.

منبع:تحلیل خصوصیت های حضرت معصومه سلام الله علیها / سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
16
مهر

«تحلیل جامع از امامت طولانی حضرت مهدی سلام الله علیه از سال «255 تا 1445ه.ق»| «قسمت هفتم»

7-«راههای اثبات عمر طولانی امام زمان علیه السلام»
هفتمین پرسش در راستای امامت ولایت امام عصر علیه السلام این است که از سال «255ه.ق»تا «1445ه.ق» دوازده قرن می گذرد این عمر طولانی برای حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء را چگونه می توان توجیه و اثبات نمود، در پاسخ به این پرسش باید گفت از سه راه «کلامی، علمی تجربی، قرآنی» می توان عمران طولانی حضرت را توجیه و اثبات نمود.

 

 

 

یکم؛ «دلیل کلامی و عقلی»
نخستین دلیل بر اثبات طولانی بودن عمرحضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء «دلیل کلامی» است که مبتنی بر چند مقدمه است؛

مقدمه اول این است بر پایه «برهان وقاعده لطف» و نیز «وجودواسطه فیض» که در آغاز یادداشت در ضرورت وجود امام در هر عصر و زمانه ای توضیح داده شد، همیشه باید در بین نوع انسان، فردی وجود داشته باشد که همواره مورد هدایت و تأییدات و افاضات حق تعالی بوده و به واسطۀ افاضات معنوی و کمک های باطنی، هر فردی را بر طبق استعدادش به کمال مطلوب برساند و گنجینه و خزینه دار احکام الهی باشد تا افراد بشر، در صورت احتیاج و عدم ایجاد مانع از علومش بهره مند گردند. وجود مقدس امام، حجت حق و نمونۀ دین و انسان کاملی است که می تواند در حد توانایی بشر، خدا را بشناسد و پرستش کند، اگر امام نباشد رابطۀ بین عالم مادی و دستگاه آفرینش منقطع می گردد. افاضات عوالم غیبی، اولا بر آینه پاک قلب امام و به وسیله او بر دل های سایر افراد نازل می گردد. امام قلب عالم وجود و رهبر و مربی نوع انسان است و معلوم است که حضور و غیبت او، در ترتب این آثارتفاوتی ندارد. (امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، ص154).

امام سجاد علیه السلام فرمود: ما پیشوای مسلمین و حجت بر اهل عالم و سادات مؤمنین و رهبر نیکان و صاحب اختیار مسلمین هستیم. ما اَمان اهل زمین هستیم چنانکه ستارگان اَمان اهل آسمانند. به واسطۀ ماست که آسمان بر زمین فرود نمی آید مگر وقتی که خدا بخواهد. به واسطۀ ما باران رحمت حق نازل و برکات زمین خارج می شود. اگر ما روی زمین نبودیم اهلش را فرو می برد و آنگاه فرمود: از روزی که خدا آدم را آفریده تا حال هیچگاه زمین از حجتی خالی نبوده است ولی آن حجت،گاهی ظاهر و مشهور و گاهی غائب و مستور بوده است، تا قیامت نیز از حجّت خالی نخواهد شد و اگر امام نباشد خدا پرستش نمی شود (امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، ص155، به نقل از ینابیع المودة).

مقدمه دوم؛ از نظر فلسفی و کلامی عمرطولانی محال ذاتی نیست بلکه خلاف امر عادی است، از نظر عقلی هر امری که محال ذاتى و وقوعى نباشد، خداوند متعال با قدرت بی نهایتش قادر است كه به خاطر مصلحت هایی عمر شخصى را طولانى كرده و او را از آفات مرگ نگه دارد. حيات و طول عمر حضرت مهدی(عج) نیز همراه با معجزه و خرق عادت است و اين امر طبيعتاً محال نيست و علم نمى تواند آن را به طور مطلق نفى كند؛ زیرا اسباب تأثير گذار در عالَم، منحصر در شناخت ظاهرى ما نيست؛ علاوه بر اینکه همین اسباب را نیز بطور کامل کشف نکرده ایم. لذا ممکن است عواملى در فرد یا افرادى از بشر وجود داشته باشد که بتواند عمر او را طولانى سازد به حدى که گاه به هزار یا هزاران سال برسد.

از آنجایی که هر انسان با ایمانی بر این عقیده است که سرآمد عمر انسان به دست خداست. یعنی آفریدگار هستی عمر هر انسان و موجود زنده ای را معین می کند و اوست که هم بر طولانی ساختن عمر ها تواناست و هم کوتاه ساختن آن ها. بنابراین هرگاه خداوند برای یکی از بندگانش عمری طولانی مقرر فرماید هم اسباب و علل طبیعی و هم امورات ماورای طبیعی را با هم فراهم می آورد. همان خدایی که آتش را برای حضرت ابراهیم سرد کرد قادر است عمری طولانی به ولیّ خود بدهد بدون این که حتی آثار پیری بر او نمایان شود. مسلماً خواست خدا واقعیتی است فراتر از طبیعت و قوانین حاکم بر آن. 

از همین روست مطابق روايات شيعه و سنى امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در حالى كه ظاهر او جوان و به سن چهل سالگى است ظهور خواهند كرد. اينك به برخى از روايات اشاره مى كنيم:

1. ابن صباغ مالكى به سندش از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) نقل كرده كه در حديثى فرمود: «مهدى از اولاد من با سن چهل سال است …».(الفصول المهمه فی معرفة الائمه، ص1118).

2. شيخ صدوق از اباصلت هروى نقل مى كند كه گفت: «به امام رضا(عليه السلام) عرض كردم: قائم شما هنگام خروج چه علامتى دارد؟ حضرت فرمود: علامت او اين است كه او از حيث سن پير است؛ ولى در ظاهر جوان نشان داده مى شود به حدى كه هر گاه كسى به او نظر مى افكند گمان مى كند كه او سى ساله يا كمتر است و از جمله علامات او آن است كه به مرور ايام پير نمى شود تا آنكه مرگ او فرا رسد».(کمال الدین تمام النعمه ج2،ص652).

 

ادامه »


free b2evolution skin