20
شهریور

تحلیل پنج اصل تربیتی ازمنظر امام حسن مجتبی علیه السلام : اصل دوم «بالندگی و کمال جویی»

اصل دوم در شکل گیری جامعه، خانواده و فرزند سالم در سیره عملی امام حسن علیه السلام «بالندگی و کمال جویی» است و این دومیسر نخواهد شد مگر در پرتو «دانش افزایی» به این معنا اگر بخواهیم خانواده و جامعه ای داشته باشیم که به معنای واقعی حیات و روح داشته باشد و در دام رخوت و سستی گرفتار نشود در صورتی این هدف و غرض تامین خواهد شد افراد یک خانواده کمال جویی و دانش افزایی را ملاک رشد و تعالی خودشان بدانند و روز به روز نردبان ترقی و تعالی کسب دانش را طی کنند، فرزندانشان از سر گرمی های کاذب شبکه های مجازی باز بدارند و آنان را تشویق به کمال جویی که از طریق دانش افزایی حاصل می شود بنمایند.

 

 

از همین رو امام حسن(ع) از این شیوه در تربیت فرزندان استفاده می کرد، چرا که روزی فرزندان خود و فرزندان برادرش را دعوت کرده و در ضمن یک گفتگوی صمیمی به آنان فرمود: «إنّكُم صِغارُ قَومٍ و يُوشِكُ أن تَكونوا كِبارَ قَومٍ آخَرينَ ، فَتَعَلَّمُوا العِلمَ ، فَمَن لم يَستَطِعْ مِنكُم أن يَحفَظَهُ فَلْيَكتُبْهُ و ليَضَعْهُ في بَيتِهِ (منية المريد : 340) آن گاه كه فرزندان و برادر زادگان خود را احضار كرد فرمود: شما خردسالانِ قومى (نسلى) هستيد كه به زودى بزرگان قوم (نسلى) ديگر مى شويد. پس دانش بياموزيد و هر يك از شما كه نمى تواند علم را در حافظه اش نگه دارد، آن را بنويسد و در خانه اش نگهدارى كند»

منبع:«تحلیل پنج اصل تربیتی ازمنظر امام حسن مجتبی علیه السلام»/ سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
20
شهریور

تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله (ص)(سیره معاشرت خانوادگی رسول الله علیه و آله)

سیره وسلوک رفتارخانوادگی پیامبر گرامی اسلام همچون سیره دیگر آن حضرت الگو برای همه مسلمین وپیروان خواهد بود، چرا که سلوک خانوادگی رسول الله صلی الله علیه وآله برچند پایه واصل استوار بود که زندگی باطراوت وشادابی را به وجود می اورد.

 

 

اصل اول؛ درسیره عملی نبوی در معاشرت خانوادگی((همکاری با اعضای خانواده)) است.به این معنا درسیره عملی ونظری رسول الله(ص) درمحیط جزیره العرب که مرد سالاری به معنای واقعی کلمه حاکم بود وارزشی برای زن جز تولید مثل، قایل نبودند نه تنها چنین نگاه باطلی را پس زده ومی فرمود:(جعل قره عینی فی الصلاه ولذتی فی النسا :روشنی چشم من نماز،ولذتم در زنان قرار داده: مستدرک،ج۵،ص۳۲۱).

و نیز می فرمود: (الاخیرکم،خیرکم لنسایه و انا خیرکم لنسایه: بهترین شما شخصی است که باهمسرش خوش رفتارباشد ومن ازتمامی شما نسبت به همسرانم خوش رفتار ترم. تحف العقول ،۴۲۵) بلکه همسران خود را هرگز به دید کلفت وکنیز نمی دید که علاوه برتر وخشک کردن فرزند وظیفه دیگرشان کارکردن درخانه باشد، بلکه با اینکه جایگاه رفیعی چون مقام پیامبری داشت ولی در داخل خانه همسر و پدر بود نه پیامبر، وبدون هیچ تعینی دوشادوش اعضای خانواده بسیاری از کارهای خانه را انجام می داد.

ازهمین رودر گرازش امده است:(پیامبر درخانه خانه خویش خدمتکار اهل خود بود،گوشت راتکه تکه می کردوبرسفره غذای حقیرانه می نشست و انگشتان خویش را می لیسید،بز خود ر ا می دوشید و لباس خود را وصله می نمود و بر شتر خود عقال می زد و به ناقه خود علف می داد، با خدمتکار منزل ارد را اسیاب می کرد وخمیر می ساخت: مناقب،ج۱،ص۱۴۶).

و همچنین روایت شده است: رسول خدا(ص) کفش خود را وصله می زد پوشاک خویش رامی دوخت درمنزل راشخصا باز می کرد گوسفندان وشترهارا می دوشید وبه هنگام خسته شدن خادمش در دستاس کردن به کمک او می شتافت واب وضوی شبش را خود تهیه می کرد ودر همه کارهابه اهل خانه کمک می کرد: بحار، ج۱۶،ص۱۵۰) و نیز روایت شده است: حضرت خانه خویش را نظافت می کرد و جارو می کشید و می فرمود: کمک به همسر وکارهای منزل،صدقه واحسان در راه خدا محسوب می شود. مکارم الا خلاق،ج۱،ص۱۶۵) عایشه می گوید: وقتی خلوت می شد پیامبر لباس خود را وصله می زد و کفش خویش را وصله می کرد. همان ص۱۵)

همسران پیامبر که اکثرا پیر زن بودند وقتی می دیدند ان حضرت با ان جایگاه بلند ملکوتی و جهانیش که به امپراطوروسلاطین ان زمان نامه می نویسد ولی در خانه خود راخدمتکار نشان می دهد وازهمکاری با خانواده دریغ نمی کند دلباخته او می شدند وخانواده صمیمی وگرمی را داشتند که الگوی همیشه تاریخ شد

اصل دوم؛ درسیره خانوادگی نبوی که می تواند الگوی همگان باشد (قدر شناسی) ازهمسر است.به این معنا رسول گرامی اسلام وقتی خوبی ها وزحمت وتلاش همسر خود را می دید با یاد کردن ازاو د رجمع ،وفاداری ومحبت خود به ان همسرش ابراز می نمود که اورا فراموش نکرده است ازهمین رو روایت شده است: (روزی پیرزنی خدمت ان حضرت رسید حضرت به او خیلی احترام وتکریم نمود ،عایشه پرسید: اوکه بود ؟فرمود: اودرزمان خدیجه سراغ ما می امد) و در گزارش دیگرامده است: ( روزی پیامبر به یاد خدیجه افتاد و گریست،درحالی که کنار همسرانش بود،عایشه گفت: بر پیر زن عجوزی از پیرزنان سرخ روی بنی اسد گریه می کنی؟! پیامبر فرمود:وقتی که شما تکذیبم کردید او مرا تصدیق کرد ،وقتی شما کفر ورزیدید، او به من ایمان اورد وقتی شما از فرزند اوردن عقیم بودید او برایم فرزند به دنیا اورد عایشه گوید:از ان پس پیوسته می کوشیدم با یادکرد خدیجه جایی در دل پیامبر خدا بازکنم:بحار،ج۸،ص۱۶).

و نیز روایت شده است :(روزی پیامبر درخانه عایشه بوده است که خادم صفیه،ظرف غذایی رابرای پیامبر اورد،عایشه محکم بردست خادم زد کاسه افتاد و دو نیم شد وغذا بر زمین ریخت پیامبر اکرم تکه های ظرف را کنارهم گذاشت وطعام را دران ریخت وفرمود این غذا را بخورید ،وقتی که غذای عایشه اماده شد ان را برای حفصه فرستاد وفرمود:این ظرف را به جای ان بردارید و از غذای ان بخو رید:سبل الهدای ،ج۱۱،ص۱۵۰)

اصل سوم؛ درسیره خانوادگی نبوی که توانست خانواده ای ایده ال ونمونه شکل دهد که الگوی همیشه تاریخ قرار بگیرد( اختصاص دادن وقت) به خانواده است.به این معنا هرچند رسول خدا(ص) در ده سال از حضور در مدینه دراوج مشکلات سیاسی ونظامی قرار داشت ولی این مشکلاثت مانع ازبا خانواده بودن نبودوموجب نمی شد تا خانواده درحاشیه قراربگیرد بلکه اهل برنامه بود، وقتش رابه سه قسم تنظیم می کرد، یک قسم ان را در کنار خانواده بودن اختصاص می داد.

از همین رو امام حسین (ع) ازعلی(ع) که سی سال از عمر خود را با رسول خد ا(ص) سپری کرده و از اخلاق داخلی وخارجی حضرتش اطلاع دقیق داشته این چنین روایت می کند:امام حسین (ع)می فرماید: از پدرم در مورد امور رسول خدا (ص) در داخل خانه سؤال کردم، فرمودند: وقتی به خانه اش می رفت، اوقاتش را سه قسمت می کرد: یک قسمت برای خدا، و یک قسمت برای خانواده اش، و یک قسمت برای خودش، آن گاه قسمت خودش را نیز میان خود و مردم تقسیم می کرد و آن را برای بستگان و بزرگان صحابه (که در منزلش به خدمت او می رسیدند) قرار می داد و ذره ای از امکانات خود را از آنان دریغ نمی نمود (بلکه آن چه امکان داشت در حقشان انجام می داد:عیون الاخبار،ح۱،ص۳۱۵). 

اصل چهارم؛ ازسیره نبوی درمعاشرت خانوادگی که می تواند الگو واسوه همگان در داشتن زندگی ایده ال خانوادگی قرار بگیرد(گذشت، عفو) از خطا وناسازگاری همسر است. به این معنا با این که رسول خدا(ص) چندین همسر وهرکدام روحیه خاصی درخانه داشتند وهمین امر موجب ناساز گاری انان بایکدیگر ویا باشخص رسول الله (ص) می شده است ولی حضرت بامدیریت ویژه برپایه گذشت ونادیده گرفتن خطا از همسران زندگی را از تلخی خارج و به صمیمیت و گرمی به بر می گرداند، از همین رو درشان نزول ایه(۱) از تحریم امده است: روزی که نوبت، بودن پیامبر در خانه حفصه بوده است، وی با اجازه حضرت به خانه پدرش رفت پیامبر درنبود اوبه خانه همسر دیگرش ماریه قبطیه مادر ابراهیم رفتند ،حفصه وقتی متوجه شدند ماریه در نوبت وی نزد پیامبر بودند نه تنها بنای ناسازگاری گذاشت ،بلکه عایشه را هم از این حادثه باخبر ساخت ولی پیامبر با برخورد کریمانه ومهربانی وبا حرام کردن ماریه برخود درمقام رضایت همسران خود برامد.

و نیز درشان نزول ایه(۲۸-۲۹) سوره احزاب امده است پس ازپیروزی درغزوه خیبر،و به دست اوردن غنایم از ال ابی الحقیق همسران پیامبر گفتند ان غنایم را در اختیار ماقرارده، پیامبر فرمود: به دستور الهی بین مسلمانان تقسیم می کنم زنان ناراحت شدند درمقام اعتراض گفتند: شاید فکرمی کنی اگرمارا طلاق دهی،کسی از قوم ما پیدا نشود که مارابه همسری برگزیند؟! خداوند به به پیامبر دستور دادکه از زنانش کناره گیری کند ،رسول خد (ص) به مشربه ام ابراهیم در اطراف مدینه رفت وبیست ونه روز ماندتا زنان ازحیض پاک شوندتابتواند طلاق بدهد پس از پاک شدن زنان بانزول ایه زنان رامخیر بین زندگی ساده وفقیرانه ویا دنیا خواهی ورفاه طلبی قرار داد زنان دست به گریبان رسول خدا انداختند گفتند تورا برمی گزینیم نه طلاق ودنیا طلبی.

و نیز در شان نزول ایه(۱۱)سوره(حجرات) امده است که عایشه وحفصه حضرت ام سلمه را به خاطر کوتاهی قد مسخره می کردند، و در نقل دیگر از ابن عباس روایت شده است: روزی صفیه گریان نزد رسول خدا امد وگفت: عایشه مرا سرزنش کرد وگفت: (ای یهودی ،فرزند یهودی) پیامبر اکرم (ص) پیامبر فرمود چرابه اوپاسخ ندادی که پدرم هارون است وعمویم موسی وشوهرم محمد(ص))) انچه امده است بیانگر این حقیقت است که هرچند بین همسران پیامبر وهمچنین بین پیامبر وزنان دل خوری هایی پدید می امد ولی باگذشت حضرت ازلغزش همسران وبا تذکر به مورد همراه با ملاطفت به همان گرمی وصمیمیت برمی گشت وهرگز به کینه توزی تبدیل نمی شد.

اصل پنجم؛ ازسیره عملی خانوادگی نبوی(نظافت واراستگی) است. به این معنا هرچند میل فطری بشر به پاکیزکی واراستگی است، ولی زن وشوهر تکلیف مضاعف اخلاقی واسلامی دارند که برای یکدیگر خودرا اراسته نمایند، چراکه این کوتاهی نه تنها زندگی زناشویی را به سردی می کشاند بلکه موحب فسادزن ویا مرد می شود.

ازهمین رو رسول الله (ص) نه تنها خود را برای محیط خانه و در کنار همسران اراسته ومعطر می کردند بلکه برای این که مردان و زنان مسلمان نیز این سیره را جدی بگیرند به عنوان یک دستو العمل عمومی مردان رابه اراستگی درکنار همسر تو صیه وسفارش کرده ومی فرمود :(لباس های خود راتمیز کنید وموهای خود راکوتاه کنید،مسواک بزنید واراسته وپاکیزه باشید که بنی اسراییل چنین نکردند تازنانشان به فساد کشیده شدند:اغسلوا ثیابکم و خذوا من شعورکم واستاکوا وتزینوا وتنظفوا فان بنی اسراییل لم یکونوا یفعلون ذالک فزنت نساهم: نهج الفصاحه،ص۷۲) و فرمود: (شوهران وظیفه دارند نظیف واراسته باشند که دوست دارند همسرانشان ان گونه باشند: مستدرک الوسایل ،ج۲،ص ۵۵۹).

و نیز نسبت به زنان فرمود: (زن وظیفه دارد که بابدن ولباس معطر وپاکیزه ،توام با ارایش واراستگی کنار شوهرباشد وبا ظرافت خاص،امادگی خویش را درتمام ساعات مناسب اعلان نماید :علیها ان تطیب باطیب طیبها وتلبس احسن ثیابها وتزین باحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوه وعشیه واکثر من ذالک حقوقه علیها:کافی،ج۵ص ۵۰۸).

ازهمین روست که سیره اهل بیت علیهم السلام همان سیره نبوی بوده و خود را برای همسر آراسته می کردند.

- حسن بن جهم می گوید: «به محضر امام کاظم علیه السلام رفتم، دیدم موی صورتش را با رنگ سیاه، رنگین نموده است، عرض کردم: فدایت شوم، محاسنت را رنگ کرده ای؟ فرمود: همانا خضاب کردن پاداش دارد، خضاب و آراستگی موجب افزایش حفظ عفّت زنان می گردد، زیرا بعضی از زنان بر اثر آن که همسرانشان خود را نمی آرایند، به فساد و بی عفّتی کشیده شوند: کافی،ج۵،ص ۵۶۷)

اصل ششم؛ ازسیره نبوی در اخلاق ومعا شرت خانوادگی(حسن خلق)است.به این معنادر زندگی خانوادگی ان خانواده ای زندگی ایده ال با نشاط وموفقی خواهند داشت که هریک از زن ومرد درکمال خو شرویی بایکدیگر برخورد کنند ودرهر موضوعی هرچند به حق به بحث ومجاد له نپردازند وودیگری را گیر ندهند ،چراکه سیره نبوی در اخلاق خانوادگی بران بو ده است که باهمه همسرانش باکمال خوشرویی، متانت برخورد می کرد و اگر ناسازکاری از انان به وجود می امد جدی نمی گرفت و از ان می گذشت و اجازه نمی داد که این ناساز گاری تبدیل به بحران داخلی خانوادگی شود.

همان گونه که در داستان صفیه امده است: حضرت برخورد ناپسند عایشه را با بعضی ازهمسران که می رفت تبدیل به اختلاف خانوادگی شود با مهارت خاصی به همد لی تغیییر دادازهمین رو در اخلاق خانوادگی پیامبر امده است:(انه کان من اخلاقه انه جمیل العشره،دایم البشر، یداعب اهله،ویلتطف بهم،ویوسعهم نفقته،ویضاحک نسا کان اذاگ صلی العشا و یدخل منزیسمر مع اهله قبل ان ینام یوانسهم بذالک:تفسیر ابن کثیر،ج۱ص۴۴۶:پیامبر همیشه خوش برخورد،وباخانواده اش خوش رفتار ومهربان بود،هزینه زندگی انهارا زیادمی پر داخت ،وبا انهاخندان بود همواره بعد ازنمازعشا مقداری با خانواده اش بسر می بردوقبل از خواب با انها انس می گرفت).

و نیز درحفظ ومراعات اخلاق خانوادگی توصیه می فرمود:(خیرکم لاهله وانا خیرکم لاهلی،ما اکرم النسا الا کریم ولا اهانهن الا لییم: سفینه البحار،ج۲،ص۲۴۳: بهتیرین شما کسانی هستند که بهترین رفتار در خانواده را داشته باشند ومن بهترین شما در رفتار با خانواده هستم، احترام و تکریم نمی کند زنان را مگر افراد بزرگوار وهمچنین به زنان اهانت نمی کند مگر افراد پست).

اصل هفتم؛ در اخلاق خانوادگی نبوی که امروزه جامعه به شدت از ان فاصله گرفته است(غیرتمندی) است. یعنی نباید مرد خانه اجازه دهد به بهانه اجتماعی بودن مرز محرم و نامحرم شکسته شود وبه بهانه هایی ارتباط بین همسر با مرد اجنبی به اختلاط وصمیمیت شود ،چراکه: بی تفاوتی نسبت به چنین مساله ای بسیار حساس منشا بسیاری از مفاسد اخلاقی و اختلافات خانوادگی خواهد شد، و چون غیرت به جا و به مورد نسبت به خانواده داشتن از اصول و پایه های مهم خانوادگی است نه تنها رسول خدا(ص) همگان را سفارش به غیرتمندی کرده است و فرمود: (ان الغیره من الایمان:وسایل ج۲۰،ص154: به راستی غیرت جزو ایمان است).

و نیز می فرمود: (ان موسی کان غیورا:بحار ج۷۶،ص۱۱۶:همانا موسی بسیار غیرت مند بود) ویا به سفارش می کرد: (ایها الناس اتخذوا السراویلات فانها من استر ثیابکم وحصنوا نسایکم اذاخرجن:میزان الحکمه،ج۲،ص۲۵۲:ای مردم شلوارهای(پوشاننده پاها)برگیرید که پوشاننده ترین لباس شما است وبه و سیله انها عفت زن ها خودراهنگام بیرون امدن ازخانه حفظ کنید).

و نیز فرمود :(کسی غیرت نمی ورزد پاردبهشت نمی شود) ونیز فرمود:(ان الله لیبغض الرجل یدخل علیه فی بیته فلا یقاتل:مستدرک ،ج۱۱،ص۹۹:همانا خداوند مبغوض می دارد ان مردی راکه بیگانه (برای هتک ناموس) وارد خانه او می شودولی او باان بیگانه نمی جنگد) بلکه سیره عملی ان حضرت در غیرتمندی بسیار سخت وشدید بود ازهمین رو سیره نویسان گزارش داده اند:(حکم بن ابی العباس عموی عثمان پدر مروان روزی وارد خانه پیامبرشد وبه چشم چرانی همسران پیامبر پرداخت پیامبر متوجه شد پیامبر اورا تعقیب کرد تا دستگیرش کرده ومجازات کند ولی حکم گریخت اما پیامبر دست بر نداشت او وفرزندش را ازمدینه به طایف تبعید کرد:کنز العمال،ج۳،ص۳۸۶ )

مردم جامعه با بکار گیری این اصول هفت گانه خانوادگی نبوی وتقویت نمودن ان در زند گی زناشویی می توانند زندگی خانوادگی سرزنده و با نشاط داشته باشند ومانع بسیاری ازاختلافات خانوادگی ها شوند که به غم انگیز ترین وتلخ ترین شرایط زندگی که طلاق باشد ختم نشود.

منبع: «تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله» / سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
19
شهریور

| «تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله» (سلوک عبادی رسول الله صلی الله علیه وآله)

هرچند همه بخش های سیره عملی رسول الله (ص) دلپذیر، جذاب، زیبا و نورانی است اما ان سیره عملی که دلپذیرتر است و سیره عملی دیگر، در پرتو ان معنا پیدا می کند (عبادت، عرفان، مناجات و ذکر) رسول الله (ص) است. برای اینکه عبادت چند خصوصیت ویژه داشت؛

 

 


نخستین خصوصیت سیره عبادی رسول خدا ((عشق و تشنگی)) به عبادت، مناجات و خلوت به حضرت حق است، به عبارت دیگر رسول الله(ص) عبادت و مناجات را ازسر تکلیف و این که امر به انجام ان شده انجام نمی داده است، که اگر چنین امر و دستوری نسبت به انجام عبادت وجود نداشت ان را ترک می کرد، چرا که پیش ازبعثت و تشریع نماز در شرایطی که مردم جزیره العرب از دین حنیف ابراهیمی دست کشیده وبه بت پرستی رو اورده بودند ولی رسول الله(ص) تنها عارف ،سالک ،واصل الی الله بود که برنامه ویژه چهل شبانه اعتکاف در غار حرا داشت که به عبادت مناجات می پرداخت وپس از بعثت وتشریع نماز چون عشق به عبادت از عمق وجودش بر می خاست رنگ دیگری گرفت و شعله ورتر شد و به اوج رسید که به اباذرمی فرمود: ((ای ابوذر،خداوند نورچشم مرادر نماز قرار داده وان را انچنان محبوب من ساخته که غذا را برای گرسنه و اب را برای تشنه ،گرسنه باخوردن غذا وتشنه با نوشیدن اب سیرو سیراب می شوند امامن از نماز سیر نمی شوم: وسایل الشیعه ،ج،۱۵،ص۳۱۲)) واین تشنگی وعشق به عبادت در مرتبه ای قرار داشت که در روایت امده است: (رسولخدا(ص) نزدیک وقت اذان که میشد، به بلال فرمود: (ابرد یا بلال،ابرد یا بلال) بنابر یک احتمال یعنی: بلال! جگرم از تشنگی می سوزد اب گوارای اذان را برسان(خطبه مقام معظم رهبری:1۵\٩\1375)

دومین خصوصیت سیره عبادی رسول الله (ص) که دست یافتن به ان توفیق من الله رامی طلبد(حضور قلب) است.به این معنا ان چنان رسول الله معرفت کامل به حضرت حق پیدا کرده بود وبه هنگام عبادت خود را واله وغرق تماشای جمال وجلال می دیدید ومنقطع ما سوی الله می شد وتنها توجه اش به خدا بودکه نه تنها می فرمود: (قره عینی فی الصلوه: مهجه البیضا،ج۳،ص ۶۸. نماز نورچشم من است) بلکه عایشه گزارش می دهد: (کان اذا حضر الصلاه فکانه لم یعرفنا ولم نعرفه اشتغالا بعظمه الله: مهجه البیضا ،ج۳، ص۳۵۱) هنگامی که وقتی نماز می رسید، انقدر متوجه خدا بود، مثل این که اومارا نمی شناخت وما اورا نمی شناسیم) ونیز در روایت امده است:(اذا قام الی الصلاه تربد وجهه خوفا من الله:مستد رک ،ج۴،ص۹۳): هنگامی که به نماز می ایستاد،صورت حضرت ازبیم خدا دگر گون می شد) وهمچنین امده است: (اذا قام الی الصلاه کانه ثوب ملقی همان. هنگامی که به نماز می ایستاد گویی مانند لباسی است که کناری افتاده باشد) ودرگزارش دیگر امده است: (رسول خدا(ص) چون به نماز می ایستاد،ازترس خدا رنگش می پرید وصدایی سو وز ناک مانند صدا جوشش دیگ ازسینه یادرونش به گوش می رسید.)

همچنین روایت شده است كه شبى پیامبر در خانه یكى از همسرانش(ام سلمه) بود.اندكى از شب نگذشته بود كه ام سلمه دید رسول خدا(صلى الله علیه و آله) در بستر نیست برخاست و دنبال او گشت. ناگهان متوجه شد كه حضرت كنار اتاق ایستاده، دست‌ها را بلند كرده و اشك از دیدگانش جارى است و چنین با خدا راز و نیاز مى‌كند:خدایا! نیكى‌هایى كه به من عطا فرموده‌اى از من مگیر. خدایا! دشمنان و حسودان مرا شاد مگردان. 

خدایا! مرا به بدى‌هایى كه از آنها نجاتم دادى، باز مگردان . خدایا! یك لحظه مرا به خودم وا مگذار.در این هنگام، ام سلمه گریست . پیامبر فرمود: ام سلمه! چرا مى‌گریى؟ گفت: پدر و مادرم فدایت چرا گریه نكنم؟ تو با آن مقام بلندى كه دارى، چنین با خدا راز و نیاز مى‌كنى (حال آن که ما به ترس از خدا و گریه سزاوارتریم). پیامبر فرمود: چگونه در امان باشم، حال آن كه خداوند یك لحظه، یونس پیامبر را به خودش ‍واگذاشت و بر سرش آمد، آنچه آمد. بحار ،ج۶،ص۲۱۸) و چون خود عبادت با حضور قلب و عاشقانه را تجربه کرده و لذت معنوی ان دریافته بود به دیگران هم تجربه این جنس ازعبادت را توصیه می کرد ومی فرمود: (افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها، فهو لا یبالى على ما اصبح من الدنیا: على عسر ام على یسر.؛ برترین مردم كسى است كه عاشق عبادت شود. پس دست در گردن آن آویزد و از صمیم دل دوستش بدارد و با پیكر خود با آن درآمیزد و خویشتن را وقف آن گرداند و او را باكى نباشد كه دنیایش به سختى بگذرد یا به آسانى .:تحف العقول،ص۳۵)

سومین خصوصیت سیره عبادی رسول الله(ص)در (کثرت عبادت) است.یعنی سیره عبادی رسول الله (ص) در این بود که به همان نسبت ومرتبه به عبادت عاشقانه وخالصانه اهمیت می داد به همان نسبت به کثرت عبادت وسحر خیزی ومناجات دردل شب اهمیت می داد، از همین رو فیض کاشانی درذیل ایات(۱-۲) سوره (طه) :(طه ما انزلنا علیک القران لتشقی: طه! ما قران رابرتو نازل نکردیم که این قدر به زحمت ومشقت بیا فتی) می نویسد:(پیامبراکرم انچنان در عبادت الهی ح حریص بود که ازکثرت عبادت پاهای مبارکش متورم شده بود،تا این که خداوند متعال این ایه را فرستاد. تفسیر صافی ،ج2,ص۲۹۹).

امام صادق(ع) درباره سیره کثرت عبادی رسول خدا(ص) واینکه شب تاصبح را به طور متناوب به عبادت وانجام نوافل مشغو ل بود می فرماید:(وقت خواب آب برای وضو را در ظرفی سر پوشیده بالای سر خود می‌گذاشت، و مسواک را نیز زیر بستر خود می‌نهاد، آنگاه تا وقتی خدا می‌خواست می‌خوابید، و چون بیدار می‌شد می‌نشست و به آسمان نگاه می‌کرد و آیات سوره آل عمران را تلاوت می‌فرمود، آنگاه مسواک می‌زد و وضو می‌گرفت و به جایگاه نماز خود می‌رفت و چهار رکعت نماز می‌خواند، رکوع را به قدر قرایت وسجود را نیزبه قدر رکوع انجام می داد،رکوع را انقدر طول می داد که می گفتند کی سر بر می دارد؟ وسجود رانیز تاحدی که می گفتند کی سرازسجده بر می دارد؟انگاه به بستر خود باز می گشت سپس بار دیگر بیدار می شد وایات سوره ال عمران را می خواند وبه اطراف اسمان نگاه می کرد، ومسواک می زد ووضو می گرفت ودر جایگاه مماز می ایستاد وسه رکعت شفع ووتر را می خواند،انگاه ازخانه برای نماز صبح بیرون می امد وبه مسجد می رفت(کافی،ج۳،ص۴۵۵)

حضرت امام زین‌العابدین‌ نیز درباره کثرت عبادت رسول خدا(ص) فرموده اند: (جدّ من رسول‌خدا(ص) با آنکه خداوند گذشته و آینده او را بخشوده و آمرزیده بود کوشش و بندگی برای خدا را رها نمی‌کرد تا آنجا که ساق و قدمش (از کثرت عبادت) ورم کرد؛ پدر و مادرم فدای او؛ برخی به او گفتند آیا اینطور عمل می‌کنی در حالی که خدا گناه گذشته و آینده‌ات را آمرزیده است؟!فرمود: آیا بنده شاکر و سپاسگزار نباشم المناقب،ج۲ص۲۸۷)

منبع:«تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله»/سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
18
شهریور

اشعار مناسبتی-رحلت پیامبر اسلام(ص)

رحلت پیامبر اسلام(ص)

 

 

 

 در سوگ پیامبر(ص)
  جواد محدثى
بار دگر، ياد تو زد آتش به جانم
جا دارد از اندوه اين درد
گر جاى اشك، از ديدگانم، خون چكانم
اى سوره عشق‏
اى آيه مهر
اى چشمه نور
اى اختر تابنده، اى ياد معطّر
اى برترين و آخرين پيغام آور
اى پا نهاده بر بلنداهاى افلاك
اى همنشين بينوا بر بستر خاك
رفتى ولى ما را به دست غم سپردى
اى خوب … اى پاك!
در روزهاى تيره و شبرنگ «بطح»
در ظلمت كور كوير جاهليت
مشعل به كف، درد آشنا، ره مى‏گشودى
در اوج خشم و كينه ديرين «يثرب»
در سينه‏ ها بذر محبّت مى ‏فشاندى
پاك و مبرا بودى از هر لغزش و عيب
سيماى تو آيينه ايزدنما بود
چشم خدا بين تو هم، چشم خدا بود
اى وارث خط شفقگون رسالت
دردا … دريغا!
اى امى گويا … از آن روزى كه رفتى
 ما، همچنان در انتظارى تلخ، مانديم
بعد از تو اى محمود احمد، اى محمد (ص)
ديگر بلال «اللّه اكبر» بر نياورد
 جبريل از سوى خدا ديگر نيامد  
خوش روزگارى داشتيم اندر كنارت
امّا دريغ، آن روزها ديرى نپاييد
رفتى … ولى از ياد ما هرگز نرفتى‏
بعد از تو اشك ديده‏مان هرگز نخشكيد
بعد از تو خاطرهايمان هرگز نياسود  
بعد از تو، اى يار ضعيفان، قصه ما
غم بود و حرمان بود و درد تازيانه
يا كنج زندان، يا اسارت، يا شهادت
آزارها و حمله‏هاى وحشيانه
بعد از تو اولاد على آواره گشتند
بر خون سجود آورده و در خون نشستند
بعد از تو، ما مانديم و غوغا سقيفه
بعد از تو، ما مانديم، با زهراى مظلوم
آن چهره‏ اى، كش بارها بوسيده بودى
آزرده و سيلى خور دست ستم شد
در كوفه محراب على گرديد گلگون
صحراى سرخ كربلا رنگين شد از خون
لبهاى قرآن خوان و حقگوى حسينت.
آماج ضربتهاى چوب خيزران گشت
يار وفادارت، «ابوذر»
چون عاشقان، در غربت تبعيد، جان داد
 «عمار ياسر» كشته گرديد
فريادهاى «مالك اشتر» فرو خفت
بيدارهامان بر فراز دار رفتند
اى بنده خوب خداون
بعد از تو، ما مانديم و ميراث شهيدان
بعد از تو، ما بوديم و خيل سوگواران
رفتى تو، اى تنديس اخلاق و فضائل
اى عقل كامل  
رفتى ولى ما را به دست غم سپردى
يادت گرامى باد، اى ياد معطّر   
اى نامت احمد  
نامت بلند و جاودان باد

 

 

ادامه »


free b2evolution skin
18
شهریور

«تحلیل پنج اصل تربیتی ازمنظر امام حسن مجتبی علیه السلام»اصل یکم «ازدواج سالم»

 

یکی از دغدغه های خانواده ها آشنایی و معرفت پیداکردن با شاخص های تربیتی و ساختن خانواده، فرزندان و جامعه سالم با تکیه به چنین شاخص واصول تربیتی است، با مراجعه به مبانی و اصول ثابت در سیره و کلام امام حسن مجتبی علیه السلام می توان پنج اصل ثابت و مادر تربیتی یافت و آن را در ساختن خانواه، فرزندان و جامعه سالم اجرایی و عملیاتی نمود.

 

 


بیست وهشت صفر که مقارن با شهادت آن حضرت است وشرایط روحی و فکری جامعه آمادگی لازم برای معرفت افزایی را دارد، بامطالعه سیره عملی و نظری زندگانی 48 ساله آن حضرت و مطالعه مقالات و رساله های تحقیقی که دراین موضوع خاص با استناد به سیره عملی امام علیه السلام محققین تدوین نموده اند، این پنج اصل را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم.


یکی از اصول ثابت تربیتی برای ساختن خانواده، فرزند وجامعه سالم درسیره امام حسن علیه السلام «ازدواج سالم» است، ازدواج سالم ازدواجی است که صرفا به قصد ارضاء غریزه و شهوت انجام نگیرد بلکه به قصد ساختن «نسل صالح» انجام شود و ساختن«نسل صالح» منوط و مشروط به این است انتخاب همسر آگاهانه باشد نه بر پایه عشق کاذب و روابط غیر اخلاقی، به همین جهت آن حضرت به مردی که درمورد خواستگاران دخترش از امام علیه السلام نظرخواهی کرد، به نقش پدر آینده و مدیر خانواده اشاره کرده و فرمود:«زَوِّجْها مِن رَجُلٍ تَقِيٍّ ،فإنّهُ إن أحَبَّها أكرَمَها وإن أبغَضَها لَم يَظلِمْها (مكارم الأخلاق، ص233) امام حسن عليه السلام ـ به مردى كه با ايشان درباره ازدواج دختر خود مشورت كرد ـ فرمود: او را به مردى با تقوا شوهر ده؛ زيرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گرامى اش مى دارد و اگر دوستش نداشته باشد به وى ستم نمى كند.»

آمار ازدواج و طلاق بیانگر همین معنا است ازدواج هایی پایدار است و تبدیل به کانون خانواده گرم، صمیمی و پایه ای برای نسل سازی می شود که پیش از دواج زوجین با تحقیق لازم یکدیگر را ازجهت سلامت اخلاقی اصالت خانوادگی شناسایی می کنند و سپس وصلت را انجام می‌دهند و خانواده هایی ازهم پاشیده و مبادرت به طلاق می کنند که بدون مطالعه و شناسایی و شناخت ازیگدیگر وصلتشان انجام می گیرد که مشکل اصلی بی توجهی به همین اصل ثابت است که امر طلاق نزدیک به آمار ازدواج می شود، چرا که بر پایه آمار ثبت احوال کشور در دو ماهه نخست امسال (تا ابتدای خرداد ماه) سال ۱۴۰۲ در کل کشور ۷۹ هزار و ۲۶۰ مورد ازدواج و ۳۷ هزار و ۷۰۱ مورد طلاق به ثبت رسیده است

 

منبع:«تحلیل پنج اصل تربیتی ازمنظر امام حسن مجتبی علیه السلام»/ سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin