10
شهریور

سیره رفتاری امام کاظم علیه السلام در محیط خانواده

 زندگی امام موسی بن جعفرعلیه السلام، به خصوص در منزل مثل روش جدّ گرامیش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله، امام علی علیه السلام و پدران بزرگوارش بود.

 

 

 

او با فرزندان و اهل منزل خود با مهربانی و با محبت رفتار می نمود. در این بخش به روایاتی از کلام امام کاظم علیه السلام اشاره می کنیم که آن حضرت روش زندگی را به شیعیان آموخته و همه را به پیروی و رعایت آنها تشویق می کند.

 

 

 

1- برخورد مساوی و عادلانه با فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل می کند: روزی مردی به همراه دو فرزندش خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید، پیامبرصلی الله علیه وآله که برخوردهای پدر با فرزندانش را زیر نظر داشت، متوجه شد که آن مرد، یکی از دو فرزندش را می بوسید و به دیگری اعتنایی نمی کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از چنین فرق گذاشتن و رفتار ناپسند آن مرد نارحت شد و فرمود: چرا در محبت نمودن نسبت به فرزندان خود به طور مساوی برخورد نمی کنی؟

 

 

 

2- امام موسی بن جعفرعلیه السلام می فرماید: مردی در حالی که فرزندش همراهش بود از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله پرسید، حقّ این فرزند چیست؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: نام نیکو برای او انتخاب کنی و به زیور آراسته اش نمایی، و به کار خوب و مناسبی بگماری.

 

 

 

3- شخصی خدمت امام کاظم علیه السلام رسید و از فرزندش که حرف او را گوش نمی داد، گِله و شکایت نمود، و از امام صلی الله علیه وآله در بهتر تربیت کردن فرزندش کمک و راهنمایی خواست. امام علیه السلام فرمود: فرزندت را کتک مزن، ولی برای تنبیه با او قهر کن، امّا مراقب باش قهر تو طولانی نشود.

 

 

 

منبع:امام موسي كاظم عليه السلام مجموعه زندگي چهارده معصوم عليه السلام/تاليف واحد پژوهش مسجد مقدس جمكران


free b2evolution skin
7
شهریور

غدیر عدم اختصاص به شیعه

از جمله چیزهایی که موجب جاودانگی داستان غدیر گشته و مفاد آن را ثابت و محقق ساخته است ، (عید) قرار گرفتن آن است . روز غدیر، عید به شمار آمده و روز و شب آن همراه با عبادت و خشوع و جشن و نیکی به ضعیفان و توسعه بر خود و خانواده قرار گرفته است و مردم در این جشن ، لباسهای خوب و زینتهای خود را می پوشند.

 

 

 

 

هرگاه که مردم به اینگونه امور گرایش داشته باشند، در پی عوامل آن رفته ، از راویان آن جستجو کرده و به سرودن و نقل کردن پیرامون آن می پردازند و اینگونه در هر دوره ای ، همه ساله توجه نسلها به آن معطوف می شود و همواره سندهای واقعه و متون و اخبار مربوط به آن ، خوانده می شود و ماندگار می گردد.

 

 

 

 

برای یک پژوهشگر در این مساله ، دو چیز آشکار می گردد:

1 - اینکه این عید، تنها به شیعه مربوط نیست ؛ هرچند که شیعه ، دلبستگی خاصی نسبت به آن دارد. فرقه های دیگر مسلمین هم در عید گرفتن غدیر، با شیعه شریکند و بزرگانی از غیر شیعه در فضیلت این روز و عید بودنش به خاطر تعیین امیرالمؤ منین (علیه السلام) به مقام والای ولایت از سوی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) سخنانی ابراز کرده اند، چرا که این موسم ، موسم شادمانی هواداران علی (علیه السلام) است ، چه او را به عنوان جانشین بلافصل پیامبر بدانند، چه چهارمین خلیفه .

 

 

 

 

کتب تاریخ ، درسهایی از این عید بر ما می خواند و اینکه امت اسلامی در شرق و غرب ، در عید بودن آن متفق اند و مصریان و مغربیان و عراقیان ، به جایگاه آن اعتنا و اهتمام داشته اند و روز غدیر نزد آنان به عنوان روزی مشخص برای نماز، دعا، خطبه و مدیحه خوانی مشهوربوده است و نامگذاری این روز به عید، مورد اتفاق بوده است .

 

 

 

 

ابن خلکان می نویسد: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) هنگام بازگشت از مکه در حجه الوداع ، وقتی به غدیر خم رسید، میان خود و علی (علیه السلام) عقد برادری بست و او را برای خود، همچون هارون برای حضرت موسی (علیه السلام) دانست و فرمود: (خدایا دوستدارانش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن بدار، یارانش را یاور باشد و خوارکنندگانش را خوار کن ) و شیعه را به این روز، دلبستگی خاصی است .

 

 

 

 

سخن ابن خلکان را مسعودی هم تایید کرده است ، آن جا که می گوید: (فرزندان علی (علیه السلام) و شیعیان او این روز را بزرگ می دارند.

 

 

 

 

ثعالبی نیز پس از آن که شب غدیر را از شبهای مشهور نزد امت شمرده است ، می نویسد: و این ، شبی است که فردایش پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر خم ، بر فراز جهاز شتران خطبه خواند و فرمود: (من کنت مولاه فعلی مولاه …) و شیعیان ، این شب را گرامی داشته ، به احیاء و عبادت می پردازند.

 

 

 

این ، به خاطر عقیده شیعه بر این نکته است که نص صریح بر خلافت بلافصل امیرالمؤ منین (علیه السلام) وجود دارد و شهرت این شب به فضیلت و فرخندگی ، بر اساس این باور است که در صبح این شب ، حادثه ای مهم و فضیلتی آشکار روی داده و آن روز را مشخص کرده و عیدی فرخنده ساخته است ، تا آن جا که در سروده ها نیز در باب نیکویی و مسرت و جلوه ، به آن تشبیه می کنند.

 

 

 

تهنیت و شادباش گفتن ابوبکر و عمر و همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه آن حضرت ، به علی (علیه السلام) که به فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، از نشانه های دیگر عید بودن این روز است ، چرا که تبریک و تهنیت ، از ویژگیهای عیدها و روزهای شادمانی است

 

 

 

منبع:عید غدیر درسیره اهل بیت/جواد محدثی منشا


free b2evolution skin
4
شهریور

آماده سازی مردم برای دوران غیبت

«تقدیر الهی این بود که امام هادی علیه السلام، نوه گران مایه خویش را نبیند، چرا که ولادت حضرت مهدی علیه السلام، حدود یک سال بعد از شهادت حضرت هادی علیه السلام رخ داد؛ اما آن حضرت، به دلیل آگاهی از نزدیک شدن وعده خدا درباره ولادت امام مهدی علیه السلام، جوّ فکری، فرهنگی و اجتماعی جامعه خویش را برای میلاد نور آماده و مقدمات آن را فراهم می ساخت.

 

 

از این رو، امام هادی علیه السلام، به تدریج، از حضورش در میان مردم می کاهد تا مردم را رفته رفته برای دوران غیبت امام علیه السلام، آماده سازد و به همین دلیل است که حضرت، در بغداد و مرکز کشور پهناور اسلامی، برای خویش نمایندگانی برگزید تا واسطه پیوند میان امام علیه السلام و دوستداران اهل بیت علیهم السلام باشند».

 

 

بشارت ظهور مهدی امام هادی علیه السلام، با بیان سخنانی خیلی روشن، امامان بعد از خود را ذکر کرده و فرمودند: «امامِ پس از من، فرزندم حسن علیه السلام و پس از او، پسرش قائم(عج) است؛ همو که زمین را از عدل و داد لبریز می سازد، همان گونه که در آستانه ظهورش، از ستم و بیداد لبریز است».

 

 

و با این بیان، هرگونه شبهه و تردیدی را از دل های حق جویان زدودند. دانشگاه امام شناسی یکی از یادگارهای امام هادی علیه السلام، «زیارت جامعه» است.

 

 

امام علیه السلام در این زیارت، به توصیف جایگاه امام و در واقع، به امام شناسی برای تمامی دوستداران اهل بیت علیهم السلام پرداخته و آن ها را با مقام آن بزرگواران آشنا می سازد.

 

 

 

یکی از ویژگی های این زیارت نامه، عمومی بودن آن است؛ بدین معنا که می توان آن را در تمامی زیارت های مربوط به دوازده امام خواند و بهره مند شد.

 

 

در فرازی از این زیارت پرمحتوا می خوانیم: «هر انسان شریفی، در برابر شرافت شما، سر فرود آورد و هر گردنْ فرازی، به فرمان شما درآید و فروتن گردد… نام شما در ردیف نام های دیگران است و پیکرتان با سایر پیکرها،… چه شیرین است نام های شما و چه گرامی است جان هایتان و چه بزرگ و والاست مقام شما…».

 

 

 

منبع:بدر ذی الحجه میلاد امام هادی (ع)

  ابراهیم اخوی


free b2evolution skin
31
مرداد

خانه خدا و مردم

انَّ اوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً

 

 

 

الف: خانه خدا در آیه فوق به خانه خدا، (بیت الله) خانه مردم و خانه بکّه گفته شده تا نشان دهد که خداوند نیازی به جا و مکان و خانه و کاشانه ندارد (انَّ اللَّهَ غَنِیٌ عَنِ الْعالَمینَ) و معمولًا در مسائل اجتماعی آنچه به نام خدا و برای خدا است، در حقیقت در خدمت مردم و بندگان خدا است، و هر خدمتی در راه مردم و بندگان خدا انجام گیرد، برای خدا محسوب می‌گردد بطوری که می‌توان کلمه «الناس» را در این نوع آیات خلیفه و جانشین خدا، قرار داد بعنوان نمونه: اقْرضُوا اللَّه قَرْضَاً حَسَناً؛ «به الله (یا مردم) قرض الحسنه بدهید»

ب: خانه مردم آری این خانه، خانه مردم است چه تمام انسانها، از هر نژاد و رنگ و زبان، زن و مرد سیاه و سفید را در سایه ایمان و اسلام به صورت یک خانواده در کنار هم متحد می‌گرداند و همه همچون اعضاء یک خانه در امن و آسایش و صلح و صفا به سر می‌برند.

ج: خانه بکه و اینکه در آیه فوق به خانه خدا بکّه گفته شده شاید بدین جهت است که بکّه از ماده بَکَ به معنای ازدحام و اجتماع است، و چون این خانه محل اجتماع مردم است، آنرا بکّه نامیده‌اند. 

معنای دیگر «بک» از بین بردن غرور و نخوت است، و چون در این خانه بزرگ همه تبعیضها کنار می‌رود و همه دور از غرور و نخوت با هم برادر و اعضاء یک خانواده می‌شوند، به آن بکّه گفته‌اند.   انَّ اوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدَیً لِلْعالَمینَ فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ ابْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً 

1- اولین خانه‌ای که برای مردم بنا نهاده شده، همان خانه بکه است که: 2- دارای خیر و برکت بسیار و مایه هدایت جهانیان است 3- در آن خانه آیات پروردگار آشکار است. 4- مقام ابراهیم است. 5- هر کس که در آنجا داخل شود ایمن شود. 

 

 

 

د: خانه برکت (مبارکاً) خانه خدا، هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی خانه‌ای است پربرکت، از جمله برکات معنوی آن: 1- کانون وحدت و همبستگی 2- کانون ایمان 3- جذبه‌های الهی و از جمله برکات مادی آن 1- با اینکه از نظر جغرافیائی این شهر در بیابان بی‌آب و علفی است انواع نعمات و برکات و وسائل زندگی در آن مهیّا و شهری آباد بوده و هست. 2- مرکزی است که مسلمانان کشورهای مختلف اسلامی پس از فراغت از عبادات می‌توانند کالاها و صنایع خود را بیکدیگر عرضه کنند و به تقویت امور اقتصادی و بازرگانی خود بپردازند. (لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ)

ه: خانه هدی (هدی للعالمین) خانه خدا مایه هدایت و ارشاد جهانیان بوده و همواره مبلغین و رهبران در این مرکز به تبلیغ و راهنمائی زائران پرداخته و زائران که هر کدام از مملکتی هستند، به هنگام بازگشت پیام حج و آموخته‌های خود را در ضمن دیدار با فامیل و دوستان به کسانی که در مکه حضور نداشتند می‌رسانند. همچنین مسلمانان گذشته از برنامه‌های سازنده مانند نماز وحدت و دسته‌جمعی و تلاوت قرآن با ملاقات و دیدار با سایر مسلمانان با هم به تبادل نظر و افکار می‌پردازند، و در رشد فرهنگی و عقل اجتماعی آنان بسیار مفید و سودمند است. و: خانه آیات (فیه آیات) در این خانه آیات و نشانه‌های بسیاری است از ایمان به خدا، پرستش خدای یکتا و بازتابی از توحید و یگانگی خدا در خلق، و پیدایش آب زمزم در اثر توکّل به خدا توأم با سعی و تلاش.

 

 

ز: خانه ابراهیم علیه السلام (مقام ابراهیم) در این خانه نیز نشانه‌هایی از پیغمبر بزرگ حضرت ابراهیم علیه السلام است، جای پای آن حضرت، محلی که برای بنای این خانه ایستاده و سنگ بنیان توحید را بنا نهاده. ح: خانه هاجر و اسماعیل (حجر اسماعیل) در کنار خانه خدا خانه هاجر و فرزندش اسماعیل است که با ایمانی کامل به خدا توکّل جستند، و آن همه سختیها و رنجها و دوری از شوهر، پدر و وطن را تحمّل کردند و جوار خانه خدا را برگزیدند، و در نتیجه خداوند آنچنان به آنان مقام داد که خانه آنها را به خانه خود پیوست.

ط: خانه أمن (و من دَخَله کان آمناً) خداوند به درخواست حضرت ابراهیم این خانه و به برکت آن، سرزمین مکه را شهر امن و امان قرار داد: «رَبِّ اجْعَلْ هَذا الْبَلَدَ آمِنَاً»  این شهر و این خانه، مایه آرامش و امنیت و صلح بوده هرگونه جنگ و جدال در آن ممنوع است، تا جائیکه حتی حیوانات، و گیاهان از هرگونه تعرض در امان هستند.

ی: خانه کهن (بیت عتیق) در سوره حج: 21، این خانه، خانه عتیق نامیده شده چه از زمان حضرت آدم علیه السلام تا کنون محل اجتماع انسانها بوده و آیندگان با مشاهده آثار و جای پای پیامبران و پیشینیان، خود را با آنان همگام، و در یک مسیر می‌بینند و با همه انسانها در طول تاریخ احساس همبستگی می‌کنند.

 

 

 راز قرار گرفتن خانه خدا در بیابان‌ «یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّکُمُ اللَّه …. ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید: خداوند شما را [در مراسم حج مورد آزمایش قرار می‌دهد.» امام علی علیه السلام در تفسیر آیه فوق می‌فرماید: آیا نمی‌بینید که خدای سبحان پیشینیان را از زمان آدم علیه السلام تا آخرین نفر از مردم این جهان، به سنگهایی آزمود که نه زیان دارد و نه سود. نه می‌بیند و نه می‌شنود، و آنرا بیت‌الحرام قرار داد. خانه‌ای که آنرا برای قیام و قوام مردم بپاداشت (الَّذی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیامَاً) و آنرا در دشوارترین و سخت‌ترین سنگلاخ بقعه زمین و کم‌ارتفاع‌ترین نقطه دنیا از نظر عرض و در تنگ‌ترین وادیها قرار داد، در میان کوههای خشن و ریگهای ریز و روان و چشمه‌های کم‌آب و قریه‌های دور از هم که در آنها نه گاو و گوسفند رشد می‌گیرند و نه اسب و مادیان. سپس به آدم و فرزندانش فرمان داد که به آن سوی روی آورند … تا در معرض آزمایش بزرگ درآیند و خدا آن را بیت رحمت خویش و وسیله رفتن آنان به بهشت خود گرداند. اگر خداوند اراده می‌فرمود: که بیت‌الحرام خود را در میان باغها و نهرها و زمینهای هموارو درختان پرمیوه و بناهای پیوسته، بین گندمهای طلایی رنگ و راههای آباد قرار دهد، ارزش جزا را، بر حسب کوچکی آزمایش بلا ناچیز می‌گردانید، اما خداوند بندگانش را با انواع سختیها می‌آزماید و با مجاهدتهای گوناگون از آنان بندگی می‌خواهد و آنان را به رویدادهای ناخوش و بسیار مبتلا می‌فرماید تا کبر و خودستایی از دلهایشان بیرون رود و فروتنی در جانشان جایگزین گردد و تا این آزمایشها، درهای گشاده به سوی فضل و احسان الهی ایجاد کند و سببهای آسان برای بخشایش او فراهم آورد».

 

 

 

منبع :پرشكوه ترين مراسم عبادت و قربانى  بي آزار شيرازي عبدالكريم 


free b2evolution skin
29
مرداد

فلسفه نامگذاری صحرای عرفات

 راغب اصفهانی می‌گوید: عرفات نام جایگاه و منطقه‌ای است و از آن‌رو «عرفات» نامیده شد، چون میان آدم و حواء در این منطقه - پس از هبوط آدم بر «سرندیب» و فرود حواء در «جده» و به دور افتادن آنها از یکدیگر و دگرگونه‌شدن چهره آنها - شناختی حاصل شد. [و دور افتادگان از یکدیگر در اینجا همدگر را شناختند؛ دور افتادگانی که درصدد یافتن یکدیگر، راه دور و درازی درمی‌نوردیدند و در جست‌وجوی همدگر رنج‌ها بر خود هموار ساختند تا آنکه بر پهنه عرفات به هم رسیدند و به شناخت یکدیگر توفیق یافتند].

 

 

 

 

اگر چنان توجیهی در نامگذاری «عرفات» مقرون به صحت باشد، این سرزمین و وقوف در آن سمبل و رمز و نشانه‌ای است که مسلمانانِ به دور افتاده از یکدیگر می‌توانند در این کانون تجمع، به تعارف و شناخت یکدیگر توفیق یابند و با تعارف، به تألف و انس و همبستگی با یکدیگر نایل آیند. آدم و حواء در این منطقه به هدف خود رسیدند و همدیگر را شناختند. بدین‌ترتیب، نژاد و نسل آنها نیز باید با وقوف در این منطقه، به معرفت حال یکدیگر دست یابند و تشتت و بیگانگی و پراکندگی خود را - با توجه به اینکه هرکدام از سرزمین‌های دور بدین‌جا می‌آیند - با آمدن و وقوف در این جایگاه، به همبستگی و پیوستگی و خویشاوندی دینی و انسانی تبدیل کنند و از این رهگذر، غربت خود را به قربت و قرابت باز آورند. همچنین دوست و دشمن را نیز با درنگ‌های آمیخته به تفکر شناسایی کنند. هیچ کسی انسان را بیش از خدا دوست نمی‌دارد و هیچ دوستی بهتر از خدا در عالم وجود ندارد. بنابراین، باید در این جایگاه، رهیده از انگیزه‌های دنیوی - که جایگاهی درخور تفکر و تدبر است- برای برآورده شدن نیاز خویش در پی غیر خدا نباشد، بلکه تنها خدای مهربان را بجوید. امام سجاد (ع) در عرفات مرد تهی‌دستی را دید که از مردم گدایی می‌کرد. به او فرمود: وای بر تو! در چنین روز، غیر خدا را سراغ می‌گیری. در چنین روزی این امید وجود دارد انسان‌هایی که هنوز چشم به دنیا نگشوده‌اند و هنوز به دنیا نیامده‌اند، از لطف و مرحمت الهی برخوردار باشند. از امام صادق (ع) سؤال شد: «عرفات را چرا عرفات می‌نامند؟» حضرت فرمود:  إنَّ جَبْرَئیلَ خَرَجَ بِإِبْراهِیمَ (ع) یَوْمَ عَرَفَةَ، فَلَمّا زالَتِ الشَّمسُ، قالَ لَهُ جَبْرَئیلُ: یا إِبْراهیمُ اِعْتَرِفْ بِذَنْبِکَ وَاعْرِفْ مَناسِکَکَ، فَسُمِّیَتْ عَرَفاتٍ، لِقَوْلِ جَبْرَئیلَ: اِعْتَرِفْ فَاعْتَرَفَ. جبرئیل، حضرت ابراهیم (ع) را روز عرفه به این مکان آورد. چون ظهر فرا رسید، جبرئیل گفت: «ای ابراهیم! به گناه خود اعتراف کن و مناسکت را بیاموز» . چون جبرئیل گفت اعتراف کن، پس اعتراف کرد. لذا این سرزمین عرفات نامیده شد. بنابر قولی، حضرت ابراهیم (ع) در این سرزمین خواب دید که اسماعیل (ع) را در راه خدا قربانی می‌کند و به وظیفه خود عارف شد.

 

 

مفسّران نوشته‌اند: علّت نام عرفات آن است که ابراهیم (ع) شبی خواب دید که باید فرزندش را قربانی کند. چون روز شد در فکر فرو رفت. ازاین‌رو، آن روز را «ترویه» نامیدند و چون شب بعد همان خواب را دید و دانست که خواب حق است، نه شیطانی؛ آن شب را «عرفه» نامید. بعضی هم نوشته‌اند: چون اسماعیل در آن روز آب پیدا کرد و سیراب شد، آن روز را ترویه گفتند و عرفات به این جهت گفتند که جبرئیل، شب احکام حج را آورد و پیغمبر فرمود: «قد عرفت» . رفتن به سوی عرفات، از زمان حضرت آدم (ع) سنت شد. حضرت آدم (ع) با همراهی جبرئیل اعمال حج و از جمله وقوف در عرفات را به عنوان سنت حج بناگذارد. امام صادق (ع) در این باره فرمودند: سُمِّیَتِ التَّرْوِیَةُ لأَنَّ جَبرَئیلَ (ع) أَتَی إِبْرَاهِیمَ (ع) یَوْمَ التَّرْوِیَةِ، فَقَالَ: یَا إِبْرَاهِیمُ ارْتَوِ مِنَ المَاءِ لَکَ وَ لأَهْلِکَ وَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَ مَکَّةَ وَ عَرَفَاتٍ مَاء.روز ترویه را ترویه نامیدند، چون جبرئیل در چنین روزی، نزد حضرت ابراهیم (ع) آمد و گفت: «ای ابراهیم! برای خود و خانواده‌ات آب بردار» و میان مکه و عرفات آبی نبود. حضرت ابراهیم (ع) پیش از روز نهم ذی‌حجه در خواب دید که اسماعیل (ع) را ذبح می‌کند. هنگامی که بیدار شد، به حالت تروی و فکر فرو رفت که آیا این رؤیا الهی و به منزله دستور آسمانی است، یا نه. ازاین‌رو، روز هشتم را «یوم‌الترویه» می‌نامند. ولی ممکن است وجه تسمیه آن به «یوم‌الترویه» این باشد که در آن روز، برای سقایت حج‌گزاران، آب‌گیری می‌کردند تا زائران را در عرفات و مشعر و منا آب دهند؛ چنان‌که امام‌صادق (ع) فرمود: إنَّ إبراهیمَ أتاهُ جَبرئیلُ عِندَ زَوالِ الشَّمْسِ مِنْ یَومِ التَّرْویةِ فقال: یا إبراهیمُ! ارْتَوِ مِنَ الْماءِ لَکَ ولأهلِکَ. ولَمْ یَکُنْ بینَ مَکَّهَ وعَرَفاتٍ یَوْمئذٍ ماءٌ فَسُمِّیَتْ التَّروِیةَ لِذلک روز ترویه و هنگام زوال خورشید، جبرئیل نزد ابراهیم آمد و گفت: ای ابراهیم! برای خود و خانواده‌ات آب بردار، و در آن روز بین مکه و عرفات آبی نبود. این رؤیا، در شب نهم ذی‌حجه نیز برای حضرت ابراهیم (ع) تکرار شد. ازاین‌رو، آن حضرت یقین پیدا کرد که باید فرزند خود اسماعیل را ذبح کند. این معرفت در روز نهم و در سرزمین عرفات حاصل شد و بدین سبب، آن روز را «عرفه» و آن سرزمین را «عرفات» نامیدند. ترویه به آب اشاره دارد و سرّ آن «آب معرفت» است؛ معرفتی که در عرفات به ظهور می‌رسد. آب معرفت و زلال حیات، به جان تشنه‌ای می‌رسد که از هر کجا بریده باشد و از همه جا ناامید رو به خدا آورد. در حالت انقطاع است که خداوند مهربان به تن خسته و روح رنجور نظر می‌فرماید و شعله‌های آتشین محبت را در وجود او زنده می‌کند و آب زلال معرفت را به کام او می‌ریزد. عارفی که آب معرفت نوشد، برق شهود در نگاهش می‌درخشد، از رحمت و هدایت الهی بهره‌مند شده، از منبع فیض، رزق می‌خورد و مستعد دریافت معرفت می‌شود و خود را برای ورود به صحنه عرفات مهیا می‌کند. پیامبر اکرم (ص) ، روز عرفه را در «نمره» فرود آمد. در کنار این سنگ پارچه‌ای بستند تا پیامبر (ص) در سایه آن بنشیند. سال‌های بعد نیز نبی اکرم (ص) در آنجا وقوف می‌کرد و نماز ظهر و عصر می‌گزارد. صحرای مقدس عرفات، در سال دهم هجری شاهد آخرین حج پیامبر (ص) بود. در مورد علت نام‌گذاری صحرای عرفات، چند نکته وجود دارد:

 

 

 

الف) وقتی جبرئیل مراسم حج را به آدم (ع) یا به ابراهیم خلیل (ع) آموخت، در پایان به او گفت: « عَرَفْت؟ » ؛ «آیا شناختی؟»

ب) آدم و حوّا، در این منطقه یکدیگر را شناختند: « تَعارَفا » و بازیافتند؛ ج) عرفات از آن رو به این نام شناخته شد که مردم در این سرزمین به گناهان خود اعتراف می‌کنند؛

د) برخی هم عرفه را به معنای کوه گرفته‌اند. نویسنده کتاب «مسالک الأفهام» نوشته است: گرچه در وجه تسمیه عرفات (این سرزمین وسیع) جنبه‌های گوناگونی ذکر شده ولی بهتر آن است که بگوییم این سرزمین وسیع با جذبه روحانی و معنوی عجیبی که دارد، فضای بسیار مناسبی برای کسب معرفت پروردگار و شناسایی ذاتِ پاک او است و مشعر را هم از آن جهت «مشعر» گویند که «مَعلَم و نشانه‌ای است از این مراسم پرشکوه حجّ»

 

 

 

 بنابراین، این سرزمین را به دو وجه عرفات نامیده‌اند: یا به علت «اعتراف» به گناه؛ هرچند گناه ابراهیم (ع) به معنای خاصی است که با عصمت آن بزرگوار سازگاری دارد یا به علت «معرفت» به عبادت بوده است. البته اعتراف هم به معرفت باز می‌گردد؛ زیرا اعتراف، به معنای معرفت به معاصی است. پس، نام عرفات به لطیفه‌ای عرفانی اشاره دارد که همان معرفت است و عرفات هم چیزی جز معرفت نیست. در وقوف عرفات، انسان به معارف الهی واقف می‌شود و درمی‌یابد که خدا، همه نیازهای او را می‌داند و قادر به رفع آنهاست و می‌داند که خدا به درون و بیرون او ناظر و آگاه است. آنجا با خدای خود عهد می‌کند که من کسی را به چیزی امر و نهی نمی‌کنم، جز آنکه خود در آن پیش‌قدم باشم. اگر انسانی به اسرار حج و به باطن اعمال اماکن مقدسه آن توجهی نداشته باشد، بی‌شک، از سازندگی‌های حج محروم خواهد شد و شاید کلام امام سجاد (ع) بر او صدق کند که فرمود: «چه بسیارند ضجه زنان و چه اندک‌اند حج‌گزاران!»

منبع: عرفه و عرفات/ سيدعباس اسلامي 


free b2evolution skin